01-17-2011, 02:32 AM
Ouroboros نوشته: سپاس از دوستان. آنچه در اینباره ناگفته ماند، حضور این برتری در عرصه های پیچیده تر از بطن جامعه مانند نهادهای روشنفکری و «اندیشه» در مفهوم عام آنست. چند ماه پیش با عده ای از دوستان پیرامون ِ واقعه ای که در هند رخ داده بود گفتگو می کردیم. ماجرا از این قرار بود که یک شرکت چند ملیتی بر اثر فشار جامعه ی مذهبی هند پیرامون تولید نوعی دستگاه صنعتی با استفاده از روغن گاو(چیزی شبیه به همین)عقب نشسته بود. به اعتقاد برخی از دانشمندترین اشخاص حاضر در جمع این نوعی پیروزی برای «مالتی کالچریسم» و مقاومت دربرابر فرهنگ مصرف و یک پیروزی دربرابر گلوبالیزاسیون محسوب می شد. درپی ِ اشاره ی من به این حقیقت که گاو یک حیوان معمولی ست و مقدس بودن ِ آن چیزی بیش از یک باور ابلهانه ی مذهبی نیست، شدیدا متهم به دگماتیسم وعدم تسامح شدم. و واقعیت روزمره هم به همین سرنوشت ِ دردناک دچار شده، ما حفظ احترام طرف مقابل را به بیان ِ حقیقت ترجیح می دهیم. و اینها مخرب است.
این «احترام به عقیده» یکی از بیخودترین و آسیبرسانترین هنجارهایی است که ما امروز داریم.
اما من نمیتوانم به خوبی پیوند این به زنانه یا مردانه بودنش را ببینم،
میتوانید بیشتر در اینباره توضیح بدهید و اینکه چرا این را زاب و صفتی زنانه میدانید؟
Ouroboros نوشته: مثال ِ دیگر بحث سیگار کشیدن و ارتباط ِ آن با مفهوم ِ «سلامت» است. ما دیگر بر مبنای علایق و سلایق خود رفتار نمی کنیم، بلکه یک مجموعه ی ِ بسیار کنترل شده و غیرعقلانی از هنجارهای انتزاعی برای افزایش طول عمر علم کرده ایم که خود زندگی کردن را فدای ِ آن می کنیم. دست زدن به سیگار ممنوع، هر نوع غذای لذیذ(چرب، شیرین..)مطلقا ممنوع، مواد مخدر و الکل، بد. من هیچ مخالفتی با اهمیت دادن به سلامتی ندارم، وانگهی بدل کردن آن به نوعی مفهوم متافیزیکی که در هر لحظه ی ِ زندگی حاضر و دخیل باشد را حرکتی بسیار ابلهانه ارزیابی می کنم.
این اندکی زیادهروی نیست؟ بیشتر کسانی که دستکم من میشناسم
از همان دستهای هستند که بر مبنای علایق و سلایق خود رفتار میکنند.