12-12-2012, 12:37 AM
undead_knight نوشته: برای هر کسی مشخص نیست،برای کسی مشخصه که به دنبال حقیقته :)
نه روش انتقال فقط بخشی از موضوع هست،مسئله اصلی بازدارندگی فرایندهای دفاعی هست(در واقع این دفاع کردن یک نوع غریزه زیستی هست که به باورهای ما هم سرایت کرده) [/B]
درباره آوندهای فیزیکی سخت بودن دگرش باورها اندکی اینجا نوشته بودیم: هماندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
دگراندن یک باور بدرستی و فیزیکوار سخت است! بایستی نورونهای مغزی انرژی بسیاری بسوزانند تا بتوانند باور یا پنداره نو را جایگزین پیشینی کنند.
از همینرو ما در اندیشیدن سوگیری یا همان bias های گوناگونی داریم، مانند سوگیری لنگرزدن که دریافتنیترین آن است:
Mehrbod نوشته: (لنگر اندازی)Anchoring
لنگراندازی سوگیری (bias) دیگری است که مغز هنگام اندیشیدن با آن روبرو است. به زبان ساده، مغز در برابر دادههای نو به گونهای برخورد میکند که با الگوهای از پیش آموخته سازگار = compatible باشد.
برای نمونه، اگر یک آدم در واکاوی نخستین خود به این فرجام رسد که «موسوی» سرگرم نقشبازی کردن بوده و خود از عوامل دولتی است، هر داده نویی که این آدم با آن روبرو
شود، اگر در سازگاری با این نگره لنگرانداخته شده باشد، همراه با دادههای کنونی آمیخته شده و انبار میشود. اگر در بر پاد این نگره باشد، بسادگی دور انداخته میشود.
چرایی این پدیده شاید بیشتر ریشه در دشواری و زمانبر بودن فرآیندن بازسازی پندارهها داشته باشد. دور انداختن یک نگره (که مانند یک گره (node) از نورونهای
بسیار است) نیاز به هزینهی انرژی فیزیکی فراوانی دارد و اندازه انرژیای که برای آسازی (deconstructing) نورونهای پیشین و ساختن گرههای نورونی نوین نیاز میباشد، همواره روندی رو به افزایش دارد.
ما این را به گونهی آروینیک و درونی به این ریخت میدریابیم که یک آدمی که برای 70 سال مسلمان خداباور مومن بوده، برایمان بس شگفتانگیز خواهد بود اگر ببینیم که ناگهان خدا ناباور شود.
باورها و نگرهها مانند خشتهای یک ساختمان هستند که در رهگذر زمان، باورها و نگرههای بیشتری روی آنها ساخته شده و از یک نقطه زمانی به پیش، دگرگونی یکی از این خشتهای زیرین میتواند به فروریزی همه سازههای ساخته شده روی آن بیانجامد.
مغز تنها زمانی دست از نگرهی لنگر انداخته شده برمیدارد که دادههای نوی بر پاد آن، آن اندازه فراوان شده باشند که پاکسازی پنداره و جایگزینی آن، ارزشش را داشته باشد.
مغز ما برای دریافت فرهود (حقیقت) نفرگشته، بساکه برای رویارویی با دشواریهای زندگی، آنهم در ساوانا، آفریقای چند میلیون سال پیش فرگشته است.
.Unexpected places give you unexpected returns