12-20-2012, 01:53 AM
Archive: goftegu.com - پاسخ به جفنگیات سایت قرآنولوژی - #1
***
kamran333
04-26-2008
پیک 1
چندی پیش یکی از دوستان مسلمانم تمام سایت
قرآنولوژی را پرینت کرده بود و به من داد تا کهنگی و عقب ماندگی 1400 ساله را
ترویج کند من هم تصمیم گرفتم از دوستان در محیط آزاد اینجا بهره گیرم تا من
هم با پرینت جواب های آزاد اندیشان به سوی او
روم............................................
................................«سوگند یاد می کنم به آنکه در هم شکسته و
پنهان می شود ـــ آنکه سطح را پاک میکند».تکویر 15-
16................................................ ..«خُنُوس» بمعنی: پنهان
شدن (ناپدید شدن) ناشی از خواری یا شکست یا در هم شکستن یا احساس کوچکی در
برابر کسی است. («اِختفاء» بمعنی: پنهان شدن بمعنی ناشناخته بودن جای چیزی
است ـ «غَیب» بمعنی: پنهان شدن از دسترس دیدِ چشم ـ «غُرُوب» بمعنی: پنهان
شدن از دید در دوردست است ـ « تواری (توارا)» بمعنی: پنهان شدن ناشی از شرم
نمودن است ـ و «اُفُول» بمعنی: آغاز به پنهان شدن نمودن است).
..................................................
.....................................«کَنس»: بمعنی رُفتن و جارو نمودن است،
و کُنَّس بمعنی چیزی است زیاد می روبد و جارو می کند.
..................................................
...................«خُنّس» چیزی است که درهم شکسته و پنهان می شود. و آنچه
در هم شکسته و پنهان می شود و پیرامون خود را جارو میکند (می مکد) ستاره هائی
هستند که در هم شکسته میشوند و به سیاه چاله تبدیل می شوند و پیش از این نیز
به آنها پرداختیم. این چاله ها با بلعیدن یا مکیدن هر آنچه از نزدیکیهای آنها
رد بشود (چنانکه در آیه مطرح شده) با جارو نمودن آنها، سطح فضا را پاک می
کنند. .................................................. .............(در
زبان علمی هم پاک کننده نامیده میشوند. Super giant vacuum cleanes
)............................................
***
Mazdak Bamdad
04-26-2008
پیک 2
فَلا أُقْسِمُ بِالخُْنَّسِ(15)
الجَْوَارِ
الْكُنَّسِ(16)
تفسیر المیزان
گر چه سوگند به
ستارگان كه در روز پنهان مى شوند (15).
و آنها كه سیارند و در مغرب خود
غروب مى كنند (16).
http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j20/al200026.htm#link234
كلمه ((خنس )) جمع خانس است ، همچنان
كه كلمه ((طلب )) جمع طالب است ، و مصدر آن ((خنوس )) است ، كه به معناى
گرفتگى و تاخر و استتار مى آید، و كلمه جوارى جمع جاریه است ، و مصدر جرى به
معناى سیر سریع است ، كه معنایى است استعاره از جریان آب ، و كلمه كنس جمع
كانس است ، و مصدر كنوس به معناى داخل شدن وحشى هایى از قبیل آهو و طیور به
درون لانه اش است ، لانه اى كه براى خود اتخاذ كرده و در آن جایگزین شده
.
و اینكه به دنبال جمله ((فلا اقسم بالخنس ...)) جمله ((و اللیل اذا عسعس
و الصبح اذا تنف س )) را آورده ، این احتمال را تاءیید مى كند كه منظور از
((خنس و جوار كنس )) ستارگان است ، یا همه آنها و یا بعضى از آنها، چیزى كه
هست چون ستارگان بعضى سیار و بعضى ثابتند، آنهایى كه سیار هستند با صفاتى كه
در این آیات براى ((مقسم بها)) آن چیرهایى كه با آن سوگند خورده آمده مناسبت
بیشترى دارد، چون از جمله صفات مقسم بها، صفت خنوس و جرى و كنوس را آورده ، و
این صفات با وضع پنج سیاره سرگردان یعنى زحل ، مشترى ، مریخ ، زهره و عطارد،
منطبق است ، زیرا اینها در حركتشان بر حسب آنچه ما مى بینیم استقامت و رجعت و
اقامت دارند، استقامت دارند براى اینكه حركتشان از نظر زمان شبیه هم است
،
ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه
356
و رجعت دارند چون انقباض و تاخر و خنوس زمانى
دارند، و اقامت دارند، چون در حركت استقامتى و رجعتى خود زمانى توقف دارند،
گویى آهوى وحشى اند كه زمانى در آشیانه خود اقامت مى كند.
بعضى از مفسرین
گفته اند: مراد همه ستارگان است ، و خنوس ستارگان یعنى ناپدید شدن آنها در
روز روشن ، و مراد از جرى آنها، حركتى است كه مى بینیم در شب دارند، و مراد
از كنوس آنها غروب كردن هر یك در مغرب مخصوص به خودش است .
بعضى دیگر گفته
اند: منظور گاو وحشى و یا آهو است ، و بعید نیست كه منظور این مفسر از بردن
نام این دو حیوان از باب مثال بوده ، و منظورش همه وحشیان باشد.
و به هر
حال از میان این اقوال ، قول اول به ذهن نزدیك تر است ، و اما قول دوم بعید و
قول سوم از آن بعیدتر است .
پس
میبینیم كه دست اندركاران سایت قران شناسی تفسیر
به رای و بازگردان نادرست كرده اند و با مراجعه به
كارشناسان ترجمه و تفسیر ( علامه
طباطبایی در تفسری
المیزان ) دروغ آنها و
بازرگران برای چسبانیدن به دانش،
آشكار
میشود!!•
***
kamran333
04-26-2008
پیک 3
با تشکر بسیار بسیار فراوان سعی می کنم بقیه
مطالب احمقانه این سایت را در اینجا بیاورم تا در فاروم خوب و آزاد گفتگو بخش
کاملی برای اسلام گرایان دژخرد داشته باشیم
***
kamran333
04-27-2008
پیک 4
این هم ادعایی دیگر از نویسنده« و فضا را، ما
آنرا با نیروی ویژه بنا کردیم، و این ما هستیم که پیوسته آنرا گسترش می
دهیم»!ذاریات 47................................................
...................«سماء»: چیزیکه در بالا قرار دارد (بالای سر قرار دارد)،
و به بالای هر چیزی سماءِ آن گفته می شود (و به پائین آن زمین
آن)............................................. ...........ابتدا به درخت
که بالای سر قرار دارد سماء گفته شده و بعد به گیاه تعمیم داده شده، و شاید
به خاطر اینکه گیاه بالای زمین قرار دارد به آن سماء گفته شده است. سماء در
برابر ارض (زمین) مؤنث است و مذکر هم بکار میرود. سماء هم مفرد و هم جمع هر
دو می آید و جمع آن سماوات است. سمائی که بمعنی باران است مذکر
میآید........................................ ........................سماء
در آیه بمعنی فضاء آمده است و می تواند مجاز باشد، که بمعنی "محتوای فضا"
خواهد بود و میتواند بمعنی خود فضا باشد، که در این صورت به این معنی خواهد
بود که گسترش فضا و گسترش محتوای آن با هم هستند و فضا بدون محتوای آن وجود
ندارد........................................
............................وقتی منبع نور به طیف نور نزدیک می شود امواج
نور آن بهم فشرده می شوند و خطوط سیاه در طیف به طـرف رنگ آبـی جابجا می شود.
و وقتی منبع نور از طیف نور دور می شود خطوط سیاه در طیف به طرف رنگ قـرمز
جابجا می شوند..........................................
...............................................و� �تی انسان از طـیـف نور
سـتارگان کهـکشانها تصویر می گیرد و آنها را با هم مـقایسه می کند، می بیند
که خطوط طیفی آنها در نظام تجزیه طیفی در جائیکه می بایست باشند نیستند،
بـلـکـه بـه سمت خط قـرمـز طیف جابجا شده اند. معنی این جابجائی این است که
ستارگان پیوسته از ما دور می شوند و این به این معنی است که کهکشانها پیوسته
از ما دور می شوند. و این به این معنی می شود که فـضا (یعنی جهان) پـیوسته در
حال گسترش است. یعنی همان چیزی که آیه گفته
است............................................ ................2ـــ فضا
با نیروی ویژه بنا شده است:...........................................
............................"پیوسته در گسترش بودن هستی" به این معنی است که
هر چه رو به عقب برمی گردیم نتیجه این می شـود کـه کـهکـشانها به هم نزدیک و
نزدیک تر میشوند. تا اینکه بالاخره هـمه جرم و انرژی موجود در جهان در یک
نقطه به هم می رسند. و نتیجه این می شود که همه جرم و انرژی موجود در هستی در
ابتدا در یک نقطه مـتمـرکز بوده و ضمن یک انـفجار به هر سو پخش و پراکنده شده
و جهان کـنونی مـا شکـل گـرفـته است. زمان آن انفجار حدوداً 18 میلیارد سال
پیش تخمین زده می شود............................................
..............................پس از پخش و پراکنده شدن جرم و انرژی اولـیه
با نیرو (یا بعبارتی با انفجار)، هـر یک از سـیارات و خورشـیـدهـا نـیـز
بنوبه خود با نیرو متولد می شوند. به این شکل که ابتدا نیروی جـاذبـه آغـاز
به جـذب مـواد و عـناصر بدور خود می کند و رفـته رفـته سیاره یا خورشید بزرگ
و بزرگ تر می شود و شکـل می گیرد
***
Mazdak Bamdad
04-28-2008
پیک 5
اینهم بیخود است، چرا كه "لموسعون"، بر پایه ی گفته ی تازی دانان
و سیاق
قران، به این چم است كه خدا بدینكار ها بسیار
توانا است
( بزبان خودمانی ، وسع آنرا دارد) -] تفسیر
المیزان*
از این گذشته، سماء به معنی فضا
نمیباشد، بلكه در قران به یك
سقف محكم بلورین گفته میشود كه هفت تا
و طبقه طبقه روی هم
هستند و نه فضا.*
پس در انیجا هم باز این سایت، از
بازگردان دلخواه و نادرست
سود برده و معنی را چنان كج كرده است كه با دانش
نوین امروزیهمسازی داشته باشد.
*
title html
معناى آیه : ((و السماء بنیناها باید و انا لموسعون
((
بـنـا بـر مـعـناى اول آیه چنین مى شود كه : ما
آسمان را با قدرتى بنا كردیم كه با هیچ مقیاسى توصیف و اندازه گیرى نمى شود،
و ما داراى وسعتى در قدرت هستیم ، كه هیچ چیز آن قدرت را مبدل به عجز نمى
كند.
و بنا بر معناى دوم آیه چنین مى شود كه : ما آسمان را بنا
كردیم در حالى كه بنا كردنش مـقـارن بـا نـعـمـتـى بـود كه آن نعمت را با هیچ
مقیاسى نمى توان تقدیر كرد، و ما داراى نعمتى واسع هستیم ، و داراى غنائى
مطلق مى باشیم ، و خزانه هاى ما با اعطاء و رزق دادن پایان نمى پذیرد، و از
آسمان هر كه را بخواهیم و به هر جور بخواهیم رزق مى دهیم
.
***
kamran333
04-28-2008
پیک 6
بسیار بسیار سپاس گزارم اگر فرصت داشته باشید و
به همه این اراجیف پاسخ دهید سعی خواهم کرد این مطالب را تحت عنوان پاسخ به
جفنگیات یک آموزگار قرآن بصورت کتابچه ای درآورم و در تمام تهران پخش کنم
ممنون و سپاس گزار
***
Satan
04-30-2008
پیک 7
kamran333 نوشته:جناب کامران اگر براستی توانایی و
این مطالب را تحت عنوان پاسخ به
جفنگیات یک آموزگار قرآن بصورت کتابچه ای درآورم و در تمام تهران پخش
کنم
قصد انجام اینکار را دارید، نیرو و تلاش خود را برای پخش کردن مطالب سایت زندیق بگذارید. مثلا
مطالبی که در رد سفسطه های مسلمانان آمده است تا با اینکار مستقیما به قلب
دشمن یعنی تازینامه و اسلام ضربه وارد شود و عده ای بسیاری هم با خواندن آنها
به جفنگ بودن تازینامه پی ببرند.
***
Mazdak Bamdad
04-30-2008
پیک 8
kamran333 نوشته:
بسیار بسیار سپاس گزارم اگر فرصت
داشته باشید و به همه این اراجیف پاسخ دهید سعی خواهم کرد این مطالب را
تحت عنوان پاسخ به جفنگیات یک آموزگار قرآن بصورت کتابچه ای درآورم و
در تمام تهران پخش کنم ممنون و سپاس
گزار
مرسی، چشم براه اراجیف دیگر هستیم!
***
kamran333
05-01-2008
پیک 9
پایان
هستی.......................................... ...انبیا
104............................................... .......« روزی که فـضا
را مانند پیچاندن طومار نوشتار پیچانده و جمع کنیم، آنرا به همان ترتیبِ
آغازِ آفرینشِ خود باز خواهیم گردانید»..................................
.............1ــ فضا (هستی) مانند پیچیده و جمع شدن طومار نوشتار پیچیده و
جمع خواهند شد: در آینده ( که زمان دقیق آن معلوم نیست ولی میلیاردها سال
تخمین زده میشود) کهکشانها آغاز به پیچیدنِ طومار گونه به دور خود و بلعیدن
اجرام و انرژی خود خواهـند نمود، و بعد نیز همدیگـر را خواهند بلعید، و در
نهایت همه در یک نقطه بلعـیده و جمع و متمرکز خواهند
شد.............................................. ..................2ـــ
هستی در آغاز خود در یک جا جمع و متمرکز بوده است:"پیچاندن و جمع نمودن هـستی
و برگردان آن به وضعیت آغازین خود" که آیه از آن صحبت میکند، به این معنی است
که جهان (یعنی: همه جرم و انرژی آن) در ابتدا در یک نقـطه جمع و متمرکـز بوده
است. و این چیزی است که انسان در قـرن بیستم یعنی 1400 سال بعد از گفـته
قـرآن به آن رسیده است............................................
..............................................3ـ� � شکل هستی:"به هـم جمع
شـدن دوباره هـستی" به این معنی هست که جهان مانند یک بادکنک می ماند که
کهکشانها در سطح آن قـرار دارنـد. در صورتی که بشکل دیگر می بود برنمی
گشت.مثلاً اگر مسطح می بود تا ابـد به گسترش خود ادامه می داد. (البته در
صورت برگشت قانونمند. و گر نه با اراده خداوند به هر حالتی که باشد برمی
گردد).......................
.Unexpected places give you unexpected returns