نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فلسفه ی هنر
#1

به قول آرتور شوپنهاور، هنر و درک زیبایی یک اثر هنری روزنه ای می توان باشد برای رهایی از اراده ی کور، جبار و سیری ناپذیر موجود در این جهان تاریک. من کمتر فیلسوف و یا هنرمندی را می شناسم که چون او به شکلی ظریف و عمیق به بررسی هنر و تعریف آن پرداخته باشد. چه بسا در جهان پسا مدرن امروز، مفهوم "هنر" نیز چون بسیاری مفاهیم اساسی دیگر دستخوش ابتذال و ویرانی گشته است. هنرمند با سیگار کشیدن هنری، لباس پوشیدنی هنری، موهایی بعضا بلندِ هنری و ژست های هنری مخصوص خودش شناخته می شود. اما هنگامی که از آن شخص به اصطلاح هنرمند بپرسیم که هنر چه معنا، مفهوم و نقشی در زندگی ما دارد، با چگونه پاسخی رو به رو می شویم؟ پاسخی که من از پرسش گری از این افراد در جهان خارج دریافت کردم، چیز چندانی جز بازی با واژگان و به اصطلاح هنری سخن گفتن، همان ظاهر هنرمندانه و استشمام بوی سیگار آن هنرمندان(!) نبوده است. چه بسا آنهایی که هنرمندتر می نمایاندند از سیگار به سوی ابزارهای هنری جدیدتری چون
ماری جوآنا و LSD دست یافته بودند!
اما برای منِ خردگرا که باور دارم برای درکی عمیق از هر مفهومی می بایست برای آن کامل ترین و دقیق ترین تعاریف را درنظر گرفت، و از آنچه از جهان اطراف تهی از معنا درک می کنم، معنایی زیبا ساخت و زیبایی یک پدیده را تا عمق آن درک نمود، پژوهش در فلسفه ی هنر، زیبایی شناسی و چگونگی درک عمیق تر آثار هنری بایسته می نماید.

خوشبختانه در این محیط مجازی، بوی سیگار و ظاهر و اداهای آزاردهنده ی مدعیان هنر را تجربه نمی کنم؛ و از این رو شاید ساده تر و بهتر بتوانم به اندیشه ی صاحب نظرانِ این انجمن در
این زمینه پی ببرم.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#2

موضوع خوبی را آغازیدی رشنالیست. در زمینه درک خردگرایانه وعلمی از هنر کتاب زیر را به تو پیشنهاد می کنم


از آشوب ادراک تا شناخت معماری

نام این کتاب برگرفته از چهار فصل اصلی آن است :

- فصل نخست : آشوب
این فصل به معرفی کامل و علمی و در عین حال خلاصه تئوری آشوب و هندسه فرکتال ها می پردازد . به دلیل آن که اصول گوناگون این تئوری در زمانهای مختلف توسط دانشمندان متفاوت مورد کشف و اثبات قرار گرفته است حتی در میان کتاب های انگلیسی زبان نیز کمتر مجموعه ای وجود دارد که تمام وجوه این تئوری را ارائه کرده باشد . خواندن این فصل به کسانی که در پی واقعیت دانش آشوب فرای برداشت های شکلی هستند پیشنهاد می شود . هرچند که تئوری آشوب یکی از پیچیده ترین نظریه های دنیای مدرن است نگارنده کوشیده است با ادبیاتی بسیار روان ، توضیح دقیق تعاریف مربوطه ، ذکر مثال های ملموس و تصویری و معادل سازی فرمول های ریاضی با تجسمات هندسی که برای معماران آشناتر است انتقال مفهوم را بسیار آسان سازد .

- فصل دوم : ادراک
این فصل پس از مروری بر تئوری های ادراکی رایج مورد استفاده در هنر و معماری روند ادراک بشری از محیط و اشیاء پیرامون خود را بر اساس نظریه آشوب بازتعریف می کند تا از ابتدا الفبای تئوری نوین معماری را تبیین نماید . چگونگی ارتباط عین با ذهن ، توانایی ها و محدودیت های آن و چگونگی تشکیل الگو در مغز که بازشناسایی بر اساس آن صورت می پذیرد در این فصل تبیین می شود . در اینجا شما با موارد جالب و مثال های تصویری از ظرفیت های عجیب و ناشناخته مغزتان در ادراک جهان آشنا می شوید . مواردی چون کژنمایی در پیام ، واقعیت و مجاز ، به خاطر آوردن/ فراموشی ، وادی های خودآگاهی و ناخودآگاهی و کهن الگوها در این فصل توضیح داده می شوند .


- فصل سوم : شناخت
اکنون نوبت گسیخته شدن زنجیرهای سیستم آموزشی خطی است که سالیان دراز شما را به بند کشیده است . در این فصل دو گنج بزرگ به شما معرفی می شود : خودتان و سرزمینتان ! مباحثی که سالهاست مورد مناقشه و در پرده ای از ابهام و تردید قرار گرفته اند توسط تئوری آشوب و مثال های عملی تبیین می شوند . مواردی چون آگاهی ، ماهیت شناخت ، فرهنگ و هویت ، زیبایی شناسی ، هنر و خلاقیت . در این فصل راه های عملی بر اساس آخرین دست آوردهای روان شناسی برای کشف پتانسیل های درونی شما ، بارور نمودن خلاقیت و روش های کاربردی تفکر خلاق ارائه می شود . طی فصل های دوم و سوم شما با جوانب ناشناخته از پتانسیل های خود آشنا می شوید و در آخر فصل سوم ریشه های خود را باز می یابید : طی مبحث شاهدی از شهود به موارد مهمی از عرفان ایرانیان طی مقایسه با تئوری آشوب پی می برید و برای شروع آشنایی با فرهنگ راستین ایرانی گوشه هایی از رازهای آن را که هرگز نخواسته اند بشنوید در می یابید .


- فصل چهارم : معماری
در پایان فصل سوم شما به عنوان انسان آگاه به نیازهای جسمانی ، روانی ، ادراکی و شناختی خود هستید . می دانید که واقعیات بیرونی چگونه با گذر از فیلتر ذهن شما تبدیل به اطلاعاتی شخصی می شوند . می دانید که چگونه باید بیاندیشید ، ارزش های راستین خود را احیاء نمایید و حقوق واقعی خود را از جهان طلب کنید . پس حالا نوبت آن است که به عنوان طراح که قادر است فضایی درخور این ذهن متعالی بیافریند و ظرفی برای تعامل واقعیات بیرونی و درخواست های درونی باشد و حق این ذات متعالی را برآورده سازد ابزارهایی به دست آورید و الفبای معماری را به عنوان زبان تخصصی خود فراگیرید . در این فصل اصول معین طراحی از کل تا جزء ، برای آفرینش ساده ترین آثار دوبعدی تا پیچیده ترین فضاهای چند بعدی معماری بر اساس تئوری آشوب در هفت گام به عنوان ابزار کار ارائه می شوند . در آینده در قالب همین چهارچوب ها و اصول خواهید توانست همچنین به نقد و بررسی و تشخیص آثار مناسب از نامناسب بپردازید . این اصول خشک و حکمی نیستند که برای کاربرد آنها را حفظ کنید یا به ترتیب به کار ببرید . بلکه چنان آشنا و طبیعی هستند که پس از چند بار تمرین که بهترین زمان آن طرح های دانشجویی است چنان به طبیعت ثانوی شما تبدیل می شوند که زان پس هر پروژه ای به شما محول شود بی نیاز به مراجعه به مجلات کاغذی و مجازی چندین گزینه در ذهن شما متبادر می شود و به محض ورود به فضایی تمام معایب و محاسن آن در پیشتان حاضر می شود . همچنین در هر مرحله دیاگرام مناسب برای اظهار آن ارائه می شود تا بدین ترتیب زبانی مشترک و خاص میان معماران شکل گیرد که غیر را بدان راه نباشد .


- فصل پنجم :مثال هایی برای نقد و طراحی
در فصل نهایی برای ارائه مثال عملی کاربرد این تئوری در نقد و طراحی یک مورد بنا با استفاده از اصول تئوری جدید به طور کامل نقد می شود . چند نمونه از معماری های امروزی شهر تهران مورد بررسی قرار می گیرد و دلایل رد آنها تبیین می شود . همچنین مثال های طراحی از نگارگری و معماری بر اساس این نظریه نوین معرفی می شوند .



https://www.facebook.com/photo.php?fbid=...9621819532
پاسخ
#3

Nikzad Mehrazmanesh نوشته: موضوع خوبی را آغازیدی رشنالیست. در زمینه درک خردگرایانه وعلمی از هنر کتاب زیر را به تو پیشنهاد می کنم
سپاس گزارم از معرفی آن کتاب. ولی به نظر می رسد مباحث آن بیشتر مربوط به معماری و طراحی های هندسی باشند. در حالیکه هدف از این جستار بررسی و گفتگو پیرامون "فلسفه ی هنر" به طور اساسی و کلی می باشد.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#4

خوب. پس از شوپنهاور بگو. تعریف او از هنر واین که چرا برای فهم هنر به سوی او رفتی
پاسخ
#5

در واقع من برای فهم هنر به سوی شوپنهاور نرفتم. بلکه در راستای مطالعه ی فلسفه، او را فیلسوفی برجسته یافتم.
تعریف شوپنهاور از فلسفه ی هنر، با نظام فلسفی اش پیوندی تنگاتنگ دارد. و از این رو درک بهتر دیدگاه او نیازمند آشنایی کافی با فلسفه و به ویژه فلسفه ی شوپنهاور می باشد.
از آنجا که من نمی دانم میزان آشنایی شما با فلسفه چه قدر است، چه قدر بر اهمییت پرسش خود و مفصل بودن پاسخ آن واقف هستید، نیکو تر می نماید که بیشتر به آن نپردازم.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#6

پس وایستا تا بچه های فلسفه دان فروم بیان Prampaa_17
پاسخ
#7

[MENTION=273]Rationalist[/MENTION]

از وقتی آدمی وجود داشته تمایل به زیبایی هم وجود داشته است. در حقیقت می توان زیبایی را خاصیت وجودی انسان بدانیم. حال تعریف این "زیبایی" چیست؟ از دید ظاهری می توان گفت مجموعه ای متناسب و هماهنگ و چشم نواز و از دید باطنی نیز می توان گفت مجموعه ای از اخلاقیات متناسب و دلپذیر. اول باید به یک تعریف جامع از زیبایی رسید و بعد وارد عرصه هنر گشت. خیلی ها نام هنرمند را یدک می کشند در حالیکه هر چه از هنرشان به تصویر می کشند آشوب نا هماهنگی و بی تناسبی است . به هر حال باید قبول کرد از زیبایی ظاهری هم می توان به حظ درونی رسید. بطوریکه چشم دل و چشم سر هر دو از یک زیبایی سیراب گردند.
در سنت افلاطونی با چیزی به نام معنی زیبا یا زیبایی معقول مواجه هستیم که همانند دیگر معانی به با عقل و خرد درک می‌شود و در واقع شناخت "زیبا"همانند شناخت خوب و بد در زمره برترین شناخت‌های عقلی است. در سده‌های میانه نیز نزد برخی فیلسوفان"زیبا" می تواند هم ردیف سایر اوصاف وجودی موجود یا دست کم چیزی شبیه یک معقول ثانی فلسفی است. اینکه "زیبایی " با عقل درک شود یا بقول دکارت نمی توان آن را روش عقلی فهم کرد اینهم مسئله ای است........






پاسخ
#8

هنرمندانی که سبکهای هنری را بوجود آورده اند اهداف و پیامهایی داشته اند که هر سبک را متناسب با آن شکل داده اند که باید به آن توجه داشته باشید.

عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.
پاسخ
#9

سارا نوشته: [MENTION=273]Rationalist[/MENTION] از وقتی آدمی وجود داشته تمایل به زیبایی هم وجود داشته است. در حقیقت می توان زیبایی را خاصیت وجودی انسان بدانیم. حال تعریف این "زیبایی" چیست؟ از دید ظاهری می توان گفت مجموعه ای متناسب و هماهنگ و چشم نواز و از دید باطنی نیز می توان گفت مجموعه ای از اخلاقیات متناسب و دلپذیر. اول باید به یک تعریف جامع از زیبایی رسید و بعد وارد عرصه هنر گشت. خیلی ها نام هنرمند را یدک می کشند در حالیکه هر چه از هنرشان به تصویر می کشند آشوب نا هماهنگی و بی تناسبی است . به هر حال باید قبول کرد از زیبایی ظاهری هم می توان به حظ درونی رسید. بطوریکه چشم دل و چشم سر هر دو از یک زیبایی سیراب گردند. در سنت افلاطونی با چیزی به نام معنی زیبا یا زیبایی معقول مواجه هستیم که همانند دیگر معانی به با عقل و خرد درک می‌شود و در واقع شناخت "زیبا"همانند شناخت خوب و بد در زمره برترین شناخت‌های عقلی است. در سده‌های میانه نیز نزد برخی فیلسوفان"زیبا" می تواند هم ردیف سایر اوصاف وجودی موجود یا دست کم چیزی شبیه یک معقول ثانی فلسفی است. اینکه "زیبایی " با عقل درک شود یا بقول دکارت نمی توان آن را روش عقلی فهم کرد اینهم مسئله ای است........
پیرامون اینکه "زیبایی" چیست و چه طور قابل درک است، همان طور که خودتان نیز اشاره ای داشتید، نظرات و دیدگاه های فراوانی تاکنون بیان شده است. از آنجا که هر فیلسوف از منظر فلسفه اش به تعریف و بیان این موضوع پرداخته، برای اجتناب از سردرگمی تنها در میان تعاریف ابتدایی و یا واژگان اساسی، به گمانم بهتر می توانم از دیدگاهتان در این موضوع آگاه شوم؛ اگر به طور متمرکز و مفصل به بیان آن در چارچوب فکری تان بپردازید. شاید بیان این هم جالب باشد که من در حیطه ی موسیقی به عنوان هنر و متمرکز شدن در آن، تجربیاتی عالی از توضیح جهان هستی داشته ام که واژه گان صدها جلد کتاب از بیان آن عاجزاند! از این رو شک دارم که بتوان در محدوده ی واژه و کلام، به بیان معنای هنر و زیبایی پرداخت!

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#10

در راستای مباحث این تاپیک:
هنر دو جنبه دارد:
۱- جنبه زیبایی
۲- جنبه پیام رسانی. این پیام رسانی گاه آشکار است گاه در قالب سبک است. مثلا هنرمندان معروف می آیند فلسفه پست مدرن را مطالعه می کنند و بر اساس آن هنر پست مدرن را ایجاد می کنند و قرار داد می گذارند که اگر هنرمندی به شکل خاصی اثر خود را خلق کرد آن پیامهای فلسفه پست مدرن را هم در خود دارد.

یا مثلا هنرمندان آمده اند هنر کوبیسم را خلق کرده اند که پیامهایی دارد که باید بیننده برود بخواند بعد آن نقوش کج و کوله را ببیند به ارزش تابلو پی ببرد.
خیلی از مردم فکر می کنند هنر فقط زیبایی است و هنر رئالیسم را فقط هنر می دانند آنها یک تابلو را که نقاش با مهارت از طبیعت کشیده را می بینند و می گوید عجب تابلویی عین یک عکس و طبیعی کشیده شده حتما میلیونها می ارزد بعد می روند یک تابلوی کج و کوله کوبیسم را که پیامهای نهفته زیادی دارد را می بینند می گویند عجب تابلوی بی ارزشی.

عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: