09-12-2011, 08:32 PM
من نمیدونم زبان فارسی توان انتقال ندارد یا ...
یکبار دیگر میگویم.
بیخدایی=رد ادعای وجود خدا.همین و بس.
شیعه گری=شاخه ای از خدا باوری که مدعیست از موضوع مهمی مثل اخلاقیات تا نحوه رفتن به دستشویی و خوردن و عشقبازی و حل مشکلات اجتماعی و... را در خود دارد.(به قول اخوان الامسلمین اسلام تنها راه حل تمام مسائل است)
بعبارت دیگر بیخدایی=اندیشیدن بدون فرض وجود یک دیکتاتور دیوانه آسمانی،یعنی آزادی درباره فهم اخلاقیات و مکتب اخلاقی و نحوه دستشویی رفتن،خوردن عشقبازی و...
بعبارت دیگه میتوان بیخدا بود و بی اخلاق بود ولی هر بیخدایی بی اخلاق نیست.همانطور که میتوان بیخدا بود و گیاهخوار بود یا نبود.
راه تضمین امنیت اجتماعی قانون است،نه ترساندن از یهوه برای تضمین رفتار قرون وسطایی.
نکته مورد نظر ما=لازمه فهم اخلاق آزادی بحث و اندیشه است.یعنی اخلاق در یک کتاب نمیگنجد.اگر کسی بیاید بگوید که اخلاق از نظر من یعنی در آوردن چشم راست هر کسی که میبینم و این تمام اخلاقیات است چرا که کتاب مقدس من اینگونه گفته.یا مانند مسلمانان تا حد مرگ سنگ زدن به انسانی بخاطر رابطه جنسی را عملی اخلاقی بداند چون پیامبرش چنین عمل کرده.این یعنی آنچه که نامش را اخلاقیات میگذارد در واقع ربطی به اخلاقیات ندارد.و تضمین کردن یا نکردن آن هم فرقی نمیکند.
من ترجیخ میدهم در یک قبیله دور افتاده در آمازون باشم که مکتب اخلاقی ندارد ولی حس انساندوستی فرگشتی دارد تا بین یک مشت حزب اللهی یا وهابی که فکر میکند اخلاقیات را در یک کتاب از 1400 سال پیش پیش خود یکجا دارد و حق دارند مخالفان را بکشند.
یکبار دیگر میگویم.
بیخدایی=رد ادعای وجود خدا.همین و بس.
شیعه گری=شاخه ای از خدا باوری که مدعیست از موضوع مهمی مثل اخلاقیات تا نحوه رفتن به دستشویی و خوردن و عشقبازی و حل مشکلات اجتماعی و... را در خود دارد.(به قول اخوان الامسلمین اسلام تنها راه حل تمام مسائل است)
بعبارت دیگر بیخدایی=اندیشیدن بدون فرض وجود یک دیکتاتور دیوانه آسمانی،یعنی آزادی درباره فهم اخلاقیات و مکتب اخلاقی و نحوه دستشویی رفتن،خوردن عشقبازی و...
بعبارت دیگه میتوان بیخدا بود و بی اخلاق بود ولی هر بیخدایی بی اخلاق نیست.همانطور که میتوان بیخدا بود و گیاهخوار بود یا نبود.
راه تضمین امنیت اجتماعی قانون است،نه ترساندن از یهوه برای تضمین رفتار قرون وسطایی.
نکته مورد نظر ما=لازمه فهم اخلاق آزادی بحث و اندیشه است.یعنی اخلاق در یک کتاب نمیگنجد.اگر کسی بیاید بگوید که اخلاق از نظر من یعنی در آوردن چشم راست هر کسی که میبینم و این تمام اخلاقیات است چرا که کتاب مقدس من اینگونه گفته.یا مانند مسلمانان تا حد مرگ سنگ زدن به انسانی بخاطر رابطه جنسی را عملی اخلاقی بداند چون پیامبرش چنین عمل کرده.این یعنی آنچه که نامش را اخلاقیات میگذارد در واقع ربطی به اخلاقیات ندارد.و تضمین کردن یا نکردن آن هم فرقی نمیکند.
من ترجیخ میدهم در یک قبیله دور افتاده در آمازون باشم که مکتب اخلاقی ندارد ولی حس انساندوستی فرگشتی دارد تا بین یک مشت حزب اللهی یا وهابی که فکر میکند اخلاقیات را در یک کتاب از 1400 سال پیش پیش خود یکجا دارد و حق دارند مخالفان را بکشند.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound