پاتوق شب نشینی -
Crusader - 04-10-2014
Alice نوشته: چقدر زود با بچه ها صمیمی شدی! :)
به اون دوستای خنگ اراذلت بگو بیان اینجا... البته نه نه! اونا بیان فاتحه فروم خوندست، انقدر بد دهنن که دیگه هیشکی نمیاد اینجا.. امید توروخدا انقدر فحش نده، آبروی منو بردی که تو...! اگه دیگه با اکیپتون اومدم بیرون... اصن من از اکیپتون بدم میاد! همه دختراشونم خلافن... اصن منم دوست ندارم متعلق به هیچ اکیپی باشم! :)
متعلق به اکیپ ما نباش فقط متعلق به من باش عزیزم!
اما پول شیرکاکائوهایی که برایت خریدم را از حلقومت بیرون میکشم آلیس! :e106:
پاتوق شب نشینی -
Persepolis - 04-10-2014
Alice نوشته: آره خوش گذشت. چند صفحه قبل بچه ها پرسیدن توضیح دادم! :)
خب خوبه دیگه، همه جا هم گشتی دیگه... شیراز رو من خیلی دوست دارم. خیلی خیلی زیاد! بعد از تهران تنها شهری که دوست داشتم توش زندگی کنم شیراز بود.
مردمشم خیلی مهربونن و بافرهنگن.
نگشتم! اینجاهایی که گفتم اجباری هستن چه بخوام چه نخوام باید برم! :)
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 04-10-2014
[MENTION=307]undead_knight[/MENTION]
بیا دوست خوبم تا من اینجا هستم کمی از آروینهایِ بازاریابی ات بگو.. گرچه از دید من
هیچ پیشهای کثیفتر از بازاریابی نیست, ولی خب کنجکاوی ام فزونیده دوست بازاریاب نداشتهام (;
پاتوق شب نشینی -
یه نفر - 04-10-2014
[MENTION=14]Mehrbod[/MENTION] دوست عزیز چرا پست های قدیمیت رو پاک میکنی؟؟؟
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 04-10-2014
یه نفر نوشته: [MENTION=14]Mehrbod[/MENTION] دوست عزیز چرا پست های قدیمیت رو پاک میکنی؟؟؟
زمان میخرم! (;
اینجا این روزها انگار کمی به تب و تاب افتاده و این چند روزه هم ده یازده تنی نامنوشتهاند, ببینیم به جایی میرسد یا سنگینیِ دلسردی دوباره سایهمیافکند.
پ.ن.
از مهربد سه طلاقه به دوست عزیز رسیدم؟ how did I get so lucky؟
[MENTION=48]Russell[/MENTION]
راسل جان چیستان زندانی در هیچکدام از سریالها نبود, در کتاب بود که آورده بودم. ولی چیستان سه کارد و لیوان در یکی از آنها بود:
چیستان - برگ 8
در این:
Trio - Stargate Wiki
stargate سه تاست, کهنترین که stargate تنها باشد (١٩٩٩), دومی stargate: atlantis, واپسین هم SGU یا stargate universe. این چیستان تو
آتلانیس بود که از همه خندهدارتر و بیمغزتره; با دکتر رادنی مککی که ابرهوشمند همهچیز دان و گاه ولی clueless باشد:
McKay built an atomic bomb for my grade six science fair exhibit, albeit a non-working one and was questioned for six hours by the CIA, who believed he was part of a secret pre-teen organization.
بهترین اشان از دید من (که از همه کمتر popularity یافت) همان واپسین بود همراه با بازیِ کارکتر مهریستهیِ من, Dr. Nicholas Rush:
راست اش شیوهیِ کارکردن و هتّا همکاری من با دیگران درست مانند همین راش ئه و بدترین کارآموزگاری
هستم که میشناسم; کم نبوده سر کارآموز بیچاره شکیبایی ام را از دست داده داد بزنم یا کاری کنم که از زندگی و خود اش نومید و سرخورده شود!
he also gets the job done, no matter fuckin' what.
هر کدام را دیدی نگر ات را بگو.
پاتوق شب نشینی -
undead_knight - 04-10-2014
Mehrbod نوشته: @undead_knight
بیا دوست خوبم تا من اینجا هستم کمی از آروینهایِ بازاریابی ات بگو.. گرچه از دید من
هیچ پیشهای کثیفتر از بازاریابی نیست, ولی خب کنجکاوی ام فزونیده دوست بازاریاب نداشتهام (;
ها ها،من توی مارکتینگ تجربه مستقیم نداشتم،تجربه دسته اولم توی تبلیغاته،هرچند ناچارا برای کار تبلیغاتی باید کتاب هایی در این مورد خونده باشم و البته باز هم ناچارا با بازاریاب های زیادی در تماس بودم:))
هدف اصلی بازاریابی این نیست که شما به مشتری سود بیرونی برسونید،هدفتون این هست که مشتری از خریدش راضی باشی و خودتون سود ببرید،به همین خاطر هم اگر متود بازاریابی بر اساس سود کوتاه مدت باشه خیلی زود بازدهیش رو از دست میده،ولی اگر سعی بکنید مشتری رو بشناسید،نقاط ضعفش رو پیدا بکنید و به نوعی محصول یا خدمت مورد نظر رو راه حلی برای اون ضعف یا نیاز نشون بدید کار تمومه! یا نه اصلا با مشتری رابطه ای فراتر از رابطه کاری برقرار کنید خیلی راحت تر میتونید رابطه بلند مدت کاری باهاش برقرار کنید و ازش به عنوان کارت اعتباری استفاده کنید!
