06-20-2013, 09:57 PM
Bibak نوشته: با درود ایرانبانوی گرامیدرود بی باک عزیز
Bibak نوشته: نگرت درباره دید جنسی به بانوان چیست؟ خب ممکنه خیلی وقتا که مردها به یک زن نگاه میکنند، باهاش حرف میزنند یا هر جور ارتباط دیگه این حس رو به زن بده که اون مرد دوست داره باهاش سکس بکنه. یعنی تفکر و نگاه غالب مرد در مورد اون زن مثل یک وسیله ارضای جنسی باشه و بس. اصلا نمیدونم این نوع نگاه چقدر بده یا مقصر کدومه، ولی مطمئنم که این تجربه رو هر زنی بارها داشته. یک زن چه حسی داره وقتی فکر میکنه طرف مقابلش دوست داره باهاش سکس بکنه و نگاه جنسی بهش داره؟گرفتم:e405:
+
نسبت به اون مرد چی فکر میکنه و چه حسی داره؟ نفرت، قدرت یا چی؟
خوب فارغ از اینکه این نگاه چه قدر میتواند بد یا خوب باشد مسلما در هر جایی بازخورد مثبتی ندارد.به این فکر کنید با تمام احترام و علاقه به کسی نزدیک میشوید و تنها پاسخی که دریافت میکنید این است که برایش جذبه ی جنسی دارید!!!
این بسیار مایوس کننده و دل زننده است....
البته برای هر زنی میتواند این حس متفاوت باشد .بعضی زنان بسیار حساس اند و با این دست مسائل به کل از ارتباط با مردان مایوس میشوند و زنانی هم هستند که این مسائل را تحت کنترل خود دارند...!
ولی فکر نمیکنم حس نفرت یا قدرت به زنی دست دهد.احتمالا حسی از جنس نا امنی.....
برای من که بستگی دارد چه کسی چنین نظری داشته باشد و ممکن است حتی استقبال هم شود
Bibak نوشته: خب من هم فکر میکردم میهن پرست هستی. یعنی منم که اینطور فکر میکنم یا میکردم دنبال منافع دیگری بوده ام؟نه دیگه بی باک جان!منظورم این بود در حین بحث با افرادی که به دنبال نتیجه گرفتن های خاص هستند(مثل پان ترک ها که کلا ادعاهای کیلویی میکنند)دیگران (از جمله شما)فکر میکنند که فردی که تا این حد دفاع میکند احتمالا یک میهن پرست است:)
Bibak نوشته: میهن پرست نیستید پس چرا این نام کاربری را برای خود برگزیده اید و همه جا از فرهنگ زرتشتی و ایرانی در برابر اسلامگرایان دفاع میکنید؟ شاید هم تعریف متفاوتی از میهن پرستی داریم. لطفا قدری تشریح کنید.مسلم است که مفهوم میهن پرستی و خاک و خون چیزی جداست از گرایش به میهن دوستی ....
چیزی که در میهن دوستی (دست کم برای من) معنا دارد نه بازگشت نوستالوژیکی به اصول زرتشتی گری,میترائیسم,هخامنش گرایی و درکل تاریخ گرایی است بلکه اندیشیدن به فلسفه ایست که بتوان با تکیه به مبانی تئوریک و نظری آن, از مسائل و مشکلاتی که یک ملت با آن گلاویز است گذر کرد.
از نظر من راه حل مشکلات و مسائلی که یک ملت با آن روبه روست نه توجه به فلسفه ی مغرب زمین و یا ایدئولوژی های دینی که برایمان نسخه پیچی میکنند بلکه همان فلسفه ایست که در طول هزار ها سال اندیشمندان و فیلسوفان همان ملت که با درد ها و مشکلات سرزمینشان آشنایی دارند است.سخت است در یک توضیح مختصر اصل منظورم را بیان کنم اما من فکر میکنم آنان که به کل منکر داشته های خود هستند و با بی تفاوتی فریاد میزنند که ما از اول هیچ نداشته ایم و هیچ نداریم و یا آنانکه کل هویت خود را در تاریخی بی سر و ته خلاصه میکنند در تشخیص و نظر خود دچار اشتباه شده اند و عمدا و یا سهوا بر بسیاری از جنبه های مثبت فرهنگ و فلسفه ای که اندیشمندان ما از خود به جای گذاشته اند چشم بسته اند.
.........
شراب اولی تر ...