جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Unknown - 10-03-2012
آیا جاودانگی انسان امکان پذیر است؟ چقدر به تحقق آن نزدیک هستیم؟
برای گفتگوهای آزاد پیرامون جاودانگی:
جاودانگی (گفتگوی آزاد)
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Mehrbod - 10-03-2012
یکی بمهر گفتگوهای پراکنده ما را بیاورد اینجا!
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Mehrbod - 10-03-2012
Mehrbod نوشته: تا آنجایی هم که من میدانم، ما هماکنون هم چندتایی جاندار داریم که فرگشت آنها
را جاودانه کرده و پیرش (aging) ندارند، تنها از روی آسیبهای زیستی پیرامون میمیرند.
یک گونه از عروسهای دریایی که به نامیرایی زیستی دست یافته.
این جاندار میتواند با ترادیسیدن به ایستار پُلیپ (polyp state)، خود را دوباره از نو بزرگ کند:
Polypstate
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Unknown - 10-04-2012
Mehrbod نوشته: روی هم رفته فرایند پیرش (aging) چیزی جز انباشتگی آسیبهای سوختوساز (metabolism)
نیست و رویکرد نامبرده بسنده میکند که بتواند همه این آسیبها را بازسازی کند و بس.
یکسری تایمرهای ژنتیکی هم داشتیم، نداشتیم؟
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Mehrbod - 10-04-2012
Unknown نوشته: یکسری تایمرهای ژنتیکی هم داشتیم، نداشتیم؟
نه برای اینکه جاندار را بکشند.
در ته رشتههای DNA یک بندی بنام
Telomere هست که هنگام self-replication یا خود-تازنی از اندازهاش میکاهد:
برای دریافت بهتر اگر خوب نگریسته باشید کاغذهایی که برای چاپ میروند هم چند تا نشانه ویژه
چَلیپا (صلیب) مانند آنجا دارند که مرز چاپ را روشن میکند و فرای آن، دیرتر به دست دستگاه ویژه برُیده میشود:
[ATTACH=CONFIG]876[/ATTACH]
این بخشی از کاغذ که دور میافتد درست مانند همان ته رشته Telomere است که هنگام خود-تازنی (کپی کردن) جا میافتد.
فرمول آنزیم Telomerase (تِلومراز) را نیز گویا کم کم درآوردهاند، که با آن میتوان tolemere را بازرویاند (regrow)، کاری که یاختههای چنگارین (سرطانی) براه تصادفی بدان دست میابند و
در فرهود (حقیقت)، یاختههای چنگارین خود نامیرا هستند، ولی این نامیراییاشان به هزینه انرژی جاندار زنده نامیرا میفراهمد که در بلند-زمان به خستگی و سرانجام مرگ جاندار میرسد.
روی هم رفته هر جاندار زندهای دیر یا زود دچار چنگار میشود، از همینرو سازوکار Telomere در فربود (واقعیت) یکی از راهکارهای فرگشت در پیشگیری از چنگارین شدن یاختهها بوده،
بدین ریخت که هیچ یاختهای نتواند تا ابد خود-تازده و چرخه زیست مرزمند و کنترلپذیری داشته باشد. همچنین گویا خود کالبد میتواند به گاه نیاز دوباره این آنزیم را مرزمند روشن کند و به برخی یاختهها "عمر" بیافزاید.
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Philo - 10-04-2012
با سکته چطور میشه مقابله کرد؟ خیلی از مرگ و میرها در اثر سکته رخ میدن و سکته میتونه توی جوانی هم اتفاق بیفته.
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Anarchy - 10-04-2012
Philo نوشته: با سکته چطور میشه مقابله کرد؟ خیلی از مرگ و میرها در اثر سکته رخ میدن و سکته میتونه توی جوانی هم اتفاق بیفته.
منظورتون این هست که چطور میشه از سکته جلوگیری کرد؟
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Philo - 10-04-2012
Anarchy نوشته: منظورتون این هست که چطور میشه از سکته جلوگیری کرد؟
بله دقیقا، البته برای ما که جاودانگی میخواهیم فقط کاهش احتمال سکته کافی نیست، ما راهی میخواهیم که احتمال سکته را به نزدیکیهای صفر برساند.
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Mehrbod - 10-04-2012
Philo نوشته: بله دقیقا، البته برای ما که جاودانگی میخواهیم فقط کاهش احتمال سکته کافی نیست، ما راهی میخواهیم که احتمال سکته را به نزدیکیهای صفر برساند.
سکته بگوییم از این چندتا میاید:
گرفتگی رگها
پیرش یاختگان ماهیچهای دل (قلب)
...
برای گرفتگی رگها که میشود زیرگردآیه extracellular junk، ماده یا چربیهایی هستند که نباید در رگها بانشد، ولی از روی آوند (دلیل)های گوناگون
خود کالبد از پس بیرون انداختن یا سوختوساز آنها برنیامده و در گذر زمان در تن انباشته شده و آسیبهای گوناگون میرسانند، یکی از آنها بالا بردن شانس سکته.
این مادههای زیانرسان را باید با فندهای نوین زدود و بیرون ریخت.
برای پیرش یاختگان دل هم انگار بتازگی درآوردهاند که بر پاد نگرههای پیشین، یاختههای دل نیز در گذر
زمان بازنو (renew) میشوند، پس شاید بتوان سازوکار آنرا با فندهای دیگر بهینید و بی نیاز به پیوند همه دل را بازنو کرد.
روی هم رفته ولی سادهترین و دمدستترین راهکار رویاندن یک دل نو و پیوند آن است که برای دستکم 50 سال و اندی کار میکند، تا 50 سال دیگر هم راهکارهای گوناگون و بهتری خواهند بود!
جاودانگی (گفتگوی دانشیک) -
Ouroboros - 10-04-2012
Mehrbod نوشته: برای گرفتگی رگها که میشود زیرگردآیه extracellular junk، ماده یا چربیهایی هستند که نباید در رگها بانشد، ولی از روی آوند (دلیل)های گوناگون
خود کالبد از پس بیرون انداختن یا سوختوساز آنها برنیامده و در گذر زمان در تن انباشته شده و آسیبهای گوناگون میرسانند، یکی از آنها بالا بردن شانس سکته.
این مادههای زیانرسان را باید با فندهای نوین زدود و بیرون ریخت.
برای پیرش یاختگان دل هم انگار بتازگی درآوردهاند که بر پاد نگرههای پیشین، یاختههای دل نیز در گذر
زمان بازنو (renew) میشوند، پس شاید بتوان سازوکار آنرا با فندهای دیگر بهینید و بی نیاز به پیوند همه دل را بازنو کرد.
اگر ما پیشفرض بگیریم که سایز تکنولوژی هر بیست سال یکبار ده برابر کوچکتر میشود، در بیست سال آینده ما میتوانیم یک رایانهی قدرتمند فعلی را به سایز سلولها درآورده، برای مراقبت از بدن برنامهریزی بکنیم. ری کورتزویل این پیشبینی را کرده که تا سه دههی آینده چند پزشک کوچک بطور دائمی در بدن ما درحال فعالیت خواهند بود و عملکرد ارگانهای بدن را دائما چک میکنند و در صورت بروز مشکلی در صورت امکان جلوی آنرا میگیرند، یا آنرا برطرف میکنند، یا اگر ممکن نبود بلادرنگ از چند دقیقه پیش از رخ دادن مراکز درمانی را مطلع میکنند و آنها ما را در هرجایی به سادگی با جیپیاس پیدا میکنند و آمبولانسها چندین برابر مجهزتر خواهند بود و ...
نقل قول: روی هم رفته ولی سادهترین و دمدستترین راهکار رویاندن یک دل نو و پیوند آن است که برای دستکم 50 سال و اندی کار میکند، تا 50 سال دیگر هم راهکارهای گوناگون و بهتری خواهند بود!
اگر دینداران ِ خداترس آنهمه در آزمایشهای سلولهای بنیادین ایجاد تداخل نکرده بودند، من معتقدم همین حالا این امکان وجود داشت.