پاتوق شب نشینی -
Alice - 02-28-2014
undead_knight نوشته: پرچم آندد همیشه در احترازه :))
اوف بدجور عاشقش شدی پس،البته طبق تئوری امیر باید ببینی هدف پنهانت چیه،چون یه زن نمیتونه واقعا عاشق یه مرد بشه
مشخصات پسره رو ذکر کن شاید یکی رو برات پیدا کردم :))
آره، دیشب توی فاز شادی بودم، اما الان دارم آهنگ غمناک گوش میدم، از گروه اوهام، غزلهای عاشقانه و دردناک حافظ رو میخونه:
حافظ اگر سجدهی تو کرد، مکن عیب... کافر
عشق ای
صنم، گناه ندارد...
گوشهی ابروی توست، منزل
جانم... خوش تر از این گوشه
پادشاه ندارد...
من عاشق ظاهرش نشدم، اصلا یه مغناطیس عجیب و غریبی مارو به هم جذب میکرد، جفتمون گم شده بودیم... اولش خیلی ترسیده بودم اما آخرش که عاشقش شده بودم دوست داشتم تا آخر عمرم باهاش بطور گمشده زندگی کنم...
--
امیر میگفت دخترها مردای بتا رو از لحاظ مالی میخوان و عاشقشون نمیشن، فقط عاشق مردهای آلفا میشن و وقتی که آلفا اونها رو رها کنه مث اینکه تکهای از روح دختر رو با خودش می بره... منم تکه ای از روحم رو اون پسره توی خواب با خودش برد...
به نظرت تاثیرش تا فردا از بین میره؟
پاتوق شب نشینی -
kourosh_bikhoda - 02-28-2014
Alice نوشته: به نظرت تاثیر تا فردا از بین میره؟
من تا به حال انقدر تحت تاثیر خواب نبودم. فقط دو سه ساعت طول کشیده بود. شاید به این خاطر باشه که امروز تعطیله و کار دیگه ای نداری. بهتره خودتو مشغول کنی. همون بیرون رفتن باعث میشه حالت بهتر بشه.
پاتوق شب نشینی -
Alice - 02-28-2014
kourosh_bikhoda نوشته: من تا به حال انقدر تحت تاثیر خواب نبودم. فقط دو سه ساعت طول کشیده بود. شاید به این خاطر باشه که امروز تعطیله و کار دیگه ای نداری. بهتره خودتو مشغول کنی. همون بیرون رفتن باعث میشه حالت بهتر بشه.
من قبلا هم تحت تاثیر خوابام قرار میگرفتم، ولی این یکی انگار خیلی بیشتر منو تحت تاثیر قرار داد... شاید به خاطر اینکه احساسی تر هستم...
ای کاش حداقل یه دل سیر بغلش می کردم اینطوری خمارش نباشم!
مثل معتادی که برای مواد آروم و قرار نداره خمارش شدم... من باید هر طوری شده اون رو پیدا کنم!
چطوری فراموشش کنم وقتی انقدر بهش سمپاتی داشتم... انگار یه جوری مغناطیس ماوراءالطبیعه بهش داشتم...
[ATTACH=CONFIG]3681[/ATTACH]
پاتوق شب نشینی -
Alice - 02-28-2014
کافر_مقدس نوشته: این رو هم گوش کنید، اگه قبلن نکردید
خب پارتی سیاسی رو دانلود کردم و گوش دادم. یه کمی بیادبی بودآ :)
م م م م ... راستش رو بخواید من از سبک رپ تند به این شکل خوشم نمیاد، بگا مگا هم تقریبا رپ بود ولی احتمالا چون رشتی بود و مضمون باحالی داشت خوشم اومد.
