گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
undead_knight - 02-01-2013
Mehrbod نوشته: اینکه واژه خودش دارد داد میزند، Enlighten = روشن کردن! (:
روشنگر = Enlightener / Enlightened
روشنگری = Enlightenment
...
اگر روشنگر کار نمیکرد، میتوان از کارواژه زیر بهره گرفت:
روشنیدن —> روز
روزاندیش ≡ روشنفکر
پ.ن. پوزش برای ویرایش، آندد جان بمهر پیکهای بلند را quote نکن.
اتفاقا روشنگر رو برای Enlightener قبلا پیدا کرده بودم:)
در واقع چون Enlightened حالتی هست که شخص به جای روشن کردن دیگران،خودش روشن شده!این واژه ها من رو راضی نمیکنه:)
اگر میخواستم واژه های عربی رو مجاز بدونم روشن ضمیر خیلی برگردان بهتری از روشنفکر هست:)
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 02-01-2013
undead_knight نوشته: اتفاقا روشنگر رو برای Enlightener قبلا پیدا کرده بودم:)
در واقع چون Enlightened حالتی هست که شخص به جای روشن کردن دیگران،خودش روشن شده!این واژه ها من رو راضی نمیکنه:)
اگر میخواستم واژه های عربی رو مجاز بدونم روشن ضمیر خیلی برگردان بهتری از روشنفکر هست:)
کسیکه خودش نیست چجوری میتواند دیگران را روشن کند؟
اگر دروغین بود میگوییم روشنگرانما، easy peasy (:
ِEnlightened همان کارواژه صرف شده to enlighten ئه که یک خردهای راستش ناجوره، مانند اینه که ما بگوییم "خریده"، سپس این را در جایگاه نام بکار ببریم.
در پارسیک ما پسوند -اگ که داریم امروز -ـه شده، مانند "ساختَگ —> ساخته" و پیوندی به "ساخته [است]" ندارد.
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
undead_knight - 02-01-2013
Mehrbod نوشته: کسیکه خودش نیست چجوری میتواند دیگران را روشن کند؟
اگر دروغین بود میگوییم روشنگرانما، easy peasy (:
ِEnlightened همان کارواژه صرف شده to enlighten ئه که یک خردهای راستش ناجوره، مانند اینه که ما بگوییم "خریده"، سپس این را در جایگاه نام بکار ببریم.
در پارسیک ما پسوند -اگ که داریم امروز -ـه شده، مانند "ساختَگ —> ساخته" و پیوندی به "ساخته [است]" ندارد.
در هر حال معناشون تفاوت داره .فعلا برای راه افتادن به کار میبرمش ولی یادت باشه وجدانت نباید آسوده باشه:))
اتفاقا چیز رایجی در انگلیسی هست مثلا crazed در "a crazed killer"; "power-crazed dictators" معنای خیلی ساده ای داره ولی خب در پارسی سازی باید دید چه روشی بهتر هست:)
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 02-01-2013
undead_knight نوشته: در هر حال معناشون تفاوت داره .فعلا برای راه افتادن به کار میبرمش ولی یادت باشه وجدانت نباید آسوده باشه:))
اتفاقا چیز رایجی در انگلیسی هست مثلا crazed در "a crazed killer"; "power-crazed dictators" معنای خیلی ساده ای داره ولی خب در پارسی سازی باید دید چه روشی بهتر هست:)
این شیوهی نام/زاب سازی در انگلیسی خوب نیست!
درباره enlightened واژه درستش در پارسیک به گمانم "روشنک" یا "روشنیده" شود، به هر روی همین شیوه بالا برای در انگلیسی برای این گزاره کمی مایه خنده میشود (:
Enlightened enlightened
روشنگر روشن شد.
کارواژهی روشن کردن هم اگر لغزش نکنم اینه:
روشندن —> روز (روزانیدن)
که میشود روزگ (روزه) را اینجا باز به کار برد، ولی پیشتر برای fast و چند تا چیز دیگر به کار رفته.
با این همه اگر هنوز هم گیری، یک «روشنمند» میشود گفت بَچمی کسی که روشنی دارد، پس شد بترتیب خوبی:
Enlightened
روشنگر
روشنشده: روشنشدگان سده بیست و یکم خود مایهی روشنگری در سدههای پیش رو خواهند بود.
روشنسِگال = rowšansegâl
روشناندیش = rowšanandiš
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
undead_knight - 02-01-2013
Mehrbod نوشته: این شیوهی نام/زاب سازی در انگلیسی خوب نیست!
درباره enlightened واژه درستش در پارسیک به گمانم "روشنک" یا "روشنیده" شود، به هر روی همین شیوه بالا برای در انگلیسی برای این گزاره کمی مایه خنده میشود (:
Enlightened enlightened
روشنگر روشن شد.
کارواژهی روشن کردن هم اگر لغزش نکنم اینه:
روشندن —> روز (روزانیدن)
که میشود روزگ (روزه) را اینجا باز به کار برد، ولی پیشتر برای fast و چند تا چیز دیگر به کار رفته.
با این همه اگر هنوز هم گیری، یک «روشنمند» میشود گفت بَچمی کسی که روشنی دارد، پس شد بترتیب خوبی:
Enlightened
روشنگر
روشنشده: روشنشدگان سده بیست و یکم خود مایهی روشنگری در سدههای پیش رو خواهند بود.
روشنسِگال = rowšansegâl
روشناندیش = rowšanandiš
چرا خوب نیست؟!اتفاقا من خیلی میپسندمش:) ولی خب میشه گفت در برگردان سازی ما مشکل پیدا میکنیم.
اتفاقا روشنک هم خیلی خوبه،مثلا دیوید هیوم یک "روشنک" بود:))))
باشه با اینها سر میکنیم شاید در گذر زمان یکیش مقبول شد:)
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Sotude - 02-06-2013
باید دانست که پسوند "مان maan"، یکی از پسوندهایی ست که از آن برای ساخت نامواژه از روی بن کنون(مضارع) و یا بن گذشته (ماضی) از آن بهره می گیرند.
نکته ای که باید آن را نفراموشید این است که: اگر این پسوند را به بن گذشته (ماضی) بچسبانیم و آن را به گونه ی " ِمان emaan" بخوانیم یا بنویسیم، خواهی نخواهی می تواند "سبب" لغزش در دریافت چم (معنی) درست این واژه از سوی شنونده/خواننده شود؛ چرا که در زبان پارسی، به سبب خَمِشپذیری بالا (flexibility) می توان به چند گونه از جاینام کارگیر (ضمیر مفعولی) بهره برد:
1- جاینام کارگیر چسبان (ضمیر مفعولی متصل): م، ت، ش، مان، تان، شان
2- جاینام کارگیر جدا/ناچسبان یکسَر (ضمیر مفعولی منفصل بی واسطه/مستقیم): مرا، تو را، او را، ما را، شما را، آنها/ایشان را
3 - جاینام کارگیر جدا/ناچسبان نایکسَر (ضمیر مفعولی منفصل باواسطه/غیرمستقیم): به من، به تو، به او، به ما، به شما، به آنها/ایشان
اکنون جاینام های کارگیر چسبان را درنگرید؛ اگر این جاینام ها را به بن گذشته(ماضی) بچسبانیم تا کارواژه ی زمان گذشته بسازیم، چنانچه پسوند "مان maan" (نامواژه ساز) را همچون " ِ مان e maan" (جاینام کارگیر چسبان) بخوانیم، گوینده/شنونده می تواند دچار لغزش در دریافت چم درست گردد. نمونه ها:
1-
ساختمان --> ساخت saakht (بن گذشته از کارواژه ی "ساختن") + مان maan (پسوند نامواژه ساز) --> چم (معنی) درست: سازه --> خوانِـشِ درست = ساختمان saakhtmaan
ساختِمان --> ساخت saakht (بن گذشته از کارواژه ی "ساختن") + ِمان emaan (جاینام کارگیر چسبان= ما را) --> چم درست: (او) ساختــِـمان = او ما را ساخت!!! --> خوانِـشِ درست = ساختـِـمان saakhtemaan
2-
گفتمان --> گفت goft (بن گذشته از کارواژه ی "گفتن") + مان maan (پسوند نامواژه ساز) --> چم درست: همه ی اندیشه ها یا رای های درباره ی یک دستمایه؛ درمیان گذاری اندیشه ها و رای های درباره ی یک چیز؛ (برابر لاتین: discourse) --> خوانِـشِ درست = گفتمان goftmaan
گفتِمان --> گفت goft (بن گذشته از کارواژه ی "گفتن") + ِمان emaan (جاینام کارگیر چسبان= ما را) --> چم درست: (او) گفتــِـمان = او ما را گفت، (او) به ما گفت!!! --> خوانِـشِ درست = گفتـِـمان goftemaan
نمونه های دیگر: آسمان AAsmaan، پودمان Pudmaan، دودمان Dudmaan ، ترکمان Torkmaan/Turkmaan ، سازمان Saazmaan ، ....
