04-06-2013, 03:27 PM
mosafer نوشته: تکرار نمیشوند روزهائی که از آن هراس داری آسوده باش !
اینجا هیچ گاه حرفی از دلخوشی نخواهد بود آرام و بیخیال،غمهایت را چون لقمه ای فروبر ....
همه چیز آرام است تنها چیزی که ویرانت میکند نگاه سرد مردمانیست که بر هیچ، منزل گزیدند
'تکرار نمیشوند' روزهایی که از آن 'هراس'/ترس/بیم/پَروا داری آسوده باش!
اینجا هیچگاه سخنی از دلخوشی نخواهد بود آرام و 'بیخیال', اندوهانت را چون 'لقمه'ای فروبر
همه چیز آرام است تنها چیزیکه ویرانت میکند نگاه سرد مردمانیست که بر هیچ, خانه/سرای گزیدند.
—> اینجا هیچگاه سخنی از دلخوشی نخواهد بود آرام و 'بیخیال', اندوهانت را چون 'لقمه'ای فروبر
همه چیز آرام است تنها چیزیکه ویرانت میکند نگاه سرد مردمانیست که بر هیچ, خانه/سرای گزیدند.
نمیهَمارند[sup][aname="rpa1126c1726b684dbfa2951738c15a844b"][[/aname][anchor="pa1126c1726b684dbfa2951738c15a844b"]1][/anchor][/sup] روزهایی که از آن ترس/بیم/پَروا داری آسوده باش!
اینجا هیچگاه سخنی از دلخوشی نخواهد بود, آرام و بیپندار اندوهان ات را چون گُراسی[sup][aname="rpa34cf396e752c45f38f132d8e24f51834"][[/aname][anchor="pa34cf396e752c45f38f132d8e24f51834"]2][/anchor][/sup] فروبر
همه چیز آرام است تنها چیزیکه ویرانت میکند نگاه سرد مردمانیست که بر هیچ, خانه گزیدند.
اینجا هیچگاه سخنی از دلخوشی نخواهد بود, آرام و بیپندار اندوهان ات را چون گُراسی[sup][aname="rpa34cf396e752c45f38f132d8e24f51834"][[/aname][anchor="pa34cf396e752c45f38f132d8e24f51834"]2][/anchor][/sup] فروبر
همه چیز آرام است تنها چیزیکه ویرانت میکند نگاه سرد مردمانیست که بر هیچ, خانه گزیدند.
«فروبر» بجای "ببلع" بسیار زیبا بود, در کنار آن میشود "اوبار[sup][aname="rpaa017ee1906c74745862b57e2de10dd35"][[/aname][anchor="paa017ee1906c74745862b57e2de10dd35"]3][/anchor][/sup]" را هم کاربرد (و کارواژه[sup][aname="rpa077cceaa9abe4f4cb6c760458e214eaf"][[/aname][anchor="pa077cceaa9abe4f4cb6c760458e214eaf"]4][/anchor][/sup] اش «اوباشتن» را کم کم زنده کرد).
"هراس" را دلاستوار نیستم, ولی انگار پارسی نیست, بجایش ولی کم واژه نداریم: ترس, باک, بیم, پروا, ...
همچنین "لقمه" هم عربی است, بجای آن دو واژه داریم: نَواله[sup][aname="rpac464a7be8fc34afeaef9c722284d57fa"][[/aname][anchor="pac464a7be8fc34afeaef9c722284d57fa"]5][/anchor][/sup], گَراس/گُراس
"غم" هم گمانهزنی میشود خود پارسی باشد, با این همه «اندوه» همیشه گزینهیِ همتراز و در دسترستری است.
----
[aname="pa1126c1726b684dbfa2951738c15a844b"]1[/aname]. [anchor=rpa1126c1726b684dbfa2951738c15a844b]^[/anchor] Hamârestan || همارستن: کاری را چندباره انجام دادن. تکرار کردن. این کارواژه در گویش گرکویه ای “هَمارستِمُن” آمده است که ریخت پارسی نوین آن «همارستن» می شود. Ϣiki-En to repeat
[aname="pa34cf396e752c45f38f132d8e24f51834"]2[/aname]. [anchor=rpa34cf396e752c45f38f132d8e24f51834]^[/anchor] Gorâs <— Garâs || گراس: تکه و نواله و به عربی لقمه باشد Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ morsel; mouthful
[aname="paa017ee1906c74745862b57e2de10dd35"]3[/aname]. [anchor=rpaa017ee1906c74745862b57e2de10dd35]^[/anchor] u+bâštan::Ubâštan || اوباشتن: بلع کردن; بلعیدن; فروبردن Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En to ingurgitate; to swallow; to devour
[aname="pa077cceaa9abe4f4cb6c760458e214eaf"]4[/aname]. [anchor=rpa077cceaa9abe4f4cb6c760458e214eaf]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل verb
[aname="pac464a7be8fc34afeaef9c722284d57fa"]5[/aname]. [anchor=rpac464a7be8fc34afeaef9c722284d57fa]^[/anchor] Navâle || نواله: لقمه Dehxodâ, Ϣiki-En morsel; mouthful
.Unexpected places give you unexpected returns