12-20-2012, 02:04 AM
Archive: goftegu.com - پاسخ به جفنگیات سایت قرآنولوژی - #17
***
pakdin
09-30-2008
پیک 145
mazdak bamdad نوشته:
[size=5]بنابر این ، معناى ((سراج بودن
خورشید)) این است كه عالم ما را روشن مى كند، و اگر این چراغ خداى
تعالى نبود ظلمت عالم ما را فرا مى گرفت . و معناى ((نور بودن ماه ))
این است كه ماه به وسیله نورى كه از خورشید مى گیرد زمین ما را روشن مى
كند، پس ماه خودش روشنگر نیست تا سراج نامیده
شود.[/size]
•
چون
شدت نور ماه کم است و می توان به آن خیره شد و شدت نور خورشید زیاد است و نمی
شود به آن خیره شد و نور خورشید حرارت دارد از دوران ماقبل تاریخ بشر خورشید
را قوی تر از ماه می پنداشته و برای نور خورشید اهمیت بیشتری قائل بوده چون
حرارت و روشنایی بیشتری دارد.
قرآن هرگز اشاره ای به انعکاس نور خورشید
نکرده بلکه از دو واژه متفاوت استفاده کرده تا خورشید را پر نور تر و ماه را
کم نورتر معرفی کند و خورشید را مهمتر می دانست چون قوی تر از ماه به نظر می
آمد.
***
kamran333
09-30-2008
پیک 146
دچار سینه تنگی
و خـفـقـان شدن با افـزایش ارتفاع
( انعام 125 )
«به این ترتیب وقـتـی خـدا بخـواهـد کسی را راه ببرد سـیـنه وی را
برای اسلام باز می کند، و هر که را بخواهد بحال خود رها کند سینه ویرا تنگِ
خفه کننده می کند، چنانکه گوئی که دارد در جو بالا و بالاتر میرود. به این
ترتیب خدا بر کسانیکه ایمان نمی آورند زشتی و پلیدی زننده می
گذارد».
نکـتـه آیه:
کسیکه در جو بالا و بالاتر برود دچـار احساس سـیـنـه تـنـگـی خـفــقـان آور
می شود:
آیه وضعیت کسیکه
اسلام را خوش نمی دارد، وضعیت وی در بـرخورد با اسلام را به وضعیت کسی تشبیه
میکند که رفته رفته در جو بالا و بالاتر می رود و دچار سینه تنگی خفه کننده
می شود.
http://www.quranology.com/t-ketab/jav/ta...rtefae.JPG
از سطح دریا تا ارتفاع 3000 متر اکسیژن به اندازه کافی وجود دارد
و انسان می تواند بطور عادی و طبیعی تنفس و زندگی کند. از ارتفاع 3000 متر به
بالا اکسیژن به اندازه کافی وجود ندارد و فشار جو کاسته می شود. از آنجا که
میان فشار جو بربدن و فشار خون و مایعات بدن تعادل و توازن وجود دارد، از
ارتفاع 4500 یا 4800 متری به دلیل کمبود اکسیژن و پائین بودن فشار جو انسان
دچار تنگی نفس می شود. چنانچه بالا رفتن را ادامه بدهد، از ارتفاع 7500 متری
به بالا احساس تنگی نفس وارد مرحله خفه شدن می شود. به ارتفاع 15000 متری که
برسد توان تحمل پائینی فشار جو و کمبود اکسیژن را ندارد و در صورت نداشتن
پوشاک و امکانات ویژه فضا بیهوش شده و می میرد. به این ترتیب چنانکه در آیه
آمده کسیکه در جو رو به بالا می رود به نقطه سینه تنگی خفه کننده می رسد. و
خداوند همین وضعیت را برای سینه کسانیکه با دین درمی افتند پیش می آورد و
آنرا رجس می نامد و رجس بمعنی: زشتی و پلیدی زننده و فرومایه گانه
است.
[/b]
***
pakdin
09-30-2008
پیک 147
هرکس به کوه بلند صعود کرده باشد متوجه می شود که
در ارتفاعات تنفس سخت تر می شود لذا 50000 سال قبل هم هر کس به ارتفاعات صعود
کرده باشد این نکته را می فهمیده است
***
Mazdak Bamdad
09-30-2008
پیک 148
pakdin نوشته:
هرکس به کوه بلند صعود کرده باشد
متوجه می شود که در ارتفاعات تنفس سخت تر می شود لذا 50000 سال قبل هم
هر کس به ارتفاعات صعود کرده باشد این نکته را می فهمیده
است
+
و كوه هم در عربستان بوده و محمد هم اهل كوهنوردی
و
رفتن به غارهای كوه ها بوده !!
