[Soheil]

اول از دوستان به خاطر دیر پاسخ دادن پوزش میخوام. فکر نمیکرم اینقدر سخت باشه.

هر پرسشی دوست دارید بکنید دوستان, نشیننده‌ اگر خسته‌کننده دید خود اش رد کند.

این هم فهرستِ پرسش‌هایِ استاندارد دیگر بیباک جان:

اتفاقا خوشم اومد اینطوری شروع شد.

1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از دیگری‌ها مهم‌تر می‌دانید؟ توضیح بدهید.

این پرسش رو بدون تقلب از دوستان نتونستم جواب بدم. دوستان دیگر هم هر کدام از یک جنبه پاسخ داده اند.
خب در هر جمعی معیارها فرق میکنه. فکر میکنم کلا برای مورد احترام قرار گرفتن خود باوری و سرزبان داشتن خیلی مهم باشه.

2. در گستره‌یِ این فرتور* خود را در کجا(ها) می‌بینید؟ اندکی روشنگری بکنید.

هنوز دقیقا نمیدونم ولی فکر نمیکنم بتونم با نهاد دولت کنار بیام. متاسفانه/خوشبختانه آنارشیسم بیشتر با سلیقه ام همخوانی داره.
خیلی از گزینه های فرتور رو هم اصلا نمیشناسم و نمیدونم چی هستند بخصوص در مورد اقتصاد نمیتونم نظری بدم.

3. در زندگی روزانه آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجه‌بخشی اعمال خود توجه می‌کنید؟

در مورد وظایف اخلاقی بله، فکر میکنم به اصول خاصی پایبند هستم. مواظبم که حق کسی رو ضایع نکنم و کمتر، کسی رو آزار بدم. و البته در برابر این به همان اندازه هم نمیذارم کسی حقمو پایمال بکنه.

جدا از اینها، اگر جایی به کسی لطف و خوبی ای بکنم سعی میکنم هتا چشمداشت تشکر هم نداشته باشم. این یکی از اصول مهمه زندیگمه که بهم غرور میده و باعث میشه حس بهتری داشته باشم. البته اینها رو لزوما وظیفه نمیدونم ولی از انجامشون خوشحال میشم.
فکر میکنم باید از آدمهایی که تعارفی هستند و صرفا بخاطر رودربایستی و اینها کارهای خوب میکنند دوری کرد، چون اینها برای جبران سودرسانیهای ناخواسته یشان از کارهای نااخلاقی خودداری نخواهند کرد.

معیار مهم و نه بی اشکالِ تشخیص اخلاقی بودن یک چیز رو خودم میدونم. منظور اینکه اگر x رو برای خودم نپسندیدم احتمالا در مورد دیگران هم انجامش نخواهم داد.

4. آیا در زندگی شما نقطه‌ی دگرگونی برجسته‌ای وجود داشته؟ لحظه‌ای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن بخش بشود؟ اگر آری، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.

البته بیشتر تغییرات در من بصورت تدریجی بوده ولی چند نقطه دگرگونی رو هم به یادم دارم. یکیش زمانی بود که ایمانم به دین و خدا رو از دست دادم. وضعیت خوبی نبود و کلا به پوچی رسیدم و کاری هم نمیتونستم برای بهتر شدن این وضع بکنم. شاید بدترین قسمتش، شک جدی نسبت به زندگی جاودانه بود.

5. با ناامیدی چه می‌کنید؟ یعنی اگر همه‌ی آنچه شدنی است را برای حل یک مشکل انجام داده‌اید ولی همچنان ناکام مانده‌اید، برای کنار آمدن با ناکامی برآیند چه راه را می‌گزینید؟

وقتی همه تلاشم رو کردم دیگه جایی برای عذاب وجدان و ناراحتی نمیبینم. سعی میکنم خودمو ناراحت نکنم.
وقتی هم از چیزی ناراحت باشم گوش دادن به موسیقی یا دردودل کردن و چاره جویی از دوستان بِهِم کمک میکنه.

6. به باور شما برابری مهم‌تر است یا آزادی؟

آزادی رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم. بدون آزادی، معمولا برابری(=عدالت؟) هم بدست نمیاد. ولی آزادی در دراز مدت میتونه برابری رو هم محقق کنه. بعد این برابری چی هست!! مطمئن نیستم به اندازه آزادی، اصالت داشته باشه.

