12-20-2012, 02:09 AM
Archive: goftegu.com - پاسخ به جفنگیات سایت قرآنولوژی - #27
***
kamran333
06-09-2008
پیک 235
با تشکر از شما. این هنایش(اثر) فرمند(با شکوه)
به دست همه ایرانیان خواهد رسید تا ببینند آخوند گرداس(ظالم) چطور
لاچشمنشی(فریبگری) را مهسازی(مهندسی) می کند. و چطور می خواهد با فرنود
گرایی(توجیه) شعر تازی را به جای فرزان(علم و حکمت) در همبودگاه ایران پخش
کند.....................خوب شدن چشم یعقوب با عرق
یوسف..........................« و از آنها روی کرده گفت: چه اندوهی از یوسف!
و چشمان وی از اندوه سفید شد، ولی اندوه خود را نمایان نمی کرد (84 ) ـــ با
این پیراهن من رفته و آنرا بر چهره پدرم بیندازید بینا می شود، و همه خانواده
های خود را پیش من بیاورید (93 ) ــ همینکه نوید رسید آنرا بر چهره او انداخت
و درجا بینا شد. (یعقوب) گفت: آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهائی می دانم که
شما آنرا نمی دانید (96)».......(یوسف
96)......................................نکات آیات: 1 ــ چشمان یعقوب از
حزن سفید شده است: سفیدی عدسه چشم که بسته به شدت آن، راه عبور نور به درون
چشم را به اندازه های متفاوت کم می کند و یا کلاً می بندد و ضعف بینائی یا
کوری می آورد چندین دلیل دارد، از جمله: پیوسته در معرض دمای گرمای بالا بودن
چشم، ضربه خوردن به چشم، پیری، برخی از بیماری ها مانند بیماری قند، اشعه یا
نور خیلی تند. و یکی از دلائل آن نیز چنانکه آیه گفته "حزن" است. ("حزن"
اندوه ناشی از پیشامد و رخداد است). اندوه باعث فزونی هورمون ادرنالین می
شود. اندوه شدید (یا شادی شدید) باعث فزونی پیوسته هورمون ادرنالین می شود که
بنوبه خود باعث فزونی قند خون می شود، و این بنوبه خود باعث پیدایش سفیدی در
عدسه چشم می شود. (سفیدی عدسه چشم بهم ریختگی بافت و ساختار ساختمان پروتئین
عدسه چشم است)....................................2ــ چشم یعقوب با پیراهن
یوسف بینا شده: یکی از ترکیبات عرق بدن می تواند سفیدی چشم را برطرف کرده و
چشم نابینا را بینا کند. برای اولین بار یک محقق مسلمان مصری با استفاده از
این آیه عدسه چشم را در عرق گذاشته و دیده که خیلی زود سفیدی عدسه برطرف شده
و عدسه شفاف می شود. اگر قرنیه چشم سفید شده باشد نیز چنانچه این قطره روزی
دو بار به چشم چکانده شود پس از دو هفته سفیده قرنیه برطرف شده و نابینائی
بهبودی پیدا می کند. این محقق مسلمان نام قطره خود را داروی قرآنی گذاشته
است. .............................................
***
Mazdak Bamdad
06-11-2008
پیک 236
بلاهت و حماقت و بیسوادی مدعیان جمله ها ی
بالا به اندزه
ای است كه نیاز به رد كردن ندارد*!
پزشكی هم مانند هر چیز دیگر، زمانی كه
پسوند
اسلامی را بگیرد، گند میشود، مانند گزاره های بالا!
بهتر است كه
این " محقق" مسلمان ( كه مانند
همیشه، بی نام و نشان است) برود و
داروی
خود را به ثبت برساند، شاید جایزه ی نوبل گرفت!!
•
*
[b]برای خوانندگانی كه هنوز
حماقت
سایت
قرانشناسی را در این
ادعا ها در نیافته اند:[color=gray]اصولا ً خود گوی چشم همواره در
[/size]
خود اشك هركس شناور
است و اگر
اشك، ویژگی
درمانی داشت، اشك
خود
هركس چشمش را درمان میكردو نیازی به اشك دیگری نمی بود!