از سوی دیگر، این امر بایستی بر دیگر عرب
هم دانسته
میبود، چون آیه و نشانه را برای كسی میاورند كه آننسانه
را بشناسد و گرنه احمقانه است. •
***
kamran333
09-30-2008
پیک 149
میخ واری کوهها در
زمین
( نبا 7 )
« و آیا ما کوهها را میخ وارنگردانیدیم»؟
http://www.quranology.com/t-ketab/koh/vatad--koh.JPG
«اوتاداً»: تشبیه بلیغ است، بمعنی: کالأوتاد، بمعنی: مانند وتد.
«اوتاد» جمع وَتـَد و وَتِد
است، بمعنی: تکه چوب یا فلز میخ مانندی که بخش بزرگتر آن در
زمین یا دیوار کوبیده می شود و بخش کوچکتری از آن بیرون می ماند.(بیشتر برای
بستن طناب چادر مورد استفاده قرار می گیرد).
نکته آیه: کوهها مانند وتد می مانند:
کوههایسنگی بخش بیشترشان در درون زمین
است و بخش کمتری از آنها بیرون از زمین. آنچه ما از این کوهها می بینیم در
واقع بخش بالائی آنهاست. و این دانش البته با قیاسهای جاذبه ای در بلندیها و
پائینیهای زمین بدست می آید.
http://www.quranology.com/t-ketab/koh/ri...-farsi.JPG
http://www.quranology.com/t-ketab/koh/sh...he-koh.JPGلایه بیرونی زمین که روی آن زندگی میکنیم و قاره ها و
اقیانوسها را در بر میگیرد و در جائی از آن کوه و در جائی دیگر آن دشت است از
تعدادی صفحه های بزرگ و کوچک تشکیل شده که در سمت و سوهای گوناگون در حرکت
هستند. کوههایسنگی توازن و تعادل و یکپارچگی این صفحه های در حال حرکت را حفظ
می کند. و به این ترتیب کوههای سنگی هم از نظر شکل مانند وتد می مانند و هم
از نظر کارکرد.
***
Mazdak Bamdad
10-01-2008
پیک 150
میخ:
١- كاربرد میخ: استوار كردن چیزی بر روی چیزی دیگر
است: كوه چنین ویژگی ندارد،
چرا كه كوه یك چین خودگی و یا سواخ آتشفشانی
بیشتر نیست كه بهمراه پوسته ی
زمین، بر روی مواد مذاب ( ماگما ) شناور است
! چیزی را هم به چیزی دیگر استوار
نمیكند و حتی از زمین لرزه هم پیشگیری
نمیكند، بوارونه، چون خود از برخورد دو
تكه فلات و یا تكه پوسته های سناور
رویه ی زمین، پدید میاید، بیشترین زمین لرزه ها
در كوهستان ها روی میدهد
!!
٢- شكل میخ : كوه چنین شكلی ندارد. انچه در شكل بجای " ریشه ی "كوه" جا
زده
میشود، ضخامت " فلات" تا وی ا همان تكه هایی از پوستهی زمین است كه در
حال
دور و نزدیك سدن بهم هستند. این پوسته ها، در جاهای بلند فلات ( و نه
كوه!) از زیر
هم كلفت ترو ضخیم تر هستند و هیگونه شكل تیز و میخی هم
ندارند!۳- جنس میخ : كوه از توپال ( فلز) نیست.
نقل قول:[color=#22229c]http://www.quranology.com/t-ketab/ko...min--farsi.JPG[url][/quote]
های یك فرتور دانشیك.) •
***
kamran333
10-01-2008
پیک 151
کـوهـهـا
سپری شدن کوهـهـا مانند
ابـرهـا
( نمل 88 )
«و کوهها را می بینی
گمان می کنی ثابت هستند، در حالیکه مانند ابرها سپری می
شوند».
[font=Arial]«مُرور»: در اصل بمعنی: آمدن و
گذشتن و رفتن است، و در معنی ضمنی خود بمعنی: سپری شدن یا نمودن است. و در
آیه منظور از آمدن و رفتن و درگذشتن یاسپری شدن: متولد شدن و زندگی نمودن و
مردن است.
نکته آیه:
کوهها مانند ابرها سپری می
شوند:http://www.quranology.com/t-ketab/koh/ra...h--abr.GIF
با تابش خورشید به دریاها و اقـیانوسها و آبهای سطح زمین، آب بخار
میشود و به جو می رود. بعد ابر شکـل می گیرد و در بارش آب مجدداً بهزمین برمی
گردد. این روند و فرایند همیشگی تولد و زندگی و مرگ
ابرها است.
کوهـها یا
بر اثر فـشار درونی زمین به بالا شکل می گیرند، یا بر اثر فشار به بالا
در جائی و کشش به
پائـیـن در جای دیگر شـکـل
می گیرند، یا بر اثر برخورد دو لایه زمین و چین
خوردن زمین، و یا بـر اثر آتشفشان ایجاد می شوند، و
ضمن صدها هزار و میلیونها سال بر اثر عوامل فرسایش
خرد شده و به دشتها و دریاها برده می شوند و از
آنها چیزی نمانده و با زمین
یکسان می شـوند و کوهـهـای جـدیـد دیگـری در جـاهـای دیگر ایجاد می شود. و یا
همزمان با فرسوده شدن و بین
رفتنآنها از بالا و از بیرون، فـشار درون زمینی پـیـوسـتـه آنـها را بلند می
کند. این روند و فرایند زندگی کوهها مانند روند و
فرایند زندگی ابرها است. و به این شکل کوهـهـا کـه
بـه گـمـان ما "ثابت، استوار و پابرجا" هستند مانند ابرها "سپری" می
شوند.