7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بی درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهید.

فکر میکنم بعد از خانواده ام موثرترین کس، یکی از دوستانم باشه که باعث شد بتونم شخصیت خودمو روی ویرانه عقاید قبلیم بسازم. قبل از این، من دوست غیر مسلمان نداشتم. طرز فکرم رو عوض کرد. هم بهم ماهی داد هم ماهیگیری رو یاد. اخلاق گرا بودن خودمو متاثر از ایشون میدونم.

8. آیا تاکنون آرزوی مرگ کسی را کرده‌اید؟ اگر آری، روشن کنید.

آرزوی مرگ که خیر، ولی از مرگ برخی از آدمها ناراحت نخواهم شد چون زنده بودنشان باعث مرگ انسانهای بیشتری میشه. مثلا قذافی که مدتی پیش کشته شد یا بشار اسد. یعنی میان آزاد بودن اینها و مرگشان، دومی را ترجیح خواهم داد. ولی بین زندانی کردن و مرگ، زندانی کردنشان را ترجیح میدم. پس این با آرزوی مرگ کردن فرق داره.

9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از دید زمانی درحال فراز بوده یا فرود؟

بدون شک در حال فراز بوده. درسته دشواریهای جدیدی هم بوجود آمده که کم کم داره به اوج میرسه مثل کمبود آب، آلودگی هوا و تخریب محیط زیست. ولی اینها در برابر دست آوردهایی مثل افزایش قدرت مردم در برابر حکومتها، بهبود وضع زنان، افزایش طول عمر و کاهش مرگ و میر، و هزاران دست آورد دیگه هیچی نیست. تنها لغو برده داری(به لطف بیدینها:e405:) کافیه که بگیم کیفیت زندگی بشر در حال فراز بوده.

10. کدامیک از این دو را دستاورد مهم‌تری برای بشر به شمار میروند: هنر، یا دانش؟

دانش.
ولی هنر خیلی به پیشرفت دانش کمک کرده و فکر میکنم بدون هنر، زندگی لذت چندانی هم نداشته باشه.

11. آینده‌ی نزدیک جهان و ایران را از نگاهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه می‌بینید؟

روشن.

خب با وجود دشواریهای فعلی که سیاره زمین و محیط زیست رو تهدید میکنه، به نظرم موفق بشیم به سلامت از این تنگناها گذر بکنیم و بعد خواهیم دید که تکنولوژی ارزش این هزینه ها رو داشته. از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشورهای پیشرفته تغییر خیلی خاصی در آینده نزدیک بوجود نمیاد ولی در کشورهای دیگر روند سقوط دیکتاتوری ها با سرعت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد. با گسترش تصاعدی رسانه ها، روز بروز عرصه بر دیکتاتورها تنگ تر خواهد شد.

در مورد ایران هم وقتی فرشته ای بنام اینترنت رو در کنار خودمون میبینم نمیتونم بدبین باشم. فکر میکنم با روند تساعدی آگاهی بخشی به مردم، بساط استبداد برچیده خواهد شد. البته این اتفاق شاید تا چندین و چند سال دیگه نیافته.
احتمال حمله نظامی هم در صورت کوتاه نیومدن ایران در برنامه هسته ای وجود داره و اگر این حمله احتمالی به سرنگونی نظام منجر بشه قطعا به سود کل کشور هست. برای من و سایر دگراندیشان که جای خود دارد. (ولی اگر بخواهند 4 تا بمب بیندازن روی تاسیسات هسته ای و برن، ممکنه به کره شمالی دوم تبدیل بشیم)

12. آیا حاضر هستید برای رسیدن به آرمان‌های خود جانتان را به خطر بیاندازید؟

این سئوال اونقدر واضح نیست چون عادی ترین کارهای روزمره هم ریسک داره. اگه منظور اینه که نسبت به بقیه آدمها بیشتر جونم رو بخاطر آرمانهایم به خطر میندازم، بله صددرصد. من واقعا نمیتونم بشینم یه گوشه وقتی میبینم بطرز مسخره ای حقوق خودم و دیگران نادیده گرفته میشه. اما اینطور هم نیست که به خاطر هر چیزی جونم رو به خطر بندازم و سود و زیان و احتمالات رو در نظر می گیرم.

13. آیا حاضر هستید برای رسیدن به آرمان‌های خود جان دیگران را به خطر بیاندازید؟

خیر.

*