***
eden
06-13-2008
پیک 237
درود بر مزدک گرامی
جفنگیات(!) دیگری از سایت های اسلامی پیدا کرده
ام:
نقل قول:[size=4][color=#008000]«انّا زَیَّنا[FONT
السَّماء الدُّنیاء بِزینه الكَواكِب»
ما آسمان پائین را با ستارگان
تزئین كردیم
size][size=2]
در این آیه میگوید «آسمان پائین را با كواكب تزئین
كردیم» در حالیكه فرضیهای كه در آن زمان بر افكار دانشمندان حاكم بود
میگفت فقط آسمان بالا آسمان ستارگان ثابت است (آسمان هشتم طبق فرضیه
بطلیموس)ولی چنانكه میدانیم بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروی
قرآن از فرضیه نادرست مشهور آن زمان خود معجزه زندهای از این كتاب
آسمانی است.
نكته جالب دیگر اینكه از نظر علم امروز مسلم است كه
چشمك زدن زیبای ستارگان بخاطر قشر هوایی است كه اطراف زمین را فرا
گرفته و آنها را به این كار، وا میدارد و این، با تعبیر «السماء
الدنیا» (آسمان پائین) بسیار مناسب است اما در بیرون جو زمین، ستارگان
خیره خیره نگاه میكنند و فاقد تلألو
هستند....
[/size][/size]
[size=2][size=4]سوره ی 86
(طارق): آیات 1 تا 3:
"سوگند به آسمان و كوبنده ی شب! و تو نمی دانی
كوبنده ی شب چیست
همان ستاره ی ثاقب
است"
[/size]در عربی "ثقب" به معنای چاله و "ثاقب" به معنای چیزی است
كه چاله را ایجاد می كند.
نسبیت عام پیش بینی می كند كه سیاه چاله
ها از ستاره های نوترونی بوجود می آیند. ستاره های نوترونی اكثرا قابل
رویت نیستند و تنها با امواج رادیویی (پالس ها) رصد می شوند.
امواج
دریافتی از این ستاره ها طوری به نظر می رسد كه كسی به جایی می كوبد!
(ستاره ی كوبنده).
باور ندارید؟ http://speed-light.info/islam/relativity...ar_slow.au"[color=#22229c]گوش كنید![/color
قرآن در
آسمان ستاره ای كوبنده را معرفی می كند كه ثاقب است. (چاله ایجاد می
كند).
كلام واضح قرآن در این مورد جایی برای شك نمی
گذارد!
[/size][/size][/size][/size][BR][BR]
[size=2][size=2][color=black][size=4][color=#008000]تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ
وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ
سَنَ
[/size][font=Arial]فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به
سوى او بالا میروند
[font=Tahoma]در
اینجا فرشتگان یك روز را معادل پنجاه هزار سال برای انسان گذر می كنند.
(زمان در مقابل زمان و نه زمان در مقابل فاصله مانند آیه ی قمری
قبل).
اگرچه طبق نظریه ی نسبیت خاص
اینشتین و بوسیله ی این تغییرات زمان (تاخیرات زمانی) بدست آمده به
عنوان یك ادعا از مسلمین (كه واقعا آن فرشتگان به سرعت نور شتاب می
گیرند) را می توانیم تصدیق یا انكار كنیم.
این ادعا می تواند در دو دقیقه تصدیق شود كه آنگاه هیچ
نیازی به عقاید كوركورانه نخواهد بود.[/size]
[font=Tahoma]آلبرت اینشتین یك مسلمان نبود اما یهودی ای بود كه نظریه ی
معروف نسبیت خاص را ارائه داد. [/size]
[font=Tahoma]هرچه سرعت
بیشتر بشود زمان آرام تر می گذرد.
در
بیرون یك میدان گرانشی زمان اینگونه است:
∆t= ∆t0/
(1-v^2/c^2) ^0.5
جاییكه ∆t0
زمانی می باشد كه برای متحرك بوسیله ی متحرك معادل است.
∆t زمانی است كه برای متحرك معادل گذر ایستگاهی است.
V سرعتی است كه به شاهد ایستگاهی نسبت داده می
شود.
∆t0 زمانی است كه برای
فرشتگان می گذرد. (یك روز).
∆t زمانی است كه معادل
زمان برای انسانها است. (پنجاه هزار سال قمری در دوازده ماه قمری بر
سال قمری در 27.321661 روز بر ماه قمری).
و V سرعت فرشتگان در این
مورد است. (كه ما قصد داریم آنرا حساب و با سرعت شناخته شده ی نور
مقایسه كنیم). سرعت نور در خلا 299792.458 كیلومتر بر ثانیه
است.
