برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-17-2013
homayoun نوشته: مزدک گرامی میشود همه ی این ها را نیز به پارسی بگویی؟
شکل هندسی
سه گوش متساوی الساقین و الاضلاع و قائم الزاویه
معادله دیفرانسیل
مخرج مشترک .... مقسوم علیه ... باقیمانده
ضرب بعلاوه جمع مجموع منها تقسیم
کره هرم مخروط بیضی
مشتق در مزدائیک که بهتره از انگلیسی ان بیاید derivatives
تنظیم....تهیه کردن
سپاس
پارسیگر
[ATTACH=CONFIG]2665[/ATTACH]
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-17-2013
[ATTACH=CONFIG]2666[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]2667[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]2668[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]2669[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]2670[/ATTACH]
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Mehrbod - 10-17-2013
نزدیکترین برابرهای انگلیسی این واژگان را میدهید [MENTION=43]مزدك بامداد[/MENTION] گرامی:
کارا
کارایی
کارآمد
کارآمدی
راندمان
کژکار
پارسیگر
برابر پارسی واژگان بیگانه -
homayoun - 10-25-2013
آیا اینکه ارمنی را با ارامنه plural میکنند نادرست نیست؟
امتیازات به پارسی چیست ؟ و چرا در سایت نوشته شده؟
سپاس
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-25-2013
Mehrbod نوشته: نزدیکترین برابرهای انگلیسی این واژگان را میدهید @مزدك بامداد گرامی:
کارا
کارایی
کارآمد
کارآمدی
راندمان
کژکار
پارسیگر
کارا Wirksam effective (کاری)
کارایی Wirksamkeit {f} effectuality; effectivity
کارآمد --- wirkungsvoll, Leistungsfähig -skilled, efficient
کارآمدی skill, efficiency (كفایت ، عرضه)
کارآمد | لغت نامه دهخدا
آنکه کارها را به نیکوئی انجام دهد. آنکه کار داند، گوئیم : مردی یا زنی کارآمد است
:
بجز فرهاد کورا تیشه ٔ آخر بکار آمد
به این فرزانه ده یک مرد کارآمد نمی آید.
راندمان -->راندمان خودش فرانسه است و همان بازده در پارسی output, [
machinery.] efficiency
کژکار : misdeed ( سوء عمل) + (Missetat + Missetäter) a wrongdoer
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-25-2013
homayoun نوشته: آیا اینکه ارمنی را با ارامنه plural میکنند نادرست نیست؟
نادرست است برای زبان پارسی، برای عربی درست است
در پارسی باید گفت ارمنان، یا ارمن ها
+
plural = چندینه
singular = تکینه
homayoun;51694[B نوشته: ]امتیازات به پارسی چیست[/B] ؟ و چرا در سایت نوشته شده؟
برتری ها، برشمار ها، نمره ها، پوان ها ، یا دستکم امتیاز ها
امتیاز در خود عربی به چم جدا سازی و بازشناسی است، واژه های تمیز، ممیز، ..
هم با آن هم ریشه اند ولی در پارسی به جای برتری دادن و والایی دادن بکار میرود.
در این جا بهتر است بگوییم " نمره ها"، چرا که اینجا مانند نمره ی دبستان بکار میرود
که در ایران واژه ی فرانسوی پوان را برای آن نیز بکار میبستند.
homayoun نوشته: امتیازات به پارسی چیست ؟ و چرا در سایت نوشته شده؟
سایت پیمانی در پارسی گویی نبسته
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Mehrbod - 10-25-2013
برای optional و optionality نیز برابر میدهید؟
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-25-2013
Mehrbod نوشته: برای optional و optionality نیز برابر میدهید؟
h m m m ..
optional = دلبخواه، گزینهمند ، شاینده (اختیاری)
optionality = گزینهمندی - شایندگی
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Mehrbod - 10-28-2013
برابر ناب پارسیک این واژگان را هم بمهر میدهید مزدک جان:
Gebrauchswert = use-value = ?
Waren = Wares = Kâlâhâ / Afzârhâ?
Warenkörper = body of the commodity = kâlâtan?
Arbeitszeit = labor-time = kârzamân?
Nutzeffekt = useful-effect = ?
Teilung der Arbeit = Kârbaxši?
...
In der Gesamtheit der verschiedenartigen Gebrauchswerte oder Warenkörper erscheint eine Gesaamtheit ebenso manigfaltiger, nach Gattung, Art, ... Varietät verschiedner nützlicher Arbeiten—eine gesellschaftliche Teilung der Arbeit.
...
Die Arbeit, deren Nützlichkeit sich so im Gebrauchswert ihres Produkts oder darin darstelles, daß ihr Produkt ein Gebrauchswert ist, nennen wir kurzweg Nützliche Arbeit. Unter diesem Gesichtspunkt wird sie stets betrachtet mit Bezug auf ihren Nutzeffekt.
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-28-2013
Mehrbod نوشته: برابر ناب پارسیک این واژگان را هم بمهر میدهید مزدک جان:
Gebrauchswert = use-value = ?
Waren = Wares = Kâlâhâ / Afzârhâ?
Warenkörper = body of the commodity = kâlâtan?
Arbeitszeit = labor-time = kârzamân?
Nutzeffekt = useful-effect = ?
Teilung der Arbeit = Kârbaxši?
...
In der Gesamtheit der verschiedenartigen Gebrauchswerte oder Warenkörper erscheint eine Gesaamtheit ebenso manigfaltiger, nach Gattung, Art, ... Varietät verschiedner nützlicher Arbeiten—eine gesellschaftliche Teilung der Arbeit.
...
Die Arbeit, deren Nützlichkeit sich so im Gebrauchswert ihres Produkts oder darin [darstelles]darstellt, daß ihr Produkt ein Gebrauchswert ist, nennen wir kurzweg Nützliche Arbeit. Unter diesem Gesichtspunkt wird sie stets betrachtet mit Bezug auf ihren Nutzeffekt.
-ware در جایگها پسوند = افزار، مانند نرم افزار
ware به تنهایی، کالا مانند warehouse = کالاسرای، کالاخانه (انبار کالا ..)
در یکپارچگی پیکر کالاها و گساردنی های گونگون،
همایشِ چندگونگی و ورتیدگی کارهای بدردخور یک
کاربخشی همبودین، که به همان اندازه گوناگون و
دگرسان در جنس و رسته و ... هستند، نمایان میگردد.
[ATTACH=CONFIG]2784[/ATTACH]
---
آن کاری را که، سودمندی و بدردخوری آن، در ارزش
گسارشی فراورده ی آن آشکار میگردد، جوریکه آن فراورده،
یک گساردنی دانسته میشود، به سادگی "کار کاربردی*" مینامیم.
از این دیدگاه، او (این کار) همواره در پیوند با سودهنود (هنود کاربردی) آن نگریسته میشود.
•
*
"کار کاربردی" در بازگردان های کلاسیک، همان "کار مفید" شده است
پارسیگر