08-25-2013, 01:25 AM
Dariush نوشته: خب، چون پرسشِ نخستتان، ابزارِ شناخت را هم دربر میگیرد میخواهم بپرسم که ابزارِ شناختِ توهم چیست؟ یعنی طیِ چه فرآیندی ما مجهز به ابزارهای شناختِ توهم (فرض کنیم آنچه ما توهم مینامیم بخشی از واقعیت است) میشویم و اساسا ماهیتاش چیست؟ شناختِ ما از واقعیت محدود به ابزارهای شناخت ما هستند و اگر چیزی بیشتر از واقعیتِ قابلِ دریافت از طریقِ دریافتهای حسیِ ما در جهان وجود دارد، آنگاه مرز و معیارش چیست و ابزارِ سنجشِ ما برای واقعی یا غیرواقعی بودنِ آن چیست؟ مثلا شخصی که ادعا میکند فرشتهای در اتاقِ خود میبینید، چگونه میتوانیم پیرامونِ ادعایش تحقیق کنیم؟ مگر غیر از این است که او هم یک انسان است و همچون همهی انسانها به ابزارهای شناخت و دریافتِ شناخته شده محدود شده؟ اکنون او چه ارتقایی در آنها پیدا کرده و چگونه که میتواند چیزی بیش از دیگر انسانها ببیند یا بشنود؟ خودِ او با باور کردنِ آنها، چگونه میتواند بینِ واقعیت و توهم تمایز قایل شود؟ (قدر مسلم این است که توهم وجود دارد و اینطور نیست که هرچه تصور شود واقعیت باشد؛ چنانکه هماکنون هتا خاطراتِ دروغین هم در مغز میتوان ایجاد نمود).
تنها ابزار ما رفتار غیرعادی فرد نسبت به افراد دیگر هست. خب همونطور که گفتم عامل ایجاد توهم تغییر فرآیندهای مغزی هست، چرا ما فرض را بر این نگذاریم که این تغییرات منجر به ادراکات جدید از محیط میشوند. توهم انواع دارد، توهم بینایی، شنیداری، load، بویایی، لامسه و ...
من توهم بینایی و load رو تجربه کردم. در توهم load فرد صدا رو بلندتر از چیزی که هست میشنود. من صدای مادرم که یواش صحبت میکرد رو به صورت فریاد میشنیدم. درباره توهم بینایی نمیتوونم چیزی بگم ولی در توهم لود محرک خارجی وجود داشت (صدای مادرم) و شاید درک شنیداریِ من خیلی قوی تر شده بود.