11-05-2012, 11:11 PM
مسلمانی یک همسایه بی دین داشت
هر روز و هر شب با آوای بلند همسایه بی دین خود را دشنام میداد:
خدایا ! جان این همسایه بی دین من را بگیر.مرگش را زود برسان (جوری که مرد بی دین می شنید).
زمان گذشت و آن مسلمان بیمار شد.
دیگر نمی توانست خوراک درست کند ولی در کمال شگفت خوراکش سر زمان در خانه اش پیدا می شد.
مسلمان سر نماز می گفت خدایا سپاسگزارم که بنده ات را فراموش نکردی و روزی من را در خانه ام روان می کنی
و نفرین بر آن بی دین خدا نشناس ... !
روزی از روزها که خواست برود خوراکش را بر دارد، دید این همسایه بی دین او است که خوراک براش می آورد.
پس از آن شب ، مسلمان سر نماز می گفت:
خدایا سپاسگزارم که این مرد اهریمن را ابزار کردی که برای من خوراک بیاورد.
من اکنون فرزان تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی!!!
https://www.facebook.com/ajax/sharer/?s=...3441709134
هر روز و هر شب با آوای بلند همسایه بی دین خود را دشنام میداد:
خدایا ! جان این همسایه بی دین من را بگیر.مرگش را زود برسان (جوری که مرد بی دین می شنید).
زمان گذشت و آن مسلمان بیمار شد.
دیگر نمی توانست خوراک درست کند ولی در کمال شگفت خوراکش سر زمان در خانه اش پیدا می شد.
مسلمان سر نماز می گفت خدایا سپاسگزارم که بنده ات را فراموش نکردی و روزی من را در خانه ام روان می کنی
و نفرین بر آن بی دین خدا نشناس ... !
روزی از روزها که خواست برود خوراکش را بر دارد، دید این همسایه بی دین او است که خوراک براش می آورد.
پس از آن شب ، مسلمان سر نماز می گفت:
خدایا سپاسگزارم که این مرد اهریمن را ابزار کردی که برای من خوراک بیاورد.
من اکنون فرزان تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی!!!
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی //// تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی!
https://www.facebook.com/ajax/sharer/?s=...3441709134
.Unexpected places give you unexpected returns