10-08-2013, 09:36 PM
کوشا نوشته: به نظر می رسد در هستی تنها یک حقیقت بیشتر قابل فرض نباشد و آن حقیقت چیزی جز همان هستی (وجود) نیست.اگر این قضیه را با این قید ک حقیقت همانا "رأی" و "حکم" ما است گفته باشید بنظر من هم درست است. ما ازین بیش تر نمیتوانیم گفت ک حقیقت تنها مجوز ما برای سخن گفتن است.. وگرنه "واقعیت" بعنوان آنچه ک فارغ از ما "هست"، خارج از حوزه ی صلاحیت ما برای صدور حکم است.
تعددها دیدن همان هستی از زاویه ای دیگر است.
با این حساب قضیه ی «تعددها دیدن همان هستی از زاویه ی دیگر است» نیز بنظر من درست است اما بحث پیچیده تری را طرح کردیم ک فقط طی آن این قضیه درست خاهد بود. آن بحث اینست ک هستی جز فکر نیست. .. یعنی قضیه ی "همان هستی" منتفی میشود و قول پارمنید (؟؟) برجسته تر میشود ک دوبار نمیتوان از یک رودخانه گذشت. حتی اگر بگوئیم ک این حکم فقط یک حقیقت است و دال بر واقعیت نیست باز هم فرقی نخاهد کرد و هستی جز فکر نخاهد بود. هم از بعد جنس و هم از بعد چیدمانی ک بنظرمان مثل صخره واقعی بنظر میرسد. اینجای مطلب ما دینداران را ور میجهاند چرا ک همچون ارسطو جهان را مخلوق خدا یا همان اندیشه ی اندیشه میدانند و این بمعنی وجود جهان در اندیشه ی خداست ک بمعنی آنست ک جهان را از جنس اندیشه بدانیم. اما غافل از آن ک هگل پیشاپیش ثابت کرده است ک حتی علم بر خلق جهان بدست خدا نیز "توضیح"ی برای بودن ب شمار نمی آید.. زیرا جهان بر پایه ی علیت بنا شده است و علت خدا کماکان غایب است. بنابراین ادعای اندیشه بودن جهان نیز کمکی ب دینداران نمیکند و من بیش از این را میگویم و آن اینست ک حتی وجود خدا نیز آخوندیسم را کمک نمیکند و بلکه در آنصورت ادعا خاهند کرد خدا توهم است. امیدوارم همینجا چنان پیگیری کنید ک من همه ی اندیشه ی خود را بازگو کنم و از قرار در هنگامه ی فاروم و بداهه نویسی تمرکز بیشتری دارم تا آنگاه ک برنامه ریزی شده برای نوشتن پشت کیبورد قرار میگیرم. آن نامرد بیوفا ک دو پست در کرد و گریخت.. مزدک هم ک بیست سالی جوان شده و .. (چی زدی مردک؟، اوه ببخشید مزدک! خیلی بهت ساخته). کامی هم ک نیست. لااقل شما ادامه دهید تا من بتوانم رشته های لغزان شهود را صید کنم. سپاس از حضورتان.
![E032 E032](https://daftarche.com/images/smilies/emoji/e032.png)