12-11-2012, 11:12 PM
نقل قول:خیلی عالی...اتفاقا باور داشتن به اینکه کسی تونسته به حقیقت دست پیدا کنه کمی مشکل زاست!
اما اینه فکر کنیم حقیقت از ان منه هم چیز بدی نیست.اما روش انتقال اون حائز اهمیته..
مثلا توی همین فروم ممکنه کسی که مثلا داره تو آمریکا زندگی می کنه و داره با منی که مثلا در یکی از شهرهای x ایرانم در مورد همجنسگرایی بحث میکنه نباید انتظار داشته باشه یافته های اون رو منم دارم.و نباید طوری بحث کنه که انگار داره از یک دنیای دیگه با من حرف میزنه.در کل نظر من اینه که بحث ها و نظرات باید تلفیقی از احساس و منطق باشن تا در کنار اینکه فکر و ذهن جست و جو گر رو ارضا کنن بتونن اون رو تحت تاثیر قرار بدن.
اما متاسفانه بحث ها یا خیلی احساسیو بی پایه اند و یا خیلی منطقی و خشک...
این مسئله باعث میشه که حقایق یافته شده در ذهن هر کس همیشه در ذهنش مدفون بمونه و نتونه اون رو انتقال بده
به نظر من شکل بهترش اینه که ما به این آگاه باشیم که ما تصور داشتن حقیقت رو داریم نه لزوما خودش رو(که معمولا چنین چیزی نیست،تقریبا از هر قشر و طرز تفکری میشه درصد بالایی رو جز کسانی دونست که خودشون رو دارنده حقیقت میدونند)
باز بهم بحث شیرین احساس :)) راستش من باز هم منظورتون رو دقیقا متوجه نمیشم :))
در هر حال به نظر من حتی اگر ما فکر میکنیم دارنده حقیقتیم نگاهمون به اشخاص نباید مثل یک دشمن باشه!
روش خود من به این صورته که من اونهایی رو که باهاشون بحث میکنم دوست دارم،هرقدر مخالفت بیشتری داشته باشند بیشتر دوسشون دارم!(چون باعث میشند که اندیشه هام محک بخورند)ولی با باورها و چیزهایی که ممکنه دارندشون باشند در یک جنگ تمام عیار هستم!از نظر من اشکالی نداره ما به صورت منطقی باور یک شخص رو از پایه ویران کنیم ولی به هیچ وجه نباید به بحث ها بعد شخصی داد و به دنبال شکست دادن یک شخص بود.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-