از معادله ی بالا می توانیم آن
سرعت ناشناخته را حساب كنیم:
v=c (1-∆t0
^2/∆t^2) ^0.5حال بهتر
است اظهارات مسلمین را در معادله جایگزین كنیم و ببینیم كه فرشتگان
مسلمین واقعا به سرعت نور شتاب می گیرند یا نه؟
ارقام را از آیه در این معادله جایگزین می
كنیم:
v =c
(1-(1^2/(50000*12*27.321661)^2))^0.5
v=c *
0.99999999999999981
v=299792.4579999994 km /
sاین اتساع زمانی
(تغییرات زمانی) نشان می دهد كه فرشتگان در بیرون از میادین گرانشی به
سرعت نور شتاب می گیرند. (كمی كمتر از سرعت نور زیرا جرم دارند).
این نمی تواند یك تصادف باشد زیرا سرعت
حساب شده دقیقا یكسان با آیه ی قمری قبلی همچنین در بیرون از یك میدان
گرانشی است.
قانون تلقیح درقرآن
یکی دیگر
از اسرار عجیبی که وحی الهی به آن اشاره نموده، موضوع تلقیح درعالم
گیاهان است که درختان و گیاهان به وسیله بادها تلقیح و بارور میشوند و
در اثر همان تلقیح است که گیاهان تولید مثل نموده، میوهها و گلها به
وجود میآید.
قرآن کریم در سوره حجر آیه 22دراین زمینه میفرماید:
"مابادها را برای
بارور ساختن http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/%D8%A...8%A7%D9%86"ابرها وگیاهان[/color
فرستادیم."[/quote]
امید
وارم تکراری نباشند.
مطالب دیگر نیز موجود هستند که بعدا مطرحشان خواهم
کرد...
با تشکر فراوان از وقتی که برای پاسخگویی میگذارید.
[size=2][color=black][size=4][color=green]
[/size][/size][/size]
***
Mazdak Bamdad
06-15-2008
پیک 238
١- همین كه گفته است كه همه ی ستارگان در یك
آسمان هستند
نادرست است، انها یك مدار هم ندارند.
چشمك زدن ستارگان هم ربطی به این ایه
ندارد و
برای تهی نبودن عریضه چسبانده شده است!
٢- كوببنده، معنی نادرست و سفسته واژه شناسی است
و
ستارگانی كه در شب در میایند را میگفته اند و ستاره ی
كوبنده ای هم نداریم
، امواج اشعه ایكس هم صدا ندارند!
۳- یوم در قران به معنی زمان هم هست و خودشان میگویند
كه
اینكه خدا جهان را در ۶ روز آفرید، یعنی در شش پله، امّا
اینجا كه میرسند،
میگویند همان یك روز ( ٢۴ ساعت) برای
فرشتگان است كه برای ما ۵۰۰۰۰ سال
است!
این به اتساع زمان هم ربطی ندارد و خواسته درازی راه به
آسمان را
برساند.
مسخره بودن این ادعا در این است كه برای خدا، جا و مكان قائل
شده!
از سوی دیگر اگر این ادعا درست باشد، باید عرش الهی در شعاع
۵۰۰۰۰
سال نوری زمین باشد، كه باز اثباتی بر این است كه محمد،
كیهانشناسی
بتلمیوسی را كپی كرده است.
از سوی دیگر، یك فرشته، مثلا جبرئیل، اگر
بخواهد وحی را برای
محمد بیاورد، چون ۵۰۰۰۰ سال زمینی بدرازا میكشد، محمد
پودر
و اسكلت شده است!.
تازه اگر بجای ۵۰۰۰۰ سال، حتی ۵۰ سال هم در این
فورمول
بگذاریم، باز هم سرعتی نزدیك به نور بدست میاید، چون در
این
فورمول، از خود سرعت نور ( C ) سود برده شده است.
اینهم كه فرشتگان جرم دارند هم كمی ما را
خندانید!
۴- این كه مثلا ً برخی گلها و یا خرما ، نر و ماده دارد،
برای مردم
انزمان بویژه تازیان كه با خرما سروكار داشتند روشن بوده و
گفتن
این در آیه ها، نه گفتن " اسرار" است و نه معجزه است و اصولا
ً
همین كه از این ها بعنوان نشانه های الله برای تازیان سود برده
است،
نشان می دهد كه اینها برای تازیان روشن بوده و نه پنهان !
پس همه این سخنها، بازهم شارلاتانیسم این سایت و
اسلامیست
های فاشیست، برای خر كردن كم سوادان و دانشیك جا زدن
تازی
نامه ی پلید و ضد بشری است.
•
***
kamran333
06-16-2008
پیک 239
سپاس مزدک گرامی........................توان
یادآوری در زنان می تواند از مردان کمتر
باشد..................................(بقر� �
282)................................« و دو نفر از مردان خود را به گواهی
بگیرید، در صورت نبودن دو مرد، یک مرد و دو زن از میان حاضرین که طرفین آنها
را قبول دارید به گواهی بگیرید، تا اگر یکی از آنها آنرا فراموش کرد دیگری
آنرا بیاد وی بیاورد»..............................جمل ات مزبور در آخر آیه
ای قرار دارند کـه موضوع آن معامله مدت دار یا قسطی است. در پایان آیه گفـته:
"برای معامله خود افرادی را شاهد بگیرید". در رابطه با "شاهـد گرفـتن" نیز
گفته: دو تا مرد را شاهد بگیرید، اگر دوتا مرد برای شاهد گرفـتن پیدا نکردید
یک مرد و دو زن را شـاهـد بگـیرید تا اگر یکی از آنها آن را فراموش کرد دیگری
آن را بیاد وی بیاورد. معنی این جملات این است که: توان یادآوری در زنان می
تواند از مردان کمتر باشد...................................مسئ� �ه یادآوری
به مغز مربوط می شود. در رابطه با اندازه سلولهای مغز انسان عددهای متفاوتی
گفته شده است. ولی آنچه همه گفته اند و بر آن اتفاق نظر دارند این است که:
تعـداد سلولهای مغز زن از مغز مرد کمتر است. کسانیکه تعداد سلولهای مغز مرد
را 16 میلیارد برآورد می کنند، تعداد سلولهای مغز زن را 13 میلیارد برآورد می
کنند. یعنی مغز زن 3 میلیارد سلول کمتر از مغز مرد دارد. این تفـاوتِ کمیِ
سلولهای مغز زن و مرد، می تواند "توان یادآوری زنان نسبت به مردان را کمتر
بکـند"............................برخی از جمله با استناد به این آیه استناد
میکنند که حقوق زن در قرآن نقض میشود. که این مسئله البته ارتباطی به حقوق و
انسانیت زن ندارد. چنانکه وقتی به دو نفر مرد ضعیف بگوئیم یک طرف میز را بلند
کنند و یک مرد قوی یک طرف دیگر آن، این ارتباطی به انسانیت آنها و حقوق
انسانی آنها و برابری انسانها و غیره ندارد. بلکه به مسئله توانمندی آنها
مربوط میشود........................
***
Mazdak Bamdad
06-16-2008
پیک 240
اینهم بیخود است، چون اینكه گواهی زن را نیم مرد
میدانند،
در دید اسلام ، از كمبود ویر ( حافظه ) او ندانسته اند بلكه
از نقص عقل او دانسته اند( خطبه ی علی در بهج البلاغه).
گنجایش و تندای ویر زنان بهیچ روی كمتر از مردان
نمیباشد.
از سوی دیگر هم توان یادآوری با گنجایش ویر دو چیز
گوناگون
هستند. توان یاد آوری ، یعنی تندای دستیابی به بایگانی ویر،
(
speed of data retrieval /data access from memory )
كه با خود گنجایش ویر
( memory capacity ) جداست.
از سوی دیگر نیز، ما تا پایان زندگی خود هم اگر هرروز یاد
بگیریم،
با زهم چیزی نزدیك ١۰% گنجایش ویر خود را بكار برده ایم و
مغز
زن یا مرد تا پایان زندگی اش پر نمیشود كه مثلا ً یك زنی
مغزش چنان پر
بشود كه دیگر نتواند چیزی را به ویر بسپارد!
از سوی دیگر، ویر ما همواره از داده های پیشین و بدرد نخور
پاك
میشود، بگونه ای كه گنجایش بسیار همواره در دسترس است.
كوتاه سخن، فرجام این است كه اسلامیست های
شارلاتان
خواسته اند با آوردن فرنود های دانش مانند ( pseudo scientifique
)
اینگونه تبعیض ها را در حق زنان ، روا و بایسته نمایش
دهند.•
***
kamran333
06-16-2008
پیک 241
با سپاس فراوان مزدک
گرامی......................قوم لوط.................................(عنکبو
ت 28-29)......................(هود 82)...............(عنکبوت
35)................«و لوط وقتیکه به قوم خود گفت: شما به فحشائی میپردازید
که پیش از شما هیچکسی از جهانیان به آن نپرداخته است ــــ آیا با مردان آمیزش
جنسی می کنید و راه زنی می کنید و در انجمنهای خود به کارهای ناخوشایند می
پردازید؟ پاسخ قوم وی چیزی غیر از این نبود: اگر راست می گوئی عذاب خدا را
بیاور (عنکبوت: 28ـ29)»...................................« وقتی فرمان ما
رسید بالای آن (شهر) را بجای شالوده آن قرار دادیم (یعنی شهر پائین کشیده شده
که سقف ها از سطح زمین پائین تر رفته و بجای شالوده ها قرار گرفته)، و بر آن
(شهر) سنگِ گِلِ پخته شده سفتِ گوگردی (یا متمایل به زرد) را لایه لایه بر آن
باریدیم (هود: 82)»................................« از آن (شهر) نشانه ای
عینی برای کسانیکه میاندیشند بجا گذاشتیم (عنکبوت: 35)»...............بنابر
آیات قرآن قوم لوط قومی بوده اند که مردان آن از جمله هم جنس گرائی داشته
اند. و با کشیده شدن شهر آنها به پائین و باریده شدنِ لایه لایه سنگِ گِلِ
پخته شده سفتِ گوگردی (یا متمایل به زرد) از بین رفته اند و اثری از آن نیز
برای اندیشمندان بجا گذاشته شده است.....................قوم لوط در شهر سدوم
در بخش جنوبی دریای مرده که در تصویر ماهواره ای می بینیم زندگی می کرده اند.
نقاشیها و جسدهای سنگی بدست آمده از زیر زمین همه نشان می دهند که فرهنگ و
مناسبات مردم مسائل جنسی و هم جنس گرائی بوده است. .....در این تصویر ماهواره
ای منطقه جغرافیائی دریای مرده که با فلش نشان داده شده می بینیم و شهرِ
سدومِ قومِ لوط در آن قرار داشته است.......................مطالعات زمین
شناسی می گوید که زمین در منطقه مزبور بر اثر فشارهای آتش فشانی در یک گسل
(شکاف لایه های زمین) نشست کرده است. قله های منطقه دهانه های آتش فشان
دارند، منطقه دارای گدازه های آتشفشانی سرد شده بر سطح لایه های سنگهای رسوبی
و آهکی است. و نشانده این هستند که در آن منطقه زلزله رخ داده و آتشفشان از 3
نقطه مواد آتشفشانی را بر روی شهر ریخته بوده و شهر را دفن کرده است. همینطور
در محل شهر سدوم یک شیب درازی وجود دارد که ناشی از فرو ریختن مواد ناشی از
زلزله بوده است. بقایا و شواهد جغرافیائی گفته های قرآن در مورد قوم لوط را
تآیید علمی میکند.......................http://www.quranology.com/farsi/aghvam.htm
***
Mazdak Bamdad
06-17-2008
پیک 242
شهر های بسیاری از اتشفشان از میان رفته اند ( مانند
پمپئی)
و یا از زمین لرزه و سیل ( مانند رودبار و بم و ...) و نمیتوان
گفت
كه همه اینها از گناهان مردم آن بوده، مگر اینكه مسلمان خل باشیم
!
( در باستان، مردم خرافی تر هم بودند و هر رویداد تلخ طبیعی و
فیزیكی را به خدا و یا خدایان نسبت میداده اند و از میان رفتن این
شهر
و یا طغیان اب ها را هم به یك خدا بسته اند و این افسانه
در توارت آمده و
قران هم كپی كرده است و دلیل بر اثر وجویخداوند نمیباشد!)
***
kamran333
06-17-2008
پیک 243
به امید آزادی ایران و جهان از دین
.................................... حیوانات از بخش جلو مغز خود هدایت می
شوند.........(هود 56).......................«من به خدا آفریننده خودم و
آفریننده شماها توکل کردم، هیچ حیوانی وجود ندارد که او از ناحیه جلو مغزِ آن
آنرا هدایت نکند»..................................تاک نون برخی از حیوانات
شناخته شده اند که در مغز خود عـنصر قطب نمائی دارند، که به کمک جریانهای
مغناطیسی شمالی ــ جنوبی زمین که در تصویر وضعیت آنرا می بینیم هدایت میشوند.
حیوانات با عنصر قـطب نمائی خود محل زندگی و مسیر پرواز و حرکت خود را
میشناسند................اگر آهن ربائی را در نزدیکی مغـز یک پرنده ببندیم،
سیستم جهت یابی مغز وی را مختل می کند و پرنده نمی تواند مسیر و محل زندگی
خود را پیدا کند. (قرآن هر جانوری را (دابة) یعنی حیوان می نامد. و منظور ما
از حیوانات در اینجا مطلق جانداران است که شامل پرندگان و حشرات و ماهی ها و
غیره هـمه می شود).
............................
.Unexpected places give you unexpected returns