08-25-2013, 07:01 PM
Rationalist نوشته: هر گاه روان شناسی توانست به طور فلسفی مفهوم حقیقت، واقعیت و توهم[SUP]۱[/SUP] را تعریف کرده؛ و بر اساس منطق بتواند تمایز میان آنها را در مورد فردی که او را بیمار اسکیزوفرن می نامد؛ ثابت کند؛ آنگاه حق خواهد داشت که او را بیمار متوهم خطاب کرده و جهت درمانش به وی یاری رساند. شما چند تن از روان شناسان تاریخ را می شناسید که با چنین ریشه فلسفی ای، مکتب روان شناسی خود را بنیان نهاده باشند؟ من جز لاکان که اندکی ادراکات فلسفی هم در نظریات روان شناسی اش دیده می شود؛ کس دیگری را نمی شناسم!
البته این ایراد را می توان به سایر دانشمندان در سایر دانش های تجربی هم تعمیم داد که بدون ریشه های محکم فلسفی به پژوهش می پردازند؛ ولی ایراد بیش از سایر دانش ها، به روان شناسان وارد می شود که همچون روحانیان دینی قصد درمان(شفابخشی) بیماران(!) را دارند و از متوهم بودن و سالم بودن روانی دیگر افراد سخن می رانند.
پس درمی یابیم که یک فرد با هر عنوانی(پیامبر،کشیش و امروزه روان شناس) اگر می خواهد پیرامون حقیقت یا غیر حقیقت بودن ادراکات فرد یا افرادی دیگر اظهار نظر نماید؛ می بایست اثبات منطقی هم برای نظرش بیاورد. شاید چند روان شناس همکار و هم عقیده و بستگان فردی که او را بیمار متوهم می نامند؛ به خاطر ادراکات یکسان و معمولی خودشان اتفاق نظر داشته باشند؛ ولی آیا می توانند برای سوژه ی اصلی هم باورشان را در تشخیص واقعیت از توهم روشن نمایند؟ یا صرفا به بهانه اینکه او را بیمار می دانند؛ با داروها و لاس زدن های بیهوده سعی دارند نظر خودشان را بر او تحمیل کنند؟
روانشناسی زیاد درگیر تعاریف نیست. اگر چیزی که بهش میگن توهمات، در عملکرد طبیعی فرد اختلال ایجاد کند و برای فرد و اطرافیانش خطرناک باشد، آنوقت روانشناسی سعی میکند آنها را از بین ببرد.
نقل قول:همان طور که پیش تر نگاشتم؛ اگر بتوان به آنها ثابت کرد که این تجربیاتٍ حسی توهم هستند؛ مشکلی نیست. حتی باید این شانس را هم به آنها بدهیم تا شاید واقعیت داشتن تجربیاتشان را بتوانند بر ما ثابت کنند. جز این حالت ها، پس آنچه تجربه می کنند؛ جنبه شخصی می یابد برای آنها[SUP]۲[/SUP] و آنچه دیگر افراد تجربه می کنند برای خودشان!
وقتی یک فرد از توهماتش آگاه میشه، به خاطر انگ های اجتماعی یا ... سعی میکنه تا جایی که ممکنه این حالات رو کتمان کند. ولی ثابت شده که توهمات یک فرد ممکنه افراد دیگری که آن فرد رویشان نفوذ و تاثیر داره رو درگیر کنه، یعنی اونا هم با توهمات فرد مورداشاره ارتباط برقرار کنند. (البته خودم جایی نخووندم این رو ولی استادمون ضمن درس گفت)