و دیگر نامواژه هایی که با پسوند "مان maan" ساخته شده اند...
پیوندهای سودمند در این باره:
مان | لغت نامه دهخدا
گفتمان | لغت نامه دهخدا
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 02-06-2013
اینکه ولی نادرسته ستوده جان، گفتِمان نمیشود "او ما را گفت"، در آن ریخت باید نوشت "گفت امان"
گفتن
گفتم اَم / گفتم اَمان
گفتم اَت / گفتم اَتان
گفتم اَش / گفتم اَشان
خوانش درست a ئه، نه e، ولی در زبان گفتاری پارسی ما هر دو را بکار میبریم که همان دوگانگی گفتار/نوشتاری باشد. در نوشتار باید با am/at/aš بنویسیم.
پس شد:
goftmân = بحث و گفتگو، بُن گذشته + مان
goftemân = یک واژه دیگر، بُن گذشته + میانوند ـِ + مان
goft amân = ما را گفت
goft ašân = آنها را گفت
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 02-07-2013
Alice نوشته: خب اکنون که باز یادم انداختی، بیا کمی بیشتر هماندیشی کنیم دوست گرامی !
(پیرامون بنواژنام "پیرش")
رنگیدن = رنگ کردن
بررسیدن = بررسی کردن
اندیشیدن = اندیشه کردن
باوریدن = باور کردن
واغیدن = واغ واغ کردن
...
به دیگر سخن، اگر واژهای با کارواژگان «کردن، شدن، زدن و ...» یا یکی دوتا از آنها مانکدار
بود ، (مانند بررسی کردن و بررسی شدن) چهرهی ناآمایشی آن ، بهنجار با "کردن" چم میدهد !
(بررسیدن = بررسی کردن)
ولی اگر تنها با یکی چمدار بود ، همان میشود ! (زنگیدن = زنگ زدن، و نه زنگ کردن و ...)
بر همین پایه اگر یک کارواژهی برساخته بسازیم، برای نمونه «روشنیدن» یعنی ==> روشن کردن ؛
پس بنواژنام «پیرش» می شود = پیر کردن ! ( و نه پیر شدن)
بدینسان برای فرایند پیری ، /ای/ را به واپسین واج «پیر» بچسبانید می شود پیر شدن ؛ که نه
کژتابی دارد و نه چیز دیگری ، بسیار هم به هنجار است ! (تازه فرآیند نورم بنواژنام سازی نیز
همین است و نه بنواژنام عجیب و غریب "پیرش" که چم آن روشن نیست)
من پیرامون اینگونه کارواژهسازی بیشتر اندیشه کردهام ، دیرتر اگر حوصله داشتم شاید در
جُستار "ساختارشناسی.." بیشتر گفتمانیدیم ! (گفتمان کردیم)
به مهر این پیک را هم نجابجایید ! :)))
(یعنی جابهجا نکن ؛ جابجاییدن = جابجا کردن و نه جابجا شدن و ...)
بنواژنام = اسم مصدر
نه آلیس جان، برای کارواژهها در پارسیک ما
همکرد یا یارکارواژه (auxiliary verb) داریم که بیشتر زمانها افزوده هستند، ولی گاه در جایگاه یک نمود (aspect) از کارواژه یا چگونگی انجام آن را (بمانند برواژه یا قید) به کار میروند.
این هم یک مشت پادنمونه برای این "کارواژه کردن" که گفتی، اینها هیچکدام با "کردن" معنی نمیدهند:
توانستن = من پس از چند روز سرانجام توانستم کار را بیانجامم —> من پس از چند روز سرانجام توان کردم کار را بیانجامم / من از پس چند روز توان یافتم کار را بیانجامم.
نامیدن = من شما را پیشتر آلیث نامیدهام —> من شما را پیشتر آلیث نام کردهام / من شما را پیشتر آلیث نام گذاشتهام.
مانستن = پیچیدگی و همزمان سادگی پارسیک به هیچ زبان دیگری نمیماند.
...
اینکه چگونه میتوان دریافت همکرد یا یارکارواژهی چیست خودبهخود از بافتار سخن میاید، اگر نیاز باشد با همکرد آنرا مینمایانیم.