این به عنوان استارتر:))
پاتوق شب نشینی -
یه نفر - 04-10-2014
Mehrbod نوشته: زمان میخرم! (;
اینجا این روزها انگار کمی به تب و تاب افتاده و این چند روزه هم ده یازده تنی نامنوشتهاند, ببینیم به جایی میرسد یا سنگینیِ دلسردی دوباره سایهمیافکند.
پ.ن.
از مهربد سه طلاقه به دوست عزیز رسیدم؟ how did I get so lucky؟
دیدی بعضی وقتها میگوییم « مهـــــنــدس؟!!!!» چه لقب خفت آوری هست؟ « دوست عزیز» هم در این لحظه و مکان همان معنی رو داره.. :-)
کار شما درست نیست. [MENTION=286]Alice[/MENTION] چندتایی از پستهاشو پاک کرد و شما چه بلوشویی راه انداختید!!
حالا به راحتی خودت میای اینکارو میکنی؟؟؟؟؟!!
مثلا تعداد پست هات برسه به 7777 چی میشه؟ وقتی اینجا شلوغ شده پس طبق حرف خودت نمیری..!
لازم نیست پست های قدیمیت رو پاک کنی! این توهین به من و سایر کاربرها میشه!
از ادمین و مدیرتالار میخوام به این وضع رسیدگی کنه!
جالبه که طبق گفته خودت : من هیچ ابزار مدیریتی ندارم! مشخص شد!
بی ادب دروغگو...
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 04-10-2014
undead_knight نوشته: ها ها،من توی مارکتینگ تجربه مستقیم نداشتم،تجربه دسته اولم توی تبلیغاته،هرچند ناچارا برای کار تبلیغاتی باید کتاب هایی در این مورد خونده باشم و البته باز هم ناچارا با بازاریاب های زیادی در تماس بودم:))
هدف اصلی بازاریابی این نیست که شما به مشتری سود بیرونی برسونید،هدفتون این هست که مشتری از خریدش راضی باشی و خودتون سود ببرید،به همین خاطر هم اگر متود بازاریابی بر اساس سود کوتاه مدت باشه خیلی زود بازدهیش رو از دست میده،ولی اگر سعی بکنید مشتری رو بشناسید،نقاط ضعفش رو پیدا بکنید و به نوعی محصول یا خدمت مورد نظر رو راه حلی برای اون ضعف یا نیاز نشون بدید کار تمومه! یا نه اصلا با مشتری رابطه ای فراتر از رابطه کاری برقرار کنید خیلی راحت تر میتونید رابطه بلند مدت کاری باهاش برقرار کنید و ازش به عنوان کارت اعتباری استفاده کنید!
این به عنوان استارتر:))
جُستار بگشای! این بازاریابها این روزها بس پیشرفته شدهاند. من اکنون که میاندیشم با چندتایی هم از نزدیک آشنا بودم و یکی دو کارفرمای بازاریاب
هم داشته ام, ولی اینجا هم درست مانند هم دختربازی شگردهای دروغین کم نمیفروشند و پیدا کردن راه درست از نادرست دشوار شده.
من هنوز یک آروین تلخی دارم از واپسین بار که یکی از آنها مرا گول زد و قرارداد موبایل ام را که میخواستم بپوچانم که با چربزبانی به نه بیا و
تمدید کن و بهت دو تا گوشی نو میدیم و سه تا سیم کارت میدیم و ٥٠٠ پوند جایزه میدیم و ... دگرانید (٣ ماه دیرتر خرد ام را بازیافته و با دردسر پوچانیدم, ولی ...)
نکتهیِ کار اینجا بود, با اینکه ٦٥% میدانستم دارم با تمدید کار نادرستی میکنم, ولی باز فریب خورده و کردم. که اینجا باید به این بازاریاب ناچار آفرین گفت!
یه نفر نوشته: دیدی بعضی وقتها میگوییم « مهـــــنــدس؟!!!!» چه لقب خفت آوری هست؟ « دوست عزیز» هم در این لحظه و مکان همان معنی رو داره.. :-)
کار شما درست نیست. [MENTION=286]Alice[/MENTION] چندتایی از پستهاشو پاک کرد و شما چه بلوشویی راه انداختید!!
حالا به راحتی خودت میای اینکارو میکنی؟؟؟؟؟!!
مثلا تعداد پست هات برسه به 7777 چی میشه؟ وقتی اینجا شلوغ شده پس طبق حرف خودت نمیری..!
لازم نیست پست های قدیمیت رو پاک کنی! این توهین به من و سایر کاربرها میشه!
از ادمین و مدیرتالار میخوام به این وضع رسیدگی کنه!
جالبه که طبق گفته خودت : من هیچ ابزار مدیریتی ندارم! مشخص شد!
بی ادب دروغگو...
من که نگفتم پست پاک کردم, گفتم زمان خریدم!
دخترهیِ جوگیر! ((:
پارسیگر
پاتوق شب نشینی -
Alice - 04-10-2014
امید نوشته: متعلق به اکیپ ما نباش فقط متعلق به من باش عزیزم!
اما پول شیرکاکائوهایی که برایت خریدم را از حلقومت بیرون میکشم آلیس!
نوموخوام!
مگه تو همش چقدر واسم شیرکاکائو خریدی که پولشو بهت بدم؟ همشم که تهشو خودت می خوردی!!!
امید خیلی خوب شد که اومدی اینجا، اینجا فک می کنم هیشکی از من خوشش نمیاد. واسه همین دیگه اصن نمیومدم اینجا... تا اینکه بعد از مدت ها دیدم تو اومدی!!! خیلی خوبه که هوامو داری و واسم شیرکاکائو باز می کنی.
پاتوق شب نشینی -
یه نفر - 04-10-2014
Mehrbod نوشته: من که نگفتم پست پاک کردم, گفتم زمان خریدم!
دخترهیِ جوگیر! ((:
ولی من متوجه شدم و دیدم که پاک کردی!