undead_knight نوشته: اگر چین از بازار سرمایه داری بهره کش استفاده نکنه و با سرمایه داران بهره کش همکاری نکنه و از کارگرانش بیگاری نکشه اون وقت دقیقا میخواد چیکار بکنه!؟:))بیجاست،
پیشرفت حکومت چین به بهای چهره کمونیستی ولی با قلب کاپیتالیستیه!
وقتی نوبت به انتقاد از سرمایه داری میشه مثلا وضعیت بد کارگران اپل در چین به میون میاد و اینها تقصیر سرمایه داری شیطانیه ولی کسی در این مورد حرف نمیزنه که همین سرمایه گذاری اپل چه سودی به حکومت چین میرسونه یا مگر اپل حکومت فدرال درست کرده که رژیم چین هیچ غلطی در برابر بیگاری کشیدن و سواستفاده از کارگران نمیکنه؟!:)) هدف وسیله رو توجیه میکنه!
undead_knight نوشته: نه ما همون هایی هستیم که قران میگه تعقل نمیکنند:))هم بیجاست و هم ریشخند آمیز!
مدیریت مهمه، ایران با مدیریت آلمانی(به خاطر منابعش) الان بسیار سرتر از آلمان میتونست باشه.
به جز آمریکا تقریبا تمام کشورهای مهم بلوک غرب و کشور ویران شده بودند.
در مورد شوروی و بلوک کمونیست هم باید گفت خود شوروی و اقمارش و سایر کشورهای کمونیست مثل چین یا دارای منابغ غنی نفت و گاز(روسیه) بودند یا سایر منابع معدنی و یا اینکه مثل چین علاوه بر اینها زمین های حاصل خیز فراوانی هم داشتند.
وقتی میگم تقریبا نیمی از دنیا یعنی اینکه منابع قابل توجهی هم در دستشون بوده.
چنان از بهره کشی آمریکا حرف میزنید انگار شوروی از منابع اقمارش استفاده نمیکرده! :))
folaani نوشته: نظرتون درمورد موضوع تبت چیه؟:e057:
واسه چی حمله کردن اونجا رو گرفتن؟
واسه چی زندگی زیبا و طبیعی و خوشبختی مردم اونجا رو ازشون گرفتن؟
مزدك بامداد نوشته: ولی دگسانی آن با کشور ها ی سرمایه داری این است که نیروی ایناینها فقط در کتب عتیقه کمونیست ها یافت میشود. قبلن هم یکبار گفتم که در ژاپن، شرکت اولویت اول یا دوم هر فرد هست. فکر میکنم دوم باشه و اول خانواده هست و پس از اون سوم خود فرد هست و این در فرهنگ ژآپن وجود داره و نیازی به وجود تئوری برای اون نیست و باید در فرهنگ مردم وجود داشته باشه. روشنه که در کشورهای غربی هم اگر کردم دلشون برای کشورشون نمیسوخت با خرج های بیهوده و زائد دولت به خیابان ها نمیریختند و مدام نمیگفتند که ما مالیات میدیم که کشور آباد بشه نه اینکه جای دیگه ای جنگ بشه. پس میبینید که باز هم به انگیزه پرداختید در حالیکه انگیزه یک ارزش درون سیستمی ست و جز در موارد خاص برای بیرون سیستم ارزشی نداره همونطور که انگیزه مالیات دهندگان امریکایی برای شما ارزش نداره که آبادسازی کشورشون هست یا نابودسازی کونیسم در جهان!
کار و این ازخودگذشتگی و سختکوشی در راستای بهروزی[1] و پیشرفت کشورشان
( و آنهم نه آن پیشرفتی که شما میپندارید که یکی بنر سوار شود و یکی در کارتون
بخوابد) بکار میافتد و نه برای ریخت و پاش و سرگرمی و روسپی بازی و کشتی
سواری یک گروه مفت خور سرمایه دار یا آخوند یا زمیندار و ...
مزدك بامداد نوشته: همین که این کشور چین میتوان یک میلیارد و چهارسدمیلیون مردم را سیر نگه داردقبلن هم گفتم که چین اکنون یکی از سرمایه دار ترین اقتصاد های دنیاست و گفته میشه آینده نزدیک بزرگترین بازار مصرف کالاهای لوکس خواهد شد و دولت هم قصد داره مالیات بشتری برای کالاهای لوکس قرار بده. البته همین سرمایه دارانش دارند از دیوارهای کمونیسم فرار میکنند و در سواحل امریکای عزیز سکنی می گزینند.
و روز به روز به تراز[2] بهزیستی[3] شان بیفزاید، دستاوردی است که در تاریخ چین
بی همتاست، آنهم کشوری که پیش از پیدایش کمونیست ها همه از کشاورز
گرفته تا خود امپراتور تریاکی شده بودند و سیاست کشورشان را دولت انگلیس
به انها دیکته میکرد !
مزدك بامداد نوشته: پس اگر مردم در بازه[4] ای از زمان سختکوشی کنند و هتّا به apple هم بهره بدهنداپل که هیچ، هم اکنون هم پس از گذشت 60 - 70 سال از سلطه کمونیست ها تقریبن تمام برندهای بزرگ و گنده دنیا یک سایت تولیدی در چین دارند و مشغول بهره کشی از ملت ستم دیده چین هستند و گویا دولت کمونیست هم حواسش نیست و عنقریب نیاز به تلنگر و نیشگونی کمونیست منشانه از جانب شما داره.
و از سرمایه ی آن برای آبادانی کشورشان سود بجویند و روزگارشان بهتر از پیش شود،
هیچ نکوهشی ندارد و سپس که خودشان یاد گرفتند، اپل را هم با اردنگی بیرون میکنند.
kourosh_bikhoda نوشته: اینها فقط در کتب عتیقه کمونیست ها یافت میشود. قبلن هم یکبار گفتم که در ژاپن، شرکت اولویت اول یا دوم هر فرد هست. فکر میکنم دوم باشه و اول خانواده هست و پس از اون سوم خود فرد هست و این در فرهنگ ژآپن وجود داره و نیازی به وجود تئوری برای اون نیست و باید در فرهنگ مردم وجود داشته باشههم سخن شما و هم آن فرهنگ قبیله ای ژاپنی ها بیخود است و چیزی را
kourosh_bikhoda نوشته: قبلن هم گفتم که چین اکنون یکی از سرمایه دار ترین اقتصاد های دنیاست و گفته میشه آینده نزدیک بزرگترین بازاربه گفت شما که نیست، هنوز هوش نکردید که کاربرد سود سرمایه
روزبه نوشته: این امر به لحاظ ضعف درونی نظام سرمایه یقینا عملی خواهد شد زیرا سرمایه داری تا کنون با همه ادعایش نتوانسته است مقوله بحران وبیکاری را حل نماید وبخاطر خصلت سود طلبانه وطمع ، تولید را افزایش وبا بحرانهای مالی درگریبان خواهد بود واکنون اگر شدت وعمق این ضعف آن درکشورهای غرب قدرتمند به مانند امریکا به چشم نمیخورد بعلت صدور این بحران به کشورهای جهان سوم است ...نه اتفاقا نظام های سرمایه داری هر چه که دقیق میشویم پیشرفته تر و پیچیده تر و به تبع آن قدرت پاسخگوییشان در برابر مشکلات اقتصادی بیشتر میشود.
درکل بعلت قوانین جامعه وقوع انقلاب کارگری وتغییر نظام اقتصادی امری بایسته وضروری است
تغییرات حاصله تنها توانسته است شکل قضیه را عوض کند اما هرگز نفس بهره کشی انسانها را نتوانسته است تغییر دهد این تغییر چهره ها عرض کردم نوعی عقب نشینی از طرف سرمایه داری است
Mehrbod نوشته: شما باید از فرایافتی[1] به نام «ارزش افزوده» بخوانید, سپس میدریابید که بهرهکشی (exploitation) چیست.وقتی کارگر نیروی کارش را به کارفرما بفروشد که به خودی خود بهره کشی و بهره مندی خاصی صورت نمیگیرد!
با رفتن از پیِ ارزش افزوده همهیِ این چیزهایی که به چشم شما سخت و دشوار میایند آسان و دریافتنی میشوند; تنها پیچیده (ولی نه دشوار) هستند: کسی همزمان هم چند جا و چند جور بهرهمیدهد, هم چند جا و چند جور بهرهمیکشد.
سرمایهدار ولی در این میان همواره کسی است که بهرهیِ بیشتری از آنکه رویهم میدهد, بکشد —> روز به روز به پول در گردش (= سرمایه) خود بیافزاید.
iranbanoo نوشته: وقتی کارگر نیروی کارش را به کارفرما بفروشد که به خودی خود بهره کشی و بهره مندی خاصی صورت نمیگیرد!
Surplus value refers roughly to the new value created by workers that is in excess of their own labour-cost and which is therefore available to be appropriated by the capitalist, according to Marx; it allows then for profit and in so doing is the basis of capital accumulation.
Mehrbod نوشته: پس شما نه فرایافت[1] بهرهکشی را گرفتهاید, نه "ارزش افزوده" را.با این حساب اگر نظر شما را قبول کنم همه را گرفته ام و اگر نه نگرفته ام:))
ما یک کارفرما داریم, این کارفرما کاری را به یک کارگر برای انجام میسپارد. کارگر یک بهرهای[2] در فرایند انجام کار میفرآورد[3]. کارفرما بخشی (بزرگی) از بهره را به جیب زده, بجاماندهیِ آنرا به خود کارگر بازمیگرداند.
در اینجا میتوانید ببینید که بخشی از بهرهیِ فرآورده[4] شده "بالاکشیده" شد؟ اگر میتوانید, پس همهیِ فرایند — گویا بی اندازه دشوار و سختدریافتنیِ — بهرهکشی را گرفتهاید.
دگرسانی[5] از گذشتههای دور تا به امروز نیز تنها در بالا رفتن هوتادِ[6] زندگی بهرهدهان بوده است.
در بردهداری, بهرهده 'آزاد' نبود, ولی در برابر بهرهدهیِ خویش خوراک و سرپناه دریافت میکرد.
در بردهداری نوین, بهرهده در ظاهر آزاد است (ولی جوریکه اگر کار نکند گرسنه میماند) و همچنین در برابر کار خود پول میگیرد (بجای خوراک و سرپناه).