03-13-2013, 02:41 PM
Ouroboros نوشته: منظور از طبیعی/غیرطبیعی خارج از قاعدهی مطلقا الزامی چیزهاست. ما اینرا بصورت طبیعی داریم که فقط وقتی از جایمان بلند میشویم که مطلقا ضروری باشد، از نظر فرگشتیکی مفید بوده زیرا به ذخیرهی انرژی کمک میکرده، اینست که خود ما بطور پیشفرض خواستار سادهسازی پروسهها و کنشهای اجتماعی(همهی آنها)هستیم، اما نهادهایی که بخشی از بروکراسی جامعه محسوب میشوند بطور دائم در جهت مخالف این رانه حرکت میکنند: فلسفهی وجودی دولت بحران است و از حذف آن زیان میبیند، فلسفهی وجودی پلیس، دزد است و از امنیت مطلق ضرر خواهد کرد و ... این نگاه هرچند به نظر بسیار سادهانگارانه میآید، تمام شواهد آنرا تائید میکنند. پس بازی شما با واژگان «طبیعی/غیرطبیعی» به درد نمیخورد و تلهی رقتانگیزیست، ما خواستار مهندسی جامعه جهت برونروی از شرایط بحرانی کنونی و رسیدن به موقعیت طبیعی میان انسان/انسان منهای دلنگرانی و رقابت برای جفتیابی، برخورداری از حداقلهای بدیهی برای زنده ماندن و چیزهای مشابه هستیم، شما برای تولید نیازی به سرمایهدار ندارید، برای امنیت نیازی به پلیس ندارید، برای آزادی و استقلال نیازی به دولت ندارید و ... اگرنه مسلم است که هیچ کار انسان «غیرطبیعی» نیست، منظور برآمده از بدن یا برآمده از محیط است.بگمانم منظور نبود الزام طبیعی و امکان است،خود واژه طبیعی و "وضع طبیعی" معنیش را از هابز گرفته و نمیشود کارش کرد.خُب فلسفه وجودی دکتر هم بیمار و بیماریست ولی این رشته استدلال بجایی فکر نکنم برسد،خوب هر حرفهای برای بقا مقاومت میکند ولی این دلیل نمیشود که وجودش در عصر کنونی ناموجه است.تمام سخن دربرابر سخن این دیدگاه در عملی بودن است و نحوه چنین گذاریست که مهم است.هر چند خود نبود الزام طبیعی (بدون مهندسی ژنتیک و اینها) هم بدیهی به نظر نمیرسد.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound