07-18-2013, 10:08 AM
با درود
ببینید دوست گرامی اینکه این شخص چهار حدیث یافته که در انها می گوید که نام مادر امام زمان مختلف است قابل رد است زیرا به اجماع احادیث شیعه نام وی را نرجس ذکر کردهاند
اینکه می گوید فرزند یزدگرد است خوب این هم باز با خود احادیث شیعه نشان داده می شود که فرزند حسن عسکری است بقیه موارد نیز همینطور است
یعنی در کل ایشان چند حدیث یافته و به انها استناد کرده یک شیعه هم در مقابل می اید چند حدیث می یابد و به انها استناد میکند
و با ذکر اینکه راویان ان غیر معتبر بوده اند و یا این جزو احادیث ضعیف سند هست گفته این شخص را رد می کند
ولی در حقیقت هردو اشتباه میکنند
زیرا تاریخ دانش وقایع نگاری است نه سخن نگاری
حتی همین تاریخهایی که ما از اسلام داریم مانند طبری و واقدی و ابن اثیر و...محققین بزرگ مانند پرفسور نولدکه می گویند این تواریخ ما را منحرف میکند از واقعیات انزمان این احادیث فرقه ای که دیگر هیچ کاربردی ندارد در برسی تاریخ
اگر شخصی هم می خواهد مناظره کند یا پژوهش کند در مورد امام زمان راهش این نیست
بلکه باید واقعیتهای زمان را همراه با مسایلی که اتفاق افتاده و قطعیاتی که از تاریخ پیداست جمع کند و استدلال عقلی کند
مثلا در مورد همین در هم میهن بنده چند پست زدم و دلایلی که اوردم اینگونه بود:
چگونه بوده که علمای شیعه گفته اند(از قول عثمان ابن سعید) دلیل غیبت از زمان تولد تعارض حکومت به جان امام زمان و قصد به کشتن این فرزند بوده ولی حکومت میتوانست پدر ایشان را بکشد تا ایشان متولد نشود؟
چگونه بوده که تمام این داستان به یک مرجع باز می گردد یعنی عثمان ابن سعید در صورتی که ما میدانیم ایشان مسوول جمع اوری سهم امام بود .ایا نمی توان تصور کرد که ایشان بعد از فوت امام یازدهم میخواسته با ساختن این داستان این روند پول گرفتن از مردم را به نفع خود ادامه دهد(البته بعد هم به پسر خود داد این نیابت امام زمان را و پسرش این پولها را می گرفت)
چگونه بوده که پس از فوت امام یازدهم شیعیان چند دسته شدند و هر کدام اعتقادی داشتند در صورتی که عثمان ابن سعید شخص معتبری نزد شیعیان بود و اگر در انزمان سندی(مثلا همان حکمی که شیخ مفید می گوید که از امام زمان داشته)محکم داشت چرا برخی از شیعیان حرفش را قبول نکنند؟
چرا برادر امام داشتن فرزند برای ایشان را را انکار کرد؟
چرا از سوی حکومت ماجرا پیگیری شد و در جهت حذف شایعات در مراسم تدفین امام شفاف سازی شد و همچنین خانه امام را تفتیش کردند و مهر ؟و همسران و کنیزان امام را در مراغبت قرار دادند که شاید از انان فرزندی متولد شود؟
ایا اینها دلیل نمی شود که در زمان فوت امام اینها شایعه بوده و هیچ کس نتوانسته مدرکی موثق برای ادعایش اریه دهد؟
و....
اینها دلایلی است که برای محققین با توجه به تاریخ و عقل قابل برسی است و اینها می شود دلایل برای مناظره با علمای شیعه نه این که برویم یک حدیث بیابیم و بگذاریم در مقابل انها انها هم بگویند این جند حدیث مخالف ان است و این احادیث شما اعتباری ندارد
سپاسگذارم
ببینید دوست گرامی اینکه این شخص چهار حدیث یافته که در انها می گوید که نام مادر امام زمان مختلف است قابل رد است زیرا به اجماع احادیث شیعه نام وی را نرجس ذکر کردهاند
اینکه می گوید فرزند یزدگرد است خوب این هم باز با خود احادیث شیعه نشان داده می شود که فرزند حسن عسکری است بقیه موارد نیز همینطور است
یعنی در کل ایشان چند حدیث یافته و به انها استناد کرده یک شیعه هم در مقابل می اید چند حدیث می یابد و به انها استناد میکند
و با ذکر اینکه راویان ان غیر معتبر بوده اند و یا این جزو احادیث ضعیف سند هست گفته این شخص را رد می کند
ولی در حقیقت هردو اشتباه میکنند
زیرا تاریخ دانش وقایع نگاری است نه سخن نگاری
حتی همین تاریخهایی که ما از اسلام داریم مانند طبری و واقدی و ابن اثیر و...محققین بزرگ مانند پرفسور نولدکه می گویند این تواریخ ما را منحرف میکند از واقعیات انزمان این احادیث فرقه ای که دیگر هیچ کاربردی ندارد در برسی تاریخ
اگر شخصی هم می خواهد مناظره کند یا پژوهش کند در مورد امام زمان راهش این نیست
بلکه باید واقعیتهای زمان را همراه با مسایلی که اتفاق افتاده و قطعیاتی که از تاریخ پیداست جمع کند و استدلال عقلی کند
مثلا در مورد همین در هم میهن بنده چند پست زدم و دلایلی که اوردم اینگونه بود:
چگونه بوده که علمای شیعه گفته اند(از قول عثمان ابن سعید) دلیل غیبت از زمان تولد تعارض حکومت به جان امام زمان و قصد به کشتن این فرزند بوده ولی حکومت میتوانست پدر ایشان را بکشد تا ایشان متولد نشود؟
چگونه بوده که تمام این داستان به یک مرجع باز می گردد یعنی عثمان ابن سعید در صورتی که ما میدانیم ایشان مسوول جمع اوری سهم امام بود .ایا نمی توان تصور کرد که ایشان بعد از فوت امام یازدهم میخواسته با ساختن این داستان این روند پول گرفتن از مردم را به نفع خود ادامه دهد(البته بعد هم به پسر خود داد این نیابت امام زمان را و پسرش این پولها را می گرفت)
چگونه بوده که پس از فوت امام یازدهم شیعیان چند دسته شدند و هر کدام اعتقادی داشتند در صورتی که عثمان ابن سعید شخص معتبری نزد شیعیان بود و اگر در انزمان سندی(مثلا همان حکمی که شیخ مفید می گوید که از امام زمان داشته)محکم داشت چرا برخی از شیعیان حرفش را قبول نکنند؟
چرا برادر امام داشتن فرزند برای ایشان را را انکار کرد؟
چرا از سوی حکومت ماجرا پیگیری شد و در جهت حذف شایعات در مراسم تدفین امام شفاف سازی شد و همچنین خانه امام را تفتیش کردند و مهر ؟و همسران و کنیزان امام را در مراغبت قرار دادند که شاید از انان فرزندی متولد شود؟
ایا اینها دلیل نمی شود که در زمان فوت امام اینها شایعه بوده و هیچ کس نتوانسته مدرکی موثق برای ادعایش اریه دهد؟
و....
اینها دلایلی است که برای محققین با توجه به تاریخ و عقل قابل برسی است و اینها می شود دلایل برای مناظره با علمای شیعه نه این که برویم یک حدیث بیابیم و بگذاریم در مقابل انها انها هم بگویند این جند حدیث مخالف ان است و این احادیث شما اعتباری ندارد
سپاسگذارم