MEHDI نوشته: من بیشتر برای پررنگ کردن تفاوت ها آن ها را نوشتم ولی برای من فعالیت های intellectual و اینکه بدانم دارم چیزی از این جهان رنگارنگ سر درمیاورم مهم است و خواسته من این نبوده که انگل وار زندگی کنم گرچه زندگی ام آنگونه همراه با آسایش و آرامش خواهد شد. گمان می کنم این طرز فکر بوده که ما را به نقطه فعلی در علم رسانده و من هم دوست دارم تا جای ممکن از این دانش که حاصل زحمت و فداکاری های آدم های بزرگی بوده استفاده کنم و اگر بتوانم چیزی به آن بیفزایم.
خوب دوست نازنین, زنان هم همین را میدوسند دیگر, که شما به این چیزهای intellectual و هوشیک و اندیشیک گرایش داشته باشید و با همینها سرگرم باشید
و انگیزهیِ زندگی بگیرید, اگرنه سنجهیِ فرجامین و راستین چیزی نیست بجز رسیدن همان آسایش و بهزیستی. هر آینه ولی چون از کودکی به شما آموختهاند که بخشی از "آسایش" همین است
که بدانید چرا زندهاید و چگونه پاسخ و راهکار برای هرچیزی درآورید, پس در بزرگسالی هم میاندیشید با دانشاندوزی و شناخت فرهود دارید به آسایش روانیک بیشتری دست میابید, هر چه باشد دارید به پرسشهایِ جهان پاسخ میدهید و گره از پرسمانهایِ دشوار فلسفیک و اندیشیک میگشایید!!
این چیزی بجز همان شرطی کردن شما نیست که آسایش اتان را در گروی اندیشه به چیزهای والا و بالا برود, اگر
نه از خودتان بپرسید این همه دختر و زنی که تره هم برای رازهای کهکشان و هستی خورد نمیکنند پس چگونه میزیوند؟
آماج من از این سخنان نکوهش خرد و اندیشه نیست, تنها گُم شدن «آماج راستین» که همان والایش و بالایش بهزیستی و آسایش باشد هست, و اینکه سنجهیِ راستین
اینها هستند و اگر هم میخواهیم رفتار دختران و زنان را بنکوهیم, باید ببینیم در این راستا پیشمیروند یا نه, اگر نه این ما هستیم که رفتار و کنش امان بیهوده و کژرفته خواهم بود.
پارسیگر