از آنجاییکه در پارسیک ما کمابیش همه کارواژهها را به دو چهرهی گذرا/ناگذرا داریم، چهرهی پیشانگاشتیک
آنها ناگذرا است که بیشتر زمانها همان «شدگی» باشد، چهرهی گذرا نیز بیشتر زمانها «کردگی» کار باشد:
شدن پیشانگاشت
پیریدن = پیر شدن (شدگی) / پیرانیدن = پیر کردن (کردگی)
یافتن = یافت شدن / یابانیدن = یافت کردن
چریدن = چریده/چران شدن / چرانیدن = چران کردن[/color]
رفتن = رفت شدن / روانیدن = رفت کردن
جداییدن = جدا شدن / جدایانیدن = جدا کردن
کردن پیشانگاشت
بررسیدن = بررسی کردن / بررسانیدن = به بررسی واداشتن
اندیشیدن = اندیشه کردن / اندیشانیدن = به اندیشه واداشتن
...
اینکه چگونه دستهبندی میشوند هم ساده است، هر همکردی که کارواژه با آن بیشتر از
همه به کار میرفت خودکاروار پیشانگاشتاش میشود، ما بیشتر میگوییم "پیر شدن" تا "پیر کردن"، پس:
پیریدن = پیر شدن = to age
پیرانیدن = پیر کردن ≈ to exhaust
پیرِش = فرایند پیر شدگی = aging
پیری = یک پیر / دورهی پیری
پیر = سالخورده / خردمند / ... = old / wise /...
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Sotude - 02-07-2013
Mehrbod نوشته: اینکه ولی نادرسته ستوده جان، گفتِمان نمیشود "او ما را گفت"، در آن ریخت باید نوشت "گفت امان"
گفتن
گفتم اَم / گفتم اَمان
گفتم اَت / گفتم اَتان
گفتم اَش / گفتم اَشان
خوانش درست a ئه، نه e، ولی در زبان گفتاری پارسی ما هر دو را بکار میبریم که همان دوگانگی گفتار/نوشتاری باشد. در نوشتار باید با am/at/aš بنویسیم.
پس شد:
goftmân = بحث و گفتگو، بُن گذشته + مان
goftemân = یک واژه دیگر، بُن گذشته + میانوند ـِ + مان
goft amân = ما را گفت
goft ašân = آنها را گفت
درود بر شما دوست من!
در زبان پارسی کنونی که ما با گویش تهرانی (گویش معیار) می سخنیم، دگرسانی ای میان َ a و ِ e نیست و هردو یکی شده اند. تنها در گویش پارسی دری و تاژیکی (که به پارسی میانه نزدیک تر هستند)، این روال انجام می شود و در زبان پارسی ایران، بیشتر در خواندن نوشته های ادبیک و پامه ها از َ a بجای ِ e بهره می گیرند. نمونه:
در زبان پارسیک ایران همه ی مردم (هتا در نوشتار)، واژه ی "گفتمان" (به چم او ما را گفت، او به ما گفت) را به گونه ی گفتـِـمان می خوانند نه گفتــَمان. نه تنها برای این واژه، همچنین برای دیگر جاینام های کارگیر همچون: م، ت، ش، مان، تان، شان
ولی جایی که این جاینام ها به گونه ی پسوند دارایی (مالکیت) بهره گرفته می شوند، به گونه ی
(am، at(et)، ash(esh)، amaan(emaan)، ataan(etaan)، ashaan(eshaan
از آن ها بهره می گیرند.
نمونه ای برای بهره گیری از پسوند دارایی (مالکیت) برای واژه ی "دفتر":
Daftar-am
Daftar-at (dar goftaar --> et)/n
Daftar-ash(dar goftaar --> esh)/n
Daftar-amaan(dar goftaar --> emaan/emun)/n
Daftar-ataan(dar goftaar --> etaan/etun)/n
Daftar-ashaan(dar goftaar --> eshaan/eshun)/n
نمی دانم نگرم را به درستی رساندم یا نه؟!!
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 02-07-2013
خب آری ستوده جان من هم میدانم در گویش امروزین «پسوند دارنگی» گاه e بکار میرود گاه a، ولی تا آنجاییکه باز میدانم
سدای درستتر و ریشهایتر آن a میباشد و پس ما برای سادگی با a مینویسم، با هر کدام دوست داشتیم میخوانیم.
هر آینه میتوان از وات ویژهی æ نیز بهره گرفت:
Goft æšân = Be ânhâ goft
Goft æmân = Be mâ goft
ولی همه این کارها به بهای تایپ بالاتر و پیچیدگی بیشتر هستند که خواستنی
نمیباشند، بهتره کاری که میتوان بجای دست به مغز سپرده را به مغز سپرده و بیخود خودمان را درگیر نکنیم!