04-12-2013, 11:44 AM
Mehrbod نوشته:ممنونصلیب = ok ئه, واژهیِ دیگر چلیپا داریم که آنهم پارسی نیست.
مصیحی = تَرسا[SUP][aname="rpa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067"][[/aname][anchor="pa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067"]1][/anchor][/SUP]
علم کردن = برافراشتن, به تیغ میبرکشند ات, درفش[SUP][aname="rpa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53"][[/aname][anchor="pa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53"]2][/anchor][/SUP] کردن
درس = آموزه, مایه
عبرت = پندی, آموزهای, پندآموزی, اندرزی, ...
تمام = همهیِ ,سراسر, سرتاسر, یکسرهیِ
فلک = آسمان, سپهر[SUP][aname="rpaaea81403dee449cd95a97e8305f6117c"][[/aname][anchor="paaea81403dee449cd95a97e8305f6117c"]3][/anchor][/SUP]
فلک الافلاک = سپهربرین
غره = خودپسند, خودخواه, فراتن[SUP][aname="rpa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a"][[/aname][anchor="pa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a"]4][/anchor][/SUP], ابرتن[SUP][aname="rpa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414"][[/aname][anchor="pa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414"]5][/anchor][/SUP], ...
کنایه زدن = گوشه زدن
کنایه = گوشهزنی
به صلیب میکشند ات چون تَرساییِ بربند
اینجا درفش ات میکنند تا مایهیِ پند کسانی شوی که جز خدا را میباورند
بیارام ای سرکشیهایِ بی تاب
بگذار خموشی ِ این دیار کر کند گوش آسمان را
و من اینجا..
در آغوش میکشم همهیِ بود و نبود ها را
چشم بر چشمانم بدوز و هیچ ات گلایه مکن
انگشت ات را به نشانهیِ پیروزی بالا بر و فراتن شو بر هر آنچه میپنداری از آن ِ توست
تو صلیبکش ِ تَرسایی شدهای که هیچ اش گوشهزنی نیست...
آری کمابیش همهیِ واژگان پارسی بود و بسیار خوبه!
«میباورند» بجای "باور میکنند" نیز نمایانگر کارگیری[SUP][aname="rpabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a"][[/aname][anchor="pabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a"]6][/anchor][/SUP] خوب و هوشمندانه بود.
هر آینه برخی واژگان را نادرست مینویسید, «بربند» سرهمه, "فرورفتن" سر همه و نیازی به جداسازی نیست, برخی دیگر
ولی بهتر است جدا شوند, مانند پسوندهایِ دارندگی (مالکیت): علمت میکنند —> علم ات میکنند; خود ما ذهنی سرهم میخوانیم.
+
دقت نکرده بودم که باید جدا نوشت
همونطور که بزبون میاریم نوشتم
و این جدا سازی برای همه این گونه صدق میکنه؟