نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

نظرسنجی: جبر یا اختیار؟ -
جبر
64.71%
11
64.71%
اختیار
35.29%
6
35.29%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. نمایش نتایج

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جبر یا اختیار؟
#11

دستگاه های کنترل خودکار هر کدام به تغییرات تعدادی از متغیرهای محیطشان واکنش نشان می دهند و خود را با آن تطبیق می دهند. این که به چه تعداد از این متغیر ها و چه طور و چقدر خوب یا بد واکنش نشان دهند (این که چقدر هوشمند باشند) بستگی به پیچیدگی این دستگاه ها دارد.
در همان مورد اتوموبیل حتما می دانید که اتوموبیل هایی اکنون وجود دارند که به وجود مانع واکنش نشان می دهند و مثلا در یک متری آن می ایستند. ربات های فوتبالیست که با هم تیمی هایشان پاس کاری می کنند و گل می زنند هم نمونه ای دیگر از این دستگاه های خود کنترل هستند.
انسان هم یک چنین دستگاهی یا مجموعه ای از این دستگاه ها نمی تواند باشد؟ مثلا دقت کنید که بدن انسان به تغییرات دمای محیط واکنش نشان می دهد و به کمک دستگاه گردش خون دمای بدن را در حدود 37 درجه نگه می دارد، این چه فرقی با دستگاه های خودکنترل دارد؟
پاسخ
#12

slice_of_god نوشته: کسانی که می گوید انسان اختیار ندارد
باید پرسید مگر انسان ماشین است؟
ماشین ساده ای مثلا اتومبیل کوکی که برای بازیچه ی اطفال ساخته اند را بنگرید و
با کوک کردن فنر به راه می افتد
جلوی آن قطعه ای کائوچو که به منزله ی خرطوم حساس است ببندید.
اتومبی را بر سطح مستوی صافی در برابر دیواری که کمی از آن فاصله دارد بگذارید.
فنر را کوک کنید و اتومبیل را رها کنید
فرض این است که تقابل سطح و دیوار و اتومبیل از نظر ریاضیو و مکانیکی کامل است.
پس از اینکه اتومبیل به راه اقتاد به سمت دیوار خواهد رفت و به ان بر خواهد خورد و دوباره از راهی که رفته بود برخواهد گشت.
باز به سمت راه خواهد افتاد و به آن برخورد و دوبار از راهی که رفته بود بر خواهد گشت تا زمانی که کوکش تمام شود.
عمل اتومبیل یک عمب مکانیکی
اتومبیل هیچ قدرت اختیاری ندارد
درست مانند فرض شما
...
..
حال یک ظرف مستطیل شکل شیشه ای را پر از اب کنید.
در میان ان صفجه ای شیشه که ظرف را به دوقسمت کند اما طول ان از عرض کمتر باشد بگذارید به شکلی که دو قسمت ظرف از دو ظرف صفحه ی شیشه ای به هم مربوط باشد.
در یک قسمت از ظرف تکه ای خوراکی بیندازید و در قسمت دیگر حیوانی از حیوانات ساده ی ابتدایی مثل یکی از حیوانات "بیضی شکل"(پارامسیوم) را رها کنید و بعد با میکروسکوپ ان را زیر نظر بگیرید.
این حیوان به سوی خوراکی راه خواهد افتاد ولی به مانع شیشه ای برخورده و دوباره در خط مستقیم باز خواهد گشت.
این عمل بظاهر یک عمل مکانیکی است(فاقد قدرت اختیار)
اما این حیوان ناگهان چرخی به دو خود می خورد
در زاویه ی دیگری به راه می افتد و پس از برخورد به مانع شیشه ای باز خواهد گشت و دوباره پیچی دیگر در زاویه ای دیگر خواهد خورد و راه خواهد افتاد تا بالاخره از فاصله ی میان صفحه و دیواره ی ظرف گذشت و خود را به خوراک برساند.
این چنین عملی در ساختمان هیچ ماشینی و در مبادی هیچ مکانیکی نیست.
درود و به دفترچه خوشآمدید :e303:

