سازگارگرایی - Compatibilism -
Mehrbod - 01-09-2012
Russell نوشته: البته در مثل مناقشه نیست مهربد گرامی ولی یک دیدگاه compatibilism هم وجود دارد که اراده آزاد و تعلل را سازگار میداند.
راسل جان مهر کرده اندکی بیشتر توضیح بده.
Compatibilism is the belief that free will and determinism are compatible ideas, and that it is possible to believe both without being logically inconsistent.
آنچه من با نگاه به نوشتار ویکی فهمیدم تنها بازی با واژگان بود. برای نمونه در گفتآورد زیر:
نقل قول:
That is, the agent was not coerced or restrained. Arthur Schopenhauer famously said "Man can do what he wills but he cannot will what he wills".
آدمی میتواند هر چه میخواهد اراده کند، ولی نمیتواند اراده کند آنچه اراده میکند.
به خودی خود معنایی ندارد.
سازگارگرایی - Compatibilism -
Russell - 01-09-2012
نقل قول:Compatibilism offers a solution to the free will problem. This philosophical problem concerns a disputed incompatibility between free will and determinism. Compatibilism is the thesis that free will is compatible with determinism. Because free will is typically taken to be a necessary condition of moral responsibility, compatibilism is sometimes expressed in terms of a compatibility between moral responsibility and determinism.
http://plato.stanford.edu/entries/compatibilism/
اینطور که من فهمیدم این دیدگاه دنبال تعاریف و جنبه هایی از اراده آزاد میگردد که هم با تعلل سازگار باشند و هم توجیهات اخلاقی و حقوقی داشته باشد.
همین جناب دنیل دنت از جمله این دسته است.این هم یکی از سخنرانیهای جالبش در مورد اراده آزاد:
[video=youtube;aKLAbWFCh1E]http://www.youtube.com/watch?v=aKLAbWFCh1E[/video]
سازگارگرایی - Compatibilism -
فیلیپ - 02-04-2012
با عرض درود،
مهربد نوشته: نقل قول:
That is, the agent was not coerced or restrained. Arthur Schopenhauer famously said "Man can do what he wills but he cannot will what he wills".
آدمی میتواند هر چه میخواهد اراده کند، ولی نمیتواند اراده کند آنچه اراده میکند.
به خودی خود معنایی ندارد.
ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید؟
اگر اراده علتی (برونی) داشته باشد، آنگاه شخص نخواهد توانست اراده را اراده کند. آیا این قضیه بی معناست؟
سازگارگرایی - Compatibilism -
فیلیپ - 02-06-2012
فیلیپ نوشته: با عرض درود،
ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید؟
اگر اراده علتی (برونی) داشته باشد، آنگاه شخص نخواهد توانست اراده را اراده کند. آیا این قضیه بی معناست؟
منظور علتی
درونی بوده. پوزش از اشتباه تایپی.
درواقع اگر تصمیم یک شخص، از جنبه ای از ذهن/روان آن شخص (مثل احساسات وی) نشأت گرفته باشد (که شخص کنترلی بر آنها ندارد)، آیا نمی توانیم بگوییم که آن شخص اراده کرده، اما اراده را اراده نکرده است؟
سازگارگرایی - Compatibilism -
Mehrbod - 02-06-2012
فیلیپ نوشته: منظور علتی درونی بوده. پوزش از اشتباه تایپی.
درواقع اگر تصمیم یک شخص، از جنبه ای از ذهن/روان آن شخص (مثل احساسات وی) نشأت گرفته باشد (که شخص کنترلی بر آنها ندارد)، آیا نمی توانیم بگوییم که آن شخص اراده کرده، اما اراده را اراده نکرده است؟
درود،
من فکر میکنم که پیش از هر چیز بایستی روشن کنیم که «اراده» چیست. آنچه من اراده تعریف میکنم:
- توانایی در گزینش داشتن/نداشتن میان انتخابهای گوناگون
به بیان دیگر، «فرآیند گزینش = اراده» خُردناپذیر است، پس یا میتواند انجام بپذیرد (فرد برگزیند) یا میتواند انجام نپذیرد (فرد انتخابی نداشته باشد).
اکنون اگر اراده را بخواهیم در انگارش (ریاضی) تعریف کنیم، میشود متغیری که همواره 1 بوده و در کنار آن اراده نکردن نیز 0 خواهد بود.
با این تعریف ما به هر کُنشورزی (action) میتوانیم یک شماره ویژه (prime) بدهیم و برای
نمونه، میتوانیم بگویم که من با داشتن اراده و حضور خود در این جُستار، دسترسی به کُنشهای زیر خواهم داشت:
- ارسال پاسخ سریع = 2
- ویرایشگر پیشرفته = 3
- پاسخ با نقل قول = 5
- سپاس دادن به پیک بالا = 7
...
اکنون اگر «برآمد اراده» را بَسشمار یا حاصلضرب این کُنشها در یکدیگر بگیریم، من میتوانم بگویم که اراده کردن من به کُنش 7 و
یا یکی از ترکیبهای 35، 21 و .. انجامیده و هر کس، میتواند در بیاورد که من کدام کارها را انجام دادهام (بدون دانستن ترتیب آنها البته):
- 35: سپاس دادن به پیک بالا × پاسخ با نقل قول
- 21: سپاس دادن به پیک بالا × پاسخ دادن به کمک ویرایشگر پیشرفته
و در اینجا اگر ما با تعریف بالا (گزینش داشتن/نداشتن میان انتخابها = اراده) نگاه کنیم:
- کنش نخست: 1 × 5 × 7
- کنش دوم: 1 × 3 × 5
و روشن است که میتوان هر اندازه که دوست داشت اراده اضافی به خرج داد:
- من اراده میکنم که اراده کنم که اراده کنم که .. تا به پیک بالا سپاس داده و سپس با نقل قول پاسخ دهم:
1 × 1 × 1 × ... × 5 × 7 = 35
هر آینه، هوده پایانی و نتیجه همواره یکسان خواهد بود. بر پاد آن، اگر در هر کجای این فرآیند اراده ورزیدن،
فرد بر آن شود که بیشتر از آن اراده نکند نیز، هوده پایانی همواره بیکُنشی و هیچکدام از کُنشها خواهد بود:
- من اراده میکنم که اراده کنم که دیگر اراده نکنم که .. تا به پیک بالا سپاس داده و سپس با نقل قول پاسخ دهم:
1 × 1 × 0 × ... × 5 × 7 = 0
فیلیپ نوشته: در واقع اگر تصمیم یک شخص، از جنبه ای از ذهن/روان آن شخص (مثل احساسات وی) نشأت گرفته باشد (که شخص کنترلی بر آنها ندارد)، آیا نمی توانیم بگوییم که آن شخص اراده کرده، اما اراده را اراده نکرده است؟
من فکر میکنم که آزادی اراده به دسترسی ما به گزینههای بیشتر برمیگردد. هر چه گزینههای ما بیشتر باشد، اراده
ما نیز توانمندتر خواهد بود. نمونه بگوییم کسی که اراده به ترک یک ماده مخدر میکند، گزینههای او اینگونه چیده شدهاند:
- آیا فرد توانایی گزینش در خاموش/روشن کردن احساس درد خود را دارد: ؟ (بیشتر خیر)
- آیا فرد توانایی گزینش در خریدن/نخریدن ماده مخدر دارد: ؟ (آری)
- آیا فرد توانایی گزینش در کمک گرفتن/نگرفتن از نزدیکان و دوستانش را دارد: ؟
- آیا فرد توانایی گزینش در کمک گرفتن/نگرفتن از دولت را دارد: ؟
- ...
در اینجا ما میدانیم که برآیند خواسته و اراده فرد و همچنین شُمار گزینههای در دسترس او میگویند که سرانجام، این آدم میتواند آن ماده مخدر را ترک کند
و یا خیر، و در هر همان حال فرد میتواند با معطوف کردن اراده خود به بخشهای کوچکتر از کار، برآمد اراده خود در بخش بزرگتر از کار را به خواسته خود نزدیکتر کند.
نمونه بگوییم با تمرین فکری آستانه درد خود را بالاتر ببرد:
- آیا فرد توانایی گزینش در خاموش/روشن کردن احساس درد خود را دارد: آری
- ...
و همینگونه گزینههای خود در هنگام اراده به ترک اعتیاد را بازتر و بیشتر کرده (اکنون میتواند درد را هم
خاموش یا کم کند) و در هوده،
برآمد اراده خود که خواسته درونیاش باشد را هر چه بیشتر آزادتر و توانمندتر کند.
سازگارگرایی - Compatibilism -
Mehrbod - 09-22-2012
خواست آزاد
نوشتهی Dario Maestripieri، استاد دانشگاه شیکاگو
بازگردان: A-4
در یکی از مقالات سال ۲۰۰۷ نشریهی نیویورک تایمز با عنوان «ارادهی آزاد: الآن دارید، الآن ندارید» نویسندهی بخش علمی، دنیس اوربای (Dennis Overbye) گزارشی از مصاحبه با دو دانشمند ارائه داد که روی موضوع ارادهی آزاد تحقیق انجام داده بودند. این دانشمندان عبارت بودند از بنیامین لیبت (Benjamin Libet)، فیزیولوژیست پیشین دانشگاه کالیفرنیا-سان فرانسیسکو (او در سال ۲۰۰۷ از دنیا رفت)، و دانیل وگنر (Daniel Wegner)، روانشناسی از دانشگاه هاروارد. در دههی ۱۹۸۰، لیبت آزمایشاتی انجام داد که در آنها از داوطلبین میخواست حرکت دلخواهی را با دستشان انجام دهند، مثل فشردن یک دکمه یا ضربه زدن با انگشت، و در همین حین او فعالیت الکتریکی مغزشان را با موجنگار مغزی (electroencephalogram) ضبط میکرد.
لیبت از سوژهها میخواست عقربهی ثانیهشمار یک ساعت را تماشا کنند و مکانش را درست در زمانی که احساس میکردند ارادهی آگاهانه برای انجام حرکت دارند، گزارش دهند. آزمایشات نشان داد تقریباً نیم ثانیه پیش از آنکه سوژه آگاهانه احساس کند تصمیم گرفته دستش را حرکت دهد، خیزشی از الکتریسیته در نورونهای مغزی که حرکت دست را کنترل میکنند، روی میداد. به بیان دیگر، بهنظر میرسید مغز پیش از آنکه تصمیمی آگاهانه اتخاذ شود، بهطور ناخودآگاه رفتار را کنترل میکند. ادراکِ یک عمل فرد را از آن آگاه میسازد و این آگاهیِ بعد از عمل این وهم را میسازد که رفتارمان نتیجهی یک تصمیم است و نه از روی جبر. آزمایشات لیبت پیشنهاد کردند ارادهی آزاد یک وهم است - نیرنگی که خود اذهانمان به ما میزنند. نتایج او توسط نوروساینتیستهای دیگر تکرار شدهاست (گرچه، مطابق معمول، بعضی شکاکان از آن انتقاد کردهاند)، اما آزمایشات دانیل وگنر، که در کتاب سال ۲۰۰۲ اش «وهم ارادهی آگاهانه» بهطور خلاصه آمده اند، نشان دادهاند که بهآسانی ممکن است مردم بهاشتباه باور کنند اعمال خود را ایجاد و کنترل میکنند، درحالیکه چنین نیست.
در این مصاحبهها برای مقالهی نیویورک تایمز، لیبت افزود که نتایج او برای نسخهی محدودی از ارادهی آزاد، در قالب قدرت وتوی آنچه حس میکنیم انجام میدهیم، فضا میگذارد - میتوانیم هنگامی که از رفتارمان آگاه شدیم آن را متوقف کنیم. اما وگنر دربارهی پیامدهای احتمالی وهم دانستن ارادهی آزاد نظر داد. او گفت، بعضی مردم نگرانند که مرگ ارادهی آزاد میتواند به حس اخلاقی و مسئولیتپذیری اخلاقیمان ضربه زند: ممکن است مردم احساس کنند دیگر مسئول اعمالشان نیستند. اما وگنر معتقد است، در واقع وهم دانستن ارادهی آزاد احتمالاً اثر اندکی روی زندگی مردم یا عزتنفسشان خواهد داشت. بیشتر مردم در انکار میمانند. او گفت «یک وهم است، اما وهم بسیار سمجی است؛ برمیگردد.»
او ارادهی آزاد را با نیرنگ یک شعبدهباز که بارها و بارها دیده شده مقایسه کرد. «گرچه میدانید یک نیرنگ است، هر بار فریب میخورید. احساسات دور نمیشوند.»
Pinnwand-Fotos | Facebook
سازگارگرایی - Compatibilism -
Unknown - 09-22-2012
Mehrbod نوشته: نقل قول:
That is, the agent was not coerced or restrained. Arthur Schopenhauer famously said "Man can do what he wills but he cannot will what he wills".
آدمی میتواند هر چه میخواهد اراده کند، ولی نمیتواند اراده کند آنچه اراده میکند.
به خودی خود معنایی ندارد.
شاید منظورش اینچنین است: آدمی می تواند هر کاری دلش میخواهد انجام دهد، اما نمی تواند تعیین کند که دلش چه بخواهد.
سازگارگرایی - Compatibilism -
Mehrbod - 09-22-2012
Unknown نوشته: شاید منظورش اینچنین است: آدمی می تواند هر کاری دلش میخواهد انجام دهد، اما نمی تواند تعیین کند که دلش چه بخواهد.
خوب این میشود کاهش خواست به انجامیدن:
انجام دادن = خواست
که میشود یک کُنش، هنگامیکه خواست تا آنجاییکه درمیابیم باید پیش از کُنش بیاید.
سازگارگرایی - Compatibilism -
Unknown - 09-22-2012
البته منظور من چنین بود:
آدمی می تواند هر کاری دلش میخواهد انجام دهد (یا ندهد)، اما نمی تواند تعیین کند که دلش چه بخواهد.
اما خب، همین توانایی انتخاب، خودش جا را برای یک اراده (ناسازگار) باز می کند!
سازگارگرایی - Compatibilism -
undead_knight - 02-06-2013
Mehrbod نوشته: میبینم که همه بانوان با سپاسگزاری کردن این پست مشت محکمی بر دهان استکباری فرگشت و نگرهپردازیهای ما زدهاند (:
پاسخ ما بیشتر درباره فیزیک هم بود آندد جان، اینکه قانونمندی ماده (سرنوشتگرایی یا determinism) میگوید که هیچ
فرایندی نمیتواند بیرون از داتههای ماده انجام پذیرد، پس چیزی بنام «خواست آزاد = free will» نداریم: همه کنشهای ما از پیش نوشته شدهاند.
ولی فرگشت مغز چگونه بوده و چه اندازهی این «خودآگاهی مادی ما» آزاد از بند ژنها شده سخن دیگریست، من اینجا همان همانندی سرور مزدک را
میپسندم که خودآگاهی مانند وزیر خردمندی است که در کنار یک پادشاه نادان (ناخودآگاه و ژن) فرمانگری میکند، که در دنباله من هر از گاهی هم نگرش را میپرسند! (:
در جُستار سازگاری که بالا لینک دادم در اینباره نوشتهایم.
پ.ن.
شبیهسازی (simulation) = مانندستن (—> مانندِش)
شبیهسازی (cloning) = تاگستن (—> تاگِش)
اینجاست که یکمی اختلاف در مورد اینکه آیا ما واقعا آزاد هستیم یا نه داریم:) در واقع تعریف از آزادی بیش از اتدازه سخت گیرانست.
در واقع اگر بخوایم خوب نگاه کنیم مادی بودن مهم نیست، حتی اگر یک چیز ماورایی باشه خواست آزاد معنایی نداره،حتی خود هم معنایی نداره.چون آزادی از همه چیز(حتی نیازها)مساوی جبر مطلقه،در واقع ما اگر انگیزه ها رو نگاه کنیم میبینیم همیشه به دلیل نسبی بودن آزادی هست که مفهوم جبر معنا داره مگرنه اگر یک موجود کاملا آزاد باشه چر اصلا باید از آزادیش استفاده بکنه؟و اگر استفاده نکنه چه فرقی با یک موجود ناآزاد داره؟هیچ :)
اینجاست که باید گفت"آزادی مطلق از آن اتم هاست!"
بنابراین مادی بودن ما،محدود بودن یا ضعف ما هیچکدوم مفهوم آزادی رو با چالش نمیکشند که اتفاقا تقویتش هم میکنند،چون ما محدود هستیم پس خواسته داریم و چون خواسته داریم پس آزادی هم داریم.
اینجا از اون جاهایی هست که باز هم من میگم دین و ماوراطبیعه واژگان رو به سود خودشون تحریف کردند!چون آزادی رو در معناهای غیر مادی واقعی میدونند.
بنابراین از نگاه مادیو فرگشتی هرچند خودآگاهی ما سراسر مادی هست و ناشی از فرگشته ولی به این معنا نیست که این خودآگاهی
برنامه ریزی شدست،به این معنا که قابل پیشبینیه(در واقع پیشبینی ناپذیر بودن جزئی از آزادیه)آ
من این رو به متفاوت بودن رفتار سیستم و فرد ربط میدم(که مثال مولکول آب و آب رو که میزنی براش میپسندم)به خاطر سیستمیک بودن مغز ما، ما دارای خودآگاهی و آزادی هستیم.