دفترچه
برابر پارسی واژگان بیگانه - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: ادبسار (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B1)
+--- موضوع: برابر پارسی واژگان بیگانه (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%98%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30


برابر پارسی واژگان بیگانه - homayoun - 10-31-2013

homayoun نوشته: درود مزدک جان. دگرسانش میان بررسی و وارسی و بازرسی[1] چیست؟ برگشتن و بازگشتن؟
یا چرا به بازپرس میگویند بازپرس؟ او که برای نخستین بار میپرسد؟
ایا پسوند وا مانند ver در آلمانی است کنش و واکنش که چپه ی هم هستند.

سپاس

‍ پس از پاسخ به این پرسشم
خواهش , بگین به جای when در انگلیسیک ب.ن. when I came home چه میتوان گفت؟ چون ما میگوییم وختی که پارسیک نیست
هنگامی که و زمانی که هم که دو واژه اند. جایگزین بهتری را میشناسید؟

سپاس

پارسیگر


برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 10-31-2013

homayoun نوشته: ‍ پس از پاسخ به این پرسشم
خواهش , بگین به جای when در انگلیسیک ب.ن. when I came home چه میتوان گفت؟ چون ما میگوییم وختی که پارسیک نیست
هنگامی که و زمانی که هم که دو واژه اند. جایگزین بهتری را میشناسید؟

سپاس

پارسیگر
در پهلوی میگفتند:
چون به خانه آمدم، تو نبودی
یا
کی به خانه آمدم، تو نبودی
یا
کا به خانه آمدم، نبودی



برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 10-31-2013

whenever = همه کا


برابر پارسی واژگان بیگانه - homayoun - 10-31-2013

مزدك بامداد نوشته: whenever = همه کا

مزدک گرامی اگر میشود از این نمونه های برتر کارگیری کنید که ما هم یاد بگیریم . زبان پارسیک پتانسیل زیادی دارد . اگر ما برنخیزیم کس دیگری هم بر نمیخیزد!
ما اگر برخیزیم همه برمیخیزند! این است که باید پارسیکنویسی را زودتر آغازیم. با شیوه های توین و برتر!
نگرتان چیست؟


برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 10-31-2013

homayoun نوشته: مزدک گرامی اگر میشود از این نمونه های برتر کارگیری کنید که ما هم یاد بگیریم . زبان پارسیک پتانسیل زیادی دارد . اگر ما برنخیزیم کس دیگری هم بر نمیخیزد!
ما اگر برخیزیم همه برمیخیزند! این است که باید پارسیکنویسی را زودتر آغازیم. با شیوه های توین و برتر!
نگرتان چیست؟
نگرم این است: رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود!
با دیسیپلین و با آهستگی نخست واژگان بیشتر آشنا را باید جا انداخت
و سپس به واژه های کم آشنا و زانپس به ناآشنایان پرداخت.
یا همان که گفته اند: شتر آهسته می‌رود شب و روز


پارسیگر


برابر پارسی واژگان بیگانه - Alice - 10-31-2013

Aria Farbud نوشته: با مهر بنمایه یِ واژه ی فرزام را می خواستم؟

بنمایه‌ی ایشان "واژه‌نامه‌ی کوچک پهلوی" می‌باشد. A Concise Pahlavi Dictionary - Professor Mackenzie
این واژه نامه را می‌توانید از اینجا فروبار کنید :

http://www.rabbinics.org/pahlavi/MacKenzie-PahlDict.pdf
[ATTACH=CONFIG]2825[/ATTACH]


برابر پارسی واژگان بیگانه - homayoun - 10-31-2013

YouTube - KAHTMAYAN - Amen drums recording

در میان این اهنگ از گروه کهتمیان جایی به زبان باستانی ایران میخونه آهنگ را.
میخواستم بدونم این همان زبان اوستاییک هست؟ چون شنیدم اوستاییک خیلی زبان سختیه..


برابر پارسی واژگان بیگانه - Aria Farbud - 10-31-2013

آلیس نوشته: بنمایه‌ی ایشان "واژه‌نامه‌ی کوچک پهلوی" می‌باشد. A Concise Pahlavi Dictionary - Professor Mackenzie
این واژه نامه را می‌توانید از اینجا فروبار کنید :

http://www.rabbinics.org/pahlavi/MacKenzie-PahlDict.pdf


سپاس گرامی، پیشتر هم گفتم در نوشتارهای پهلوی واژه ی فرزام به چمِ فرجام بکار رفته، جایی به چمِ "complete" نیافتم که در ترزبان ها هم به فرجام ترزبانیده اند می خواستم این برایم روشنگری شود.


برابر پارسی واژگان بیگانه - Mehrbod - 10-31-2013

یک برابر زیبا برای "جسمیت دادن" آیا داریم یا میتوانیم برسازیم؟

to reify = verdinglichen = ؟



این ها را نیز بمهر بهایید:

polynomial = چندنامین / monomial = تکنامین
de/factorize = ؟ / to factor = ؟ (این را از حیدری ملایری "کَروندیدن" داریم که چندان چَنگی به دل نمیزند)
coefficient = همگَر (ملایری)؟
sum = الفنج؟
خم‌نگاره = functional graph؟


پارسیگر


برابر پارسی واژگان بیگانه - Mehrbod - 10-31-2013

Aria Farbud نوشته: سپاس گرامی، پیشتر هم گفتم در نوشتارهای پهلوی واژه ی فرزام به چمِ فرجام بکار رفته، جایی به چمِ "complete" نیافتم که در ترزبان ها هم به فرجام ترزبانیده اند می خواستم این برایم روشنگری شود.

فرجام و فرزام دو چهره‌یِ دگرسته هستند درست, ولی چرا دیگر بیگانیم؟

فرجام را میتوان بجای "خاتمه, اتمام" به کار گرفت, فرزام را بجای "کامل شدن".


پارسیگر