***
Mazdak Bamdad
10-01-2008
پیک 152
اصولا ً ادمی میدانسته است كه همه چیز سپری! می شود
و
فرو ریختن كوه ها و زمین لرزه ها و .. را میشناخته.
یعنی فرزانگان یونان و
دیگر كشور ها این را میدانسته اند
و آنهم بسیار پیش از ١۴۰۰ سال پیش!! حتی
در یونان ،
از از میان رفتن یك قاره بنام اتلانتیس سخن میگفته اند
و یا
بلند شدن اتشفشان ها و یا كنش های انرا ( مانند
نابودی شهر پمپئی) میدیده
اند و محمد سخن تازه ای نگفته.
احتمالا ً برای شترچران ها كه اینها را
نمیدانستند، شگفت اور بوده!!
BUT:
تازه، بازگردان این ایه ها
این هم نیست كه گویا كوه ها
سپری میشوند! بلكه از جنبش كوه ها در قیامت آگاهی میدهد!
چنین است:
از تفسیر المیزان:
[color=royalblue]روزى كه در صور، دمند و
هر كه در آسمانها و در زمین است وحشت كند
جز
آنكه خدا بخواهد و همگى با تذلل به پیشگاه وى رو كنند (87)و كوهها را [color=royalblue]بینى و پندارى
كه بى حركتند ولى مانند ابر در حركتند،
صنع
خداى یكتاست كه همه چیز را به كمال آورده كه وى از
كارهایى كه مى كنید آگاه است (۸۸)
http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j15/miza_145.htm#link386
این آیه شریفه از آن جهت كه در سیاق آیات
قیامت قرار گرفته ، آنچه مى گوید در باره همان قیامت
است و پاره اى از وقایع آن روز را توصیف مى كند، كه عبارت است از به
راه افتادن كوهها، كه در باره این قضیه در جاى دیگر قرآن فرموده :
((و سیرت الجبال فكانت
سرابا)) و نیز در مواردى دیگر از آن
خبر داده است .
پس اینكه مى فرماید: ((و ترى الجبال - و مى بینى كوهها را)) خطاب در آن به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) است و مراد از آن
مجسم كردن واقعه است ، همچنان كه در آیه ((و ترى الناس سكارى )) حال
مردم را در آن روز مجسم مى كند، نه اینكه تو الان ایشان را مى بینى ، بلكه
اگر مى دیدى حال ایشان را آنچه از وضعشان كه دیدنى است اینطور به نظرت مى
رسید كه مستند.
[color=#b00e]ترجمه
تفسیر المیزان جلد 15 صفحه : 575
***
kamran333
10-01-2008
پیک 153
نقش کوهها در عدم شیب دار شدن
زمین
« و در زمین کوههائی درست
کرد تا زیر شما شیب پیدا نکند»!
( نحل 15
)
http://www.quranology.com/t-ketab/koh/ko...--shib.JPGقـشـرسطح زمین از تعدادی لایه های کوچ و بزرگ
جدا از هم تشکیل شده که پیش از این آنها را دیدیم. این لایه ها که در حرکت می
باشند، در جاهـائی یکی از آنها زیر دیگری می رود. بخشی از لایه ای که زیر
لایه دیگر می رود به مواد مذاب درون زمین می رسد و ذوب می شـود. با تنگ شدن
عـرصه آتشـفـشـان ایجاد می شود و مواد بیرون ریخته می شود و کوه ایجاد می
کند، و همینطور لایه ای که بالای لایه دیگر قرار می گیرد و به بالا حرکت می
کند، به شکلی که در تصویر می بینیم چین بر میدارد و رفته رفته چینها بزرگ می
شوند و به کوه تبدیل می شوند، که اگر چنین نمی شد در ادامه رفـتن لایه ای زیر
لایه دیگر، لایه بالائی بالا و بـالاتر می آمد و سطح زمـیـن در مـنطقه مزبور
شیب پیدا می
کرد.
همینطـور اگر برخورد دو لایه سریع اتفاق
بیفتد نیز به شکلی کهدر تصویر می بینیم زمین چین می خورد و رشته کوه درست می شود. که اگر چنین
امکانی وجود نمی داشت نیز منجر به بالا رفتن لایه ای و به زیر رفـتـن لایه
دیگر می شد که در نـتیجه منجر به تمایل و شیب دار شدن سطح زمین می شد و خانه
ها مایل می شدند.
.Unexpected places give you unexpected returns