اتفاقا نوعی زنبور وجود دارد که چنین رفتاری مانند مثال ماشین از خود بروز میدهد.طعمه خود را فلج میکند و آنرا به نزدیک حفره‌ای که قبلا آماده کرده میبرد،در ورودی حفره طعمه را رها میکند و میرود داخل حفره را برای اطمینان از خالی بودن آن چک میکند،حالا اگر هنگام برگشت طعمه اندکی حرکت کرده باشد،زنبور ما دوباره او را به آستانه ورودی حفره میاورد ولی به جای داخل کردن آن دوباره آنرا رها میکند و میرود و داخل حفره را چک میکند.با آزمایش و حرکت دادن هرباره‌ی ِ طعمه این داستان دوباره و دوباره تکرار میشود.این چنین عملی را Douglas Hofstadter نامش را گذاشته Sphexishness.
حالا به نظر شما اکنون این زنبور ما ماشین است؟و اگر هست نمیتواند ماهی ما هم ماشینی باشد با پیچیدگی و الگوریتم متفاوت؟

Some Sphex wasps drop a paralyzed insect near the opening of the nest. Before taking provisions into the nest, the Sphex first inspects the nest, leaving the prey outside. During the inspection, an experimenter can move the prey a few inches away from the opening. When the Sphex emerges from the nest ready to drag in the prey, it finds the prey missing. The Sphex quickly locates the moved prey, but now its behavioral "program" has been reset. After dragging the prey back to the opening of the nest, once again the Sphex is compelled to inspect the nest, so the prey is again dropped and left outside during another stereotypical inspection of the nest. This iteration can be repeated again and again, with the Sphex never seeming to notice what is going on, never able to escape from its programmed sequence of behaviors. Dennett's argument quotes an account of Sphex behavior from Dean Wooldridge's Machinery of the Brain (1963). Douglas Hofstadter and Daniel Dennett have used this mechanistic behavior as an example of how seemingly thoughtful behavior can actually be quite mindless, the opposite of free will (or, as Hofstadter described it, sphexishness).


Digger wasp - WiKi


When the time comes for egg laying, the wasp Sphex builds a burrow
for the purpose and seeks out a cricket which she stings in such a
way as to paralyze but nOt kill it. She drags the cricket into the
burrow, lays her eggs alongside, closes the burrow, then flies away,
never to return. In due course, the eggs hatch and the wasp grubs
feed off the paralyzed cricket, which has not decayed, having been
kept in the wasp equivalent of deep freeze. To the human mind,
such an elaborately organized and seemingly purposeful routine
conveys a convincing flavor of logic and thoughtfulness-until more
details are examined. For example, the Wasp's routine is to bring the
paralyzed cricket to the burrow, leave it on the threshold, go inside
to see that all is well, emerge, and then drag the cricket in. If the
cricket is moved a few inches away while the wasp is inside making
her preliminary inspection, the wasp, on emerging from the burrow,
will bring the cricket back to the threshold, but not inside, and will
then repeat the preparatory procedure of entering the burrow to see
that everything is all right. If again the cricket is removed a few
inches while the wasp is inside, once again she will move the cricket
up to the threshold and re-enter the burrow for a final check. The
wasp never thinks of pulling the cricket straight in. On one occasion
this procedure was repeated forty times, always with the same result.
(Wooldridge 1963, p. 82)4


"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#13

درود
منظور من از ماشین؛ماشین سایبرنتیک نبود.
ماشین سایبرنتیک اختیار دارد؛چون می تواند ابتکار کند
در کامپیوتر های اولیه ،که یک ماشین ساده بودند ، از خود ابتکاری نداشت:
این عمل(مثلا در طراحی بازی دوز) را جلونگری استیفا گر می خوانند.
در مورد مسائلی راه حل دارند یا برخی ندارند این رویکرد به شرط فراهم بودن نیروی کافی به خوبی کار می کند.
این رویکرد شامل یک روال الگوریتم موثر برای یافتن بهترین حرکت است( به این میگن ابتکار و اختیار)
پاسخ
#14

نفهمیدم چه گفتید. ابتکار را تعریف کنید، یک دستگاه باید چه جور اعمالی انجام دهد تا بتوانیم بگوییم توانایی ابتکار دارد؟ رابطه این ابتکار با اختیار چیست؟ چرا داشتن ابتکار، داشتن اختیار را نتیجه می دهد؟
پاسخ
#15

بنگر من اعتقاد به جبر ؛ نه با لیبرالیزم در تضاد است و نه با مسئولیت اخلاقی و مجازات خلاف کاران. اما قبل از هر چیز باید مفهوم دقیق جبر و اختیار را در رابطه با انسان را متوجه بشیم. جبر و اختیار ماهیت متفاوتی از هم ندارند. جبر و اختیار یک مفهوم هستند در دو طیف مختلف ، مثال : 1- مثال برای جبر : ماشینی را در نظر بگیرید که "هر " عملی که از او سر می زند ؛ تابع پالسی باشد که از "بیرون" ماشین به او داده شده است. تلویزیون های قدیمی یک نمونه هستند. امواج الکترومغناطیس از طریق آنتن وارد تلویزیون شده و مداری های Passive داخلی ؛ تصویری را ظاهر می کند. با یک دکمه هم می توان کانال را عوض کرد. آیا این ماشین اختیار دارد یه نه. ؟ گرچه به نگر می رسد این ماشین فاقد اختیار است ؛ اما مرتبه ای از "اختیار" را داراست. این ماشین ؛ اختیار دارد که امواجی با فرکانس های "غیر" را از مدار های خود عبور ندهد.اگر تلویزیون سونی است ؛ اختیار دارد با کنترل پاناسونیک کار نکند. این مفهوم از اختیار تابعی از "پردازش دیتای داخلی" سامانه است. به میزانی که پردازش دیتا ؛ گسترده تر باشد ؛ سطح اختیار بالاتر می رود. 2- مثال برای اختیار : روباتی را در نظر بگیرید که مجهز به سامانه های خبره است. این روبات دیتا را از محیط گرفته و مورد پردازش قرار داده و واکنش نشان می دهد. این سامانه دارای یک "تولید کنند اعدا تصادفی " است. سامانه در شرایط "نامعین" ؛ از طریق تولید یک عدد تصادفی ، نسبت به "بازه " ای که عدد تولید شده قرار می گیرد ، تصمیم گیری می کند. و مثلا دستش را بلند می کند. و این در حالی است که روبات مشابه او در همان شرایط "تصمیم" دیگری گرفته و مثلا پایش را بلند می کند ! از نظر ناظر بیرونی ؛ دو روبات که کاملا شبیه هم هستند ؛ در یک شرایط ویژه و خاص ؛ تصمیمات مختلفی گرفتند ، اینجا مفهوم اختیار برای آنهاشکل می گیرد. بنظر می رسد یکی "دلش" خواسته دستش را بلند کند دیگری "دلش" نخواسته. * نتیجه گیری : اختیار ؛ همان جبر پیچیده است. در نتیجه این سوال که ما مجبوریم یا مختار ، عملا منتفی است ؛ ما ناگزیر نیستیم "یا" منطقی بکار ببریم. انسان ؛ هم مختار است هم مجبور ؛ و نه مختار و نه مجبور. بررسی بحث مسئولیت : با تحلیل فوق ؛ چون مفهوم جبر و اختبار کلا تغییر میکند ؛ مثلا اگر در آن شرایط بلند کردن دست توسط روبات مطابق فانون جرم است ؛ روبات مسئول است ؛ما باید تغیراتی در رندوم ژنراتور او ایجاد کنیم (به زندان برده تادیبش کنیم) رندوم ژنراتور ، وضعیتی بینهایت پیچیده از وضعیت انسان است. در شریطی که یکی از روبات ها ؛ برای ما مشکل آفرین باشد ؛ باید او را "مهار" کرد. این یعنی زندان
پاسخ
#16

من موافق همسازگاری (compatibilism) هستم ولی این مطلب شما را متوجه نمیشوم و چطور محدودیت کار کردن با کنترل پاناسونیک میشود (به هر شکلی) اختیار؟

slice_of_god نوشته: مسئولیت : با تحلیل فوق ؛ چون مفهوم جبر و اختبار کلا تغییر میکند ؛ مثلا اگر در آن شرایط بلند کردن دست توسط روبات مطابق فانون جرم است ؛ روبات مسئول است ؛ما باید تغیراتی در رندوم ژنراتور او ایجاد کنیم (به زندان برده تادیبش کنیم) رندوم ژنراتور ، وضعیتی بینهایت پیچیده از وضعیت انسان است. در شریطی که یکی از روبات ها ؛ برای ما مشکل آفرین باشد ؛ باید او را "مهار" کرد. این یعنی زندان
پیرامون مسئولیت هم باز همین است اینکه شما گفته‌اید توجیه بر مبنای عاقبت عمل است و چندان نیازی هم (بجز نیاز کاربردی و عمل) به مسئولیت و اختیار ندارد.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#17

با درود
از دید من جبر و اختیار دو واژه هستند که کاربرد ان در زندگی بشر بسیار اساسی بوده.این دو را میتوان صفت درونی بشر از زمانهای دور نامید که در درون انسانها سبب پویایی میگردیده.یعنی انسان با رغبت به جبر و رغبت به اختیار در این سیر تکاملی اندیشه پیش می رفته و در هر انسانی و در هر شرایطی یکی بر دیگری شدت میگیرد و از انجا که جوامع بشری در حقیقت تعمیم صفات انسانی در مبنای بزرگتر هستند میتوان با برسی جوامع در طول تاریخ افزایش جبر در جوامع در پس افزایش اختیار و افزایش اختیار در پس افزایش جبر را بیبینیم
اما فلسفه
فلسفه در ذهن ادمی سبب میشد که انسان برای رخدادها و پدیدهای بیرونی و درونی بدنبال علت و سبب و همچنین بدنبال توجیهی در جهت وصول به فراورده هایی که از ان حاصل می گشت قدم بردارد.جبر و اختیار نیز در زندگی بشر نیازمند فلسفه بود. انسان برای ان فلسفه هایی پدید اورد
سپاسگذارم
پاسخ
#18

Russell نوشته: من موافق همسازگاری (compatibilism) هستم ولی این مطلب شما را متوجه نمیشوم و چطور محدودیت کار کردن با کنترل پاناسونیک میشود (به هر شکلی) اختیار؟


پیرامون مسئولیت هم باز همین است اینکه شما گفته‌اید توجیه بر مبنای عاقبت عمل است و چندان نیازی هم (بجز نیاز کاربردی و عمل) به مسئولیت و اختیار ندارد.

1-یکی از عوامل ایستا/شروع اختیار محدودیت و آزادی است
مثلا انسان در برابر رشد و بلوغ بدَنَش محدود است؛
و جاهایی که محدودیت نداره ؛ می شود گفت اختیار دارد.
2-یعنی شما منکر این می شوید که ماشین می تواند حلاقیت داشته باشد؟
پاسخ
#19

slice_of_god نوشته: 1-یکی از عوامل ایستا/شروع اختیار محدودیت و آزادی است
مثلا انسان در برابر رشد و بلوغ بدَنَش محدود است؛
و جاهایی که محدودیت نداره ؛ می شود گفت اختیار دارد.
2-یعنی شما منکر این می شوید که ماشین می تواند حلاقیت داشته باشد؟
1-شما در مثال کنترل "نتوانستن" را نمودی از اختیار گرفته بودید که بسیار عحیب است چون باید عکسش منظور میبوده.
2-من وارد بحث خلاقیت و حتی اختیار هم نشدم در آنجا.من گفتم توجیه شما برای زندانی کردن توجیهی بر مبنای عقوبت است و این نوع نگاه اصلا نیاز به مسئولیت ندارد.در توضیح اینکه ما چرا زندانی میکنیم،مسئولیت از کجا آمد؟

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#20

یک سوال از اختیارگرایان داشتم:

ریشه اختیار چیست؟!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: