04-16-2014, 11:19 AM
Russell نوشته: یک بابایی رو به جرم قتل 52 نفر میگیرند، ازش میپرسند:
- چرا کُشتی؟
- من پشت فرمون بودم، یکهو دیدم ترمز نمیگیره؛ جلو رو نگا کردم دیدم یه طرف خیابون 2 نفر واستاد، یه طرف 50 نفر؛ گفتم به 2 نفر بزنم بهتره تا 50 نفر.
- خب این توضیح برای کشتن 2 نفر شد که؟!
- آخه این 2 نفر من رو دیدم دارم میام دویدن میون اون 50 نفر
True Story !!
این حکایت بالا بگمانم به شفاف سازی بعضی چیزها کمک کنه !!
آمده کسی روزی پرسش سادهای به میان کشید:
Mehrbod نوشته: کسی با انگیزهیِ کشتن ما دارد نزدیک میاید:
١- اگر ما با انگیزهیِ کشتن وی در پدافند از خود فرونرویم, خواهیم مرد.
٢- اگر ما با انگیزهیِ کشتن وی در پدافند از خود فروبرویم, نخواهیم مرد.
داشتن انگیزهیِ کشتن وی در پدافند, خوب است یا بد؟
ولی یک بابایی که نه به دار بود نه به بار آمد و اندر میان به بازگوییِ امثال و حکم بپرداخت.
true strory!
.Unexpected places give you unexpected returns