تصور کن!!! -
Anarchy - 09-23-2012
به سبک آهنگ imagine از john lennon بیایید روزی رو تصور کنیم که دیگه اسلام نیست یا قدرتش بسیار محدود شده...خرافات از بین رفته و شاهد کشت و کشتار انسان ها بر سر عقایدشون نیستیم...نه دینی هست و نه کشوری!!! به نظرتون کمی کسل کننده نیست زندگی در چنین شرایطی برای ما؟
نقل قول:Imagine there's no heaven
It's easy if you try
No hell below us
Above us only sky
Imagine all the people living for today
Imagine there's no countries
It isn't hard to do
Nothing to kill or die for
And no religion too
Imagine all the people living life in peace
You, you may say
I'm a dreamer, but I'm not the only one
I hope some day you'll join us
And the world will be as one
Imagine no possessions
I wonder if you can
No need for greed or hunger
A brotherhood of man
Imagine all the people sharing all the world
You, you may say
I'm a dreamer, but I'm not the only one
I hope some day you'll join us
And the world will live as one
تصور کن!!! -
Mehrbod - 09-23-2012
نه نیست.
در جهان دشواریهای زیادی برای اندیشیدن هست، نیاز به این بازیهای بدوی و اسلام و شمشیر و بمب اتم برای سرگرمی نداریم!
تصور کن!!! -
Ouroboros - 09-23-2012
منهم گاهی به وقت شنیدن اذان به حال «معصومیت از دست رفتهام» افسوس خورده، اندکی اندوهگین میشوم.. به راستی چه مایه طبع انسان مایل به کنشگری دینیست که هنوز از شر آن خلاص نشده نوستالژی آنرا پیدا کردهایم؟
آنارشی گرامی، در چنان جهانی بهجای دعا کردن و زنجیر زدن و ... بچه خرگوشهای زیبا را خفه میکنیم!
[ATTACH=CONFIG]840[/ATTACH]
تصور کن!!! -
Anarchy - 09-23-2012
Mehrbod نوشته: نه نیست.
در جهان دشواریهای زیادی برای اندیشیدن هست، نیاز به این بازیهای بدوی و اسلام و شمشیر و بمب اتم برای سرگرمی نداریم!
فکر میکنم با از میان رفتن ادیان و خرافات تا حد زیادی موانع برطرف شود....
بعد از حل این دشواری ها و به فرض رسیدن به جاودانگی چی مهربد؟چه چیزهایی واقعا انگیزه هستند در چنین شرایطی؟
تصور کن!!! -
Anarchy - 09-23-2012
Ouroboros نوشته: منهم گاهی به وقت شنیدن اذان به حال «معصومیت از دست رفتهام» افسوس خورده، اندکی اندوهگین میشوم.. به راستی چه مایه طبع انسان مایل به کنشگری دینیست که هنوز از شر آن خلاص نشده نوستالژی آنرا پیدا کردهایم؟
آنارشی گرامی، در چنان جهانی بهجای دعا کردن و زنجیر زدن و ... بچه خرگوشهای زیبا را خفه میکنیم!
[ATTACH=CONFIG]840[/ATTACH]
حقیقتا امیر گرامی من فکر میکنم زندگی میتوانست خیلی ساده تر از این باشد که کار به جنگ و درگیری بین انسان ها بر سر عقیده و سلطه عقاید و حالا تلاش برای رهایی از این سلطه برسد...من گاهی دلم برای یک زندگی ساده و بدون دردسر و تلاش همه روزه تنگ میشه..
تصور کن!!! -
Mehrbod - 09-23-2012
Anarchy نوشته: فکر میکنم با از میان رفتن ادیان و خرافات تا حد زیادی موانع برطرف شود....
بعد از حل این دشواری ها و به فرض رسیدن به جاودانگی چی مهربد؟چه چیزهایی واقعا انگیزه هستند در چنین شرایطی؟
خوب اکنون که میاندیشم اینچنین میشود، با همان جاودانگی که گفتیم بیاغازیم:
a. رسیدن به جاودانگی زیستی.
b. بهکرد مغز و تندای پردازش.
c. کنکاش در چرایی زندگی و اینکه آیا بودن ما در جهان براستی آماج دیگری بجز «گُسارش انرژی» هم دارد یا خیر.
d. یافتن راهکار برای کاهش آنتروپی.
e. رسیدن به تکینگی.
f. یافتن بودن/نبودن جهانهای همراستا و اینکه آیا میتوانیم به آنها برویم یا نه.
g. درآوردن و شناخت همه داتهای (قانونهای) مادی.
h. یافتن دیگر جانداران هوشمند در جهان.
i. ...
کار برای انجام بسیار است و زمان اندک! نیازی به این بازیهای کودکانه اسلام و دین و خدا و جن و اجنه نیست
تصور کن!!! -
Russell - 09-23-2012
Ouroboros نوشته: آنارشی گرامی، در چنان جهانی بهجای دعا کردن و زنجیر زدن و ... بچه خرگوشهای زیبا را خفه میکنیم!
مگه مریضیم
ما گلها را از لابه لای زنجیرها میکَنیم که به آزادی برسیم،بنظر من خرد بتنهایی برایمان بیشتر از کافیست.
تصور کن!!! -
Ouroboros - 09-23-2012
راسل ارجمند بالاخره مسلمانها میگویند ذات بشر از مرکز به سمت الله میگروَد، و اگر یک صد هزارم درصد هم درست بگویند، باید این میل الهی را به نحوی بجز سنگسار و گردن زدن و دست بریدن و صیغهی دختربچههای نه ساله ارضا بکنیم دیگر... اینجاست که بچه خرگوش وارد صحنه میشود! :e420: