یکی از افرادی که مطالعه زندگی و سرنوشتش من رو به شدت ناراحت کرد یکی از افسران و ژنرال های خوب قبل از انقلاب هست
تیمسار نادر جهانبانی معروف به ژنرال چشم ابی
تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی (۲۷ فروردین ۱۳۰۷ - ۲۲ اسفند ۱۳۵۷) خلبان نیروی هوایی شاهنشاهی ایران، یکی از خلبانان ویژهٔمحمدرضا شاه پهلوی و سرپرست تیم آکروجت تاج طلایی بود. آخرین درجهٔ وی در ارتش سپهبد بود.[SUP][۱][/SUP]
وی پسر امانالله جهانبانی بود. مادر او از مهاجران روس بود و به خاطر رخسار اروپاییاش به عنوان ژنرال چشمآبی معروف بود. همسر وی فرخ زنگنه نام داشت و این دو دارای دو فرزند به نامهای انوشیروان جهانباننادر جهانبانی پس از انقلاب در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در زندان قصر به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیربارانشد.[SUP][۲][/SUP][SUP][۳][/SUP]
روزنامهٔ اطلاعات به تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ در خبری اسامی ۱۱ نفر ار محکومین به اعدام را منتشر کرد. متن خبر به شرح زیر است:[SUP][۴][/SUP]
در تاریخ ۲۱ اسفند۱۳۵۷ دادگاه انقلاب اسلامی ایران جهت رسیدگی به کیفرخواست صادره از طرف دادستان انقلاب علیه ۱۱ نفر از متهمینی که جملگی از خائنین به ملت و عوامل سرسپردهٔ رژیم دستنشاندهٔ بیگانه بودند و همچنین جنایتکاران مفسد فی الارض نیز میباشند تشکیل جلسه داد و پس از چندین ساعت رسیدگی و مشاوره سرانجام حکم اعدام را صادر کرد:
- سپهبد نادر جهانبانی فرزند امانالله معاون فرماندهی نیروی هوایی
....
در دادگاه خلخالی
وقتی سپهبد جهانبانی را برای محاکمه آوردند، کاغذی بر گردنش انداختند تا جرمش را بنویسند، اما به نظر میرسید او جرمی نداشت، کسی هم پیدا نشد شهادت دهد او جرمی انجام داده. پس روی کاغذ سفید نوشتند: سپهبد نادر جهانبانی عامل فساد.[SUP][۵][/SUP] متن حکم کیفرخواست که در دادگاه برای وی خوانده شد بدین شرح است:
نادر جهانبانی با اشتغال در سمتهای حساس نظامی و این اواخر ورزشی و نظایر آن با رژیمی که با ساقط کردن حکومت ملی شرعی به طریق غاصبانه و با ارادهٔ اجنبی در ایران سلطه پیدا کرده و مملکت را در جهت ارادهٔ اجنبی و در جهت خلاف شرع و مصلحت مملکت و ملت به قهقرا میبرد و به نابودی میکشاند با اقدام علیه امنیت و قیام برای متزلزل کردن اساس استقلال و فساد در ارض و محاربه با خدا و نایب امام علیه السلام مطابع قوانین الهی و قوانین جاریه در زمان ارتکاب جرایم تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام و مصادرهٔ اموال شخصی ایشان و آن مقدار از اموال که به خاطر فرار از ادای دین به صاحبان اصلی به فرزندان و اقربای نزدیک انتقال یافتهاست از طرف دادسرای کل انقلاب اسلامی از دادگاه دارم.
پس از ارائهٔ متن کیفرخواست هنگامی که نوبت به دفاعیات وی رسید گفت:
آنچه را که شما مطرح کردید آنقدر مسخره و احمقانهاست که من لزومی به پاسخ گفتن به آن نمیبینم اما چند دروغ بزرگ گفتید که همراه با اتهام زدنهای شما نشان میدهد که حکم شما علیه من مثلا صادر شده و همچنین حکایتگر این حقیقت است که شما نه تنها مسلمان نیستید بلکه مشتی بی وطن، بی دین و مزدور که به دستور اربابانتان فقط و فقط قصد ویرانی کشور من و ارتش سرزمین مرا دارید.
پدر من جاسوس روس نبود، بلکه افسری ایرانی بود که در روسیه درس خوانده، من هم هرگز عامل کشوری نبودام بلکه در سالهایی که شما برای لقمه نان مزدوری، سر حسین را از این منبر به آن منبر میکشاندید. در آمریکا به عنوان بهترین و با استعدادترین خلبان ایرانی، بر اوج ابرها پرواز میکردم. حال شما چگونه به خود اجازه میدهید به من تهمت خیانت بزنید. شما از خود خجالت نمیکشید شما از مردم شرم نمیکنید؟ شما از هزاران جوان ایرانی که من با همه تلاش در راه فراهم کردن وسایل ورزشی و ایجاد امکانات جهت تربیت روح و جسم آنها، در ماههای گذشته کوشیدهام، ازرم نمیکنید؟
شما که هستید آیا به جز جمعی غارتگر و خونخوار و دوری از هر نوع صفت انسانی کسانی را میشناسید که چون شما بر هر آنچه ملی و ایرانی است تیغ بکشند؟ آقایان من پنجاه یک سال به خوبی و نیکی زندگی کردهام و قرارگاهم آسمانها بود. پاسخی به یاوه گوییهای شما ندارم. به دستوری که اربابانتان دادهاند عمل کنید، ولی مطمئن باشید که مردم ایران خیلی زود از خواب فعلی بیدار میشوند و این تب که با دروغ و تزویر شما به آن در جان و روح آنها رخنه کرده، بسیار سریعتر از آنچه فکر کنید فرو خواهد نشست. آنگاه شما هستید و خشم ملتی که به تار و پود شما آتش میکشد.
من دفاع خاصی ندارم ولی من هیچ وقت بر ضد انقلاب کاری نکردهام به هر حال دیگر مهم نیست و من آمادهٔ اعدام هستم.[SUP]
[۶][/SUP]
سایت خبری روزآنلاین در مقالهای با عنوان «نوبت خمینی شد» به خاطرات سفیر اسرائیل در ایران اشاره میکند که نوشته سپهبد جهانبانی به احمد خمینی گفت: «من از توی عرب ایرانیترم».[SUP][۷][/SUP]
در حین اعدام نادر جهانبانی خود فرمان آتش را صادر کرد.زمانی که جوخه اعدام به طرف او نشانه رفته بودند وآماده شلیک بودند او فریاد زد ::آتش::
صادق خلخالی در خصوص وی در کتاب خاطرات خود نوشته:[SUP][۸][/SUP]
جهانبانی در رأس قدرتی قرار داشت که میتوانست اعتراض کند؛ چون تقریباً از نزدیکان و خویشان شاه بود میتوانست اعتراض کند، اما به خاطر حفظ زندگی انگلی خود و برای خوشگذرانی خود، ملتی را به انحطاط بکشاند و جشن هنری در شیراز ترتیب بدهد که در ماه مبارک رمضان جلوی چشم مردم مسلمان تئاتر آتش خوک و بچه را روی صحنه بیاورد! او مفسد فی الارض است.
اینها به مقدسات ملی و دینی ما خیانت کردند و ملت هیچ وقت حاضر نیست چنین افرادی میان ملت باشند وگرنه به این اعتبار نه نصیری کسی را شخصاً شکنجه کرده بود، نه هویدا و نه جهانبانی و نه مهندس ریاضی.ی و گلنار جهانبانی بودند. نادر جهانبانی پس از انقلاب در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیرباران شد.