1. معیاری که "تیغ اوکام" تعیین میکنه، یعنی سادگی، کس شعری بیش نیست! و دلیل ناامید شدن من از شما هم بیشتر به خاطر استفاده از این به اصطلاح معیار بود! من انتظارم از شما چیز بیشتری بود، که گویا اشتباه میکردم!
2. جنون پیشه یک شخص نیست، یک صفته! که میتونه کم و بیش در همه بروز پیدا کنه. در برخی ها شدیدتر در برخی کمتر.
3. برچسب "تئوری توطئهای" که به من میزنید، نوعی پیش دستی است. نکند که من زودتر از این برچسب برای افکار شما استفاده کنم! (که البته خب برچسب ها چیزی نیستن که روی من تاثیری داشته باشن، چون خود من یک ابر برچسب زن بزرگ هستم.)
4. کتابی که من گفتم رو حتی نخونیدین (یحتمل فقط فصل اول) حتی احتمالا اونقدر جوش آوردین که مطلب من رو هم دقیق نخوندین... من نوشتم که
Rustin نوشته: برعکس عنوانش، این کتاب صرفا دربارهی تاثیر اینترنت نیست، بلکه بطور کلی درباره تاثیر ابزار و تکنولوژیه.
دلیل من برای معرفی این کتاب نه بررسی چیزی جزئی مثه اینترنته بلکه بخاطر تاریخچهی نسبتا خوبی هست که این کتاب دربارهی "ابزارهای ذهنی" برای ما بازگو میکنه. تاریخچه ای که در "فصل های بعد از فصل یکم" گفته میشه و احتمالا شما بخاطر عجله در پاسخ دادن به من نرسیدن که بخونید.
من حتی گفتم که نتیجه گیری نهایی نویسنده رو نمی پذیرم. ولی کتاب خوبی می دونمش چون تاریخچه ی خوبی درباره ابزارها و تکنولوژی های که مرتبط با ذهن هستند رو بررسی میکنه. (اینکه چرا نمیپذیرمش رو تا حدی در نکته بعدی توضیح میدم ولی نه کامل)
5. توانایی تغییر کد ژنتیکی توهمی بیش نیست (توهمی که هم کسانی که میخان انجامش بدن و هم کسانی که مخالفش هستن دچارش شدن). ما توسط ژنهامون کنترل نمیشیم، ترکیبی از محیط (اپیژنتیک) و ژنتیک هست که ما رو تبدیل به چیزی که هستیم میکنه!
کی ادعای فهم جامع ژنتیکی ما رو داره؟ هیچکس.
کی میتونه محیط رو کنترل کنه؟ هیچکس.
این قضایای کنترل توسط
یوژنیک و
تکنولوژی، گندهگوزیهای یک سری متوهمه (اگه ناراحت نمیشین باید بگم یکسری جنون پیشه)، که یکسریهای دیگه فکر کردن راست میگن!
این حیلهی سطح بالایی هست (که معمولا جنون پیشه در پیش میگیره): اینکه توهمی از در مسیر پیشرفت قرار گرفتن و فهمیدن بیشتر ساخته میشه، ولی در واقع چیزی که رخ داده نه پیشرفت،
بلکه صرفا پیشروی در همون توهمه! ما کون خودمون رو هم پاره کنیم نخواهیم تونست محیط رو کنترل کنیم، ولی برای تسلی خودمون هم که شده توهمی از کنترل برای خودمون میسازیم و با پیشروی هر چه بیشتر در اون توهم گمان میکنیم پیشرفت کردیم.
تعالی کس شری بیش نیست، هر چه هست فقط توالی!
6. در نهایت، واقعن خود من یک منقد جدی "نظر به بیرون" "نظر به ابزار" و "تکنولوژی" هستم.
یک مثال کوچک: من از دفترچه تلفن همراهم استفاده نمیکنم، تمام شماره ها رو حفظ میکنم. چرا؟ چون مایل نیستم به چیزی بیرونی
وابسته بشم...یا بهتر بگم، چیزی بیرونی من رو کنترل کنه. من حتی مایل هستم که تمام مردم همین رویکرد رو در پیش بگیرن، بجای بیرون به درون دقت کنن. بجای ابزار به توانایی های ذاتی شون توجه کنن.
رنج رو پذیرا باشن چرا که ما از طریق رنج کشیدنه که قدرتمند میشیم و و این مسلک دوری از رنج و نازک طبعی و شل و ولی رو کنار بزارن. (من حتی برای امتحان شخصی مدتی از کفش و دمپایی استفاده نمیکردم، باورم نمیشد ولی بعد از مدتی پوست پام اونقدر کلفت شد که براحتی زمین داغ رو تحمل میکردم.)
من گمان میکنم شما هم همچنین رویکردی داشته باشید
ولی شما بدلیل ترس از ویرانگری ابزارها میخاین کنارشون بزارین اما من به این خاطر که میدونم توهمی بیش نیستن!
ترس شما از ویرانگری ابزارها توهمی بیش نیست.... که البته توضیح دادنش (دسته کم برای من) بسیار سخته.... همین هایی هم که اینجا نوشتم حس میکنم گنگ و مبهم هستن ولی درست هستن.
من در حال حاضر در پربارترین دوره زندگیم (تاکنون هستم) آنچنان قدرت ذهنی (و بدنی) بالا رفته که آشنایان قدیمیم وقتی میبیننم بزحمت میتونن بشناسنم. من تاثیر عینی و واقعی این شکوفایی رو در روابط و اطرافیانم میبینم. چیزی که سالها بود زیر یک تفکر محدود کننده و مخرب پنهانش کرده بودم تازه داره شکوفا میشه و غرش میکنه. شاید چند سال دیگه بتونم تمام این افکار رو در یک قالب درست و حسابی و درخور ارائه بکنم ولی در حال حاضر نه، نمیتونم!
+ به این چیزایی که گفتم، "توزیع قدرت" رو هم اضافه کنید. مکانیسمی که جلوی پیشروی یک فرد رو برای تخریب گسترده میگیره!