به هر حال فعلا از شاهین نجفی کلن همین دوتا آهنگ رو بیشتر نشنیدم، پس نمیتونم در موردش نظری بدم! :)
:e303:
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 02-28-2014
undead_knight نوشته: مشخصات پسره رو ذکر کن شاید یکی رو برات پیدا کردم :))
امیدوارم هیچ شباهتی به من نداشته باشد
پاتوق شب نشینی -
Alice - 02-28-2014
Dariush نوشته: امیدوارم هیچ شباهتی به من نداشته باشد
خیلی بدجنسی.. ولی خوشبختانه الان تاثیرش کمتر شده. فکر کنم فردا صبح که پاشدم دیگه عشقش از سرم بیرون رفته باشه! :)
پاتوق شب نشینی -
undead_knight - 02-28-2014
Alice نوشته: آره، دیشب توی فاز شادی بودم، اما الان دارم آهنگ غمناک گوش میدم، از گروه اوهام، غزلهای عاشقانه و دردناک حافظ رو میخونه:
حافظ اگر سجدهی تو کرد، مکن عیب... کافر عشق ای صنم، گناه ندارد...
گوشهی ابروی توست، منزل جانم... خوش تر از این گوشه پادشاه ندارد...
من عاشق ظاهرش نشدم، اصلا یه مغناطیس عجیب و غریبی مارو به هم جذب میکرد، جفتمون گم شده بودیم... اولش خیلی ترسیده بودم اما آخرش که عاشقش شده بودم دوست داشتم تا آخر عمرم باهاش بطور گمشده زندگی کنم...
--
امیر میگفت دخترها مردای بتا رو از لحاظ مالی میخوان و عاشقشون نمیشن، فقط عاشق مردهای آلفا میشن و وقتی که آلفا اونها رو رها کنه مث اینکه تکهای از روح دختر رو با خودش می بره... منم تکه ای از روحم رو اون پسره توی خواب با خودش برد...
به نظرت تاثیرش تا فردا از بین میره؟
شما آدمی زادا موجودات عجیبی هستید
در هر حال من با کوروش موافقم که "وقت داشتن" برای فکر کردن به این خواب اهمیت داشته،توی روز عادی بود احتمالا تا اخر روز یادت نمیموند حتی خوابشو دیدی.
البته من یه کابوس با تاثیری به مراتب شدیدتر از این تا حالا داشتم،هرچند محتواش یادم نبود ولی وحشت اولیش و حس فوق العاده بدش تا چند هفته کاملا باهام بود :|
پاتوق شب نشینی -
kourosh_bikhoda - 02-28-2014
کافر_مقدس نوشته: آقا اجازه، آقا اجازه!
ما یک بار ثبت نام کردیم، میشه یک بار دیگه هم ثبت نام کنیم؟!
اشکالی نداره. ولی علتش رو میشه بگید ما هم استفاده کنیم؟
پاتوق شب نشینی -
Alice - 02-28-2014
undead_knight نوشته: شما آدمی زادا موجودات عجیبی هستید
در هر حال من با کوروش موافقم که "وقت داشتن" برای فکر کردن به این خواب اهمیت داشته،توی روز عادی بود احتمالا تا اخر روز یادت نمیموند حتی خوابشو دیدی.
البته من یه کابوس با تاثیری به مراتب شدیدتر از این تا حالا داشتم،هرچند محتواش یادم نبود ولی وحشت اولیش و حس فوق العاده بدش تا چند هفته کاملا باهام بود :|
آره احتمالا اینطوری بوده، چون الان که مهمون داشتیم و یه کمی خندیدم و مشغول شدم اثرش کمتر شد.
چند هفته؟؟؟ تعریف کن ببینیم چی بوده؟
منم چند بار خواب خیلی ترسناک دیدم، یه بار حتی توی خواب بلند جیغ کشیدم و مامانم منو صدا زد... تا یه ساعت از ترس میلرزیدم..
پاتوق شب نشینی -
kourosh_bikhoda - 02-28-2014
Dariush نوشته: امیدوارم هیچ شباهتی به من نداشته باشد
اگه تره شبیه نوبوهه حتمن مره منه ده!