پدافند از حقوق مردان -
Dariush - 01-16-2014
غیرت؛ فاصلهای که بین درستی و نادرستی نیست!
شما مرد هستید؟ خیر اگر بیغیرت هستید! در بارهای لاس وگاس باشید یا زیر خیمههای شعبِ ابیطالب، فرقی نمیکند، قاعده همیشه و همه جا همین است. آنچه تغییر کرده تنها صورت است، ماهیت اما همانیست که هنوز همه بر سرش توافق دارند چنانکه ناموس همچنان تمامِ آبرو و حیثیت یک مرد است که حفظِ آن به تمامِ داراییهایش میارزد و او باید خویش را برای صیانت از آن همیشه خبردار نگه دارد. در تعریف جدیدِ غیرت، آزادی جنسی، پوششی و رفتاریِ ناموس تضمین شده است اما مسئولیتِ مرد برای حفاظت و نگهبانی از او همچنان برقرار است و این چیزیست که هرگز نباید رویش ریسک یا شرطبندی کنید!
اینطور است که شوالیهوار برخورد کردن با مردی که به ناموس شما چشمچرانی میکند، خروشیدن در برابرِ فحشِ ناموسی در موردش، فراهم کردنِ امنیتِ جنسیِ او، دک کردن و از سر راه برداشتنِ شرکای جنسی غیراصلح، نگهبانی از شان و منزلتِ اجتماعی او و خلاصه پاسبانی از او همچون یک سگ گله، همچنان بخشی مردانگیِ شما را میسازد و اگر نتوانید از پسِ اینها برآیید، «مردِ خوب» نخواهید بود که هیچ، اساسا مدال «مرد بودن» از شما ستانده شده و به مقامِ یک جانور نرینه تنزل خواهید کرد.
غیرت از مواردیست که مرد از هر طرف برایش هزینه میدهد. اگر مرد با غیرتی باشید، باید با نرینههای کوچه و خیابان برای حفاظت از ناموس خویش بجنگید و از طرفی هم از سوی روشفنکران و فمنیستها مهر متحجر بودن را بر پیشانی داشته باشید، اگر بیغیرت باشید باید تحقیر خانگی و بیرونی را تحمل کرده و خویش را در جایگاه مرد اخته شده تحمل کنید و اگر عاشق دختر همسایه یا همکلاسی خویش شدهاید، باید به مصاف پدر و برادر غیرتی دختر بروید و اگر ناموس آن خانواده را لکهدار کرده باشید( با دختر سکس کرده، بکارتش زائل کرده باشید)، محل زندگیتان تبدیل به جهنمی خواهد شد!
این همهی داستان نیست، در تفسیری که جامعهی نئومسلمانِ شبهروشنفکرِ کمترمتحجرِ ایرانی از غیرت دارد، مردِ با غیرت کسیست که علاوه بر مواردِ بالا، بتواند زن خویش را از لحاظ مالی و رفاهی تامین کند و این یعنی اگر شما تمامِ شرایطِ بالا را داشته باشید در نظرِ اینان، احتمالا چیزی بیش از یک متحجرِ متعصبِ کلهخشکِ احمق نخواهید بود (که البته باز نسبت به کسی که همانها را هم ندارد، جلوتر هستید) و فقط در صورتی مردِ باغیرت خواهید بود که علاوه بر انچه در پاراگراف بالا گفته شد، بتوانید کاری کنید زنتان هرگز نیاز مالی پیدا نکند و خانه و کاشانهای آبرومندانه و درخور شاناش برایش تدارک ببینید.
فمنیستها، باغیرتها را نمودی از مردسالاری میبینند و تماما زنستیزانه، البته تا جایی که سود زنان زیر سوال نرود؛ و این یعنی غیرت همان چیزیست که همزمان هم خوب است و هم بد! ما هم میگوییم غیرت چیزی نیست جز یک حماقت و بندی و زنجیری که سخت شما را دربندِ مسئولیتی نگاه میدارد که هرگز نمیتوانید بفهمید براستی چرا!
قتل ناموسی با 78 ضربه چاقو!
[video=youtube;TAzoE6SxXzU]http://www.youtube.com/watch?v=TAzoE6SxXzU[/video]
پدافند از حقوق مردان -
Mehrbod - 01-16-2014
Dariush نوشته: ماهیت اما همانیست که هنوز همه بر سرش توافق دارند چنانکه ناموس همچنان تمامِ آبرو و حیثیت یک مرد است
بد نیست بدانیم همچو واژه و فرایافت یکسانی هم انگار در فرهنگ ایرانیان نبوده و ناموس هم وامواژهای ست یونانی:
نامردا خواهرم بود....... - صفحه 51
Anarchy نوشته: این هم در باب کلمه ناموس:
law (Greek: νόμος, nómos; pl. νόμοι, nómoi). It is the origin of the suffix -onomy, as in astronomy, economy, or taxonomy.
پارسیگر
پدافند از حقوق مردان -
مزدك بامداد - 01-16-2014
Dariush نوشته: خیر، این احتمالِ این است که در پرتابِ هزار و یک بار سکه، حداقل یکبار شیر یا خط بیاید. مسالهی شما با روشهای مختلف حل میشود اما در سادهترین حالت اگر همین ترتیب اهمیت داشته باشد (یعنی اینکه هزار بار شیر بیاید و بار 1001 ام خط بیاید) آنگاه ما با یک احتمال بسیار اندک مواجه هستیم:
(0.5 ^ 1000)*(1-0.5) تقسیم بر 2 به توان 1001
اگر ترتیب مهم نباشد،یعنی اینکه از 1001 پرتاب یکبار شیر نیاید، آنگاه احتمال قدری بیشتر است:
c(1001,1) * (1/2 ^ 1000)*(1-1/2
(
آفرین، خب، پس :
در جایی هستید که هزار بار شیر امده است.
اکنون بار هزار و یکم در راه است:
شما روی شیر یا روی شمار داوبندی میکنید؟
•
پدافند از حقوق مردان -
MEHDI - 01-16-2014
مزدك بامداد نوشته: آفرین، خب، پس :
در جایی هستید که هزار بار شیر امده است.
اکنون بار هزار و یکم در راه است:
شما روی شیر یا روی شمار داوبندی میکنید؟
•
از دید ریاضیاتی چون پرتاب سکه یک پیشامد مستقل است، پس صرف نظر از اینکه هزار بار قبل چه آمده همچنان احتمال شیر یا خط آمدنش 1/2 است. ولی از دید عملی، چنین سکه ای بعید است یک سکه سالم باشد. یعنی سکه ای که احتمال شیر و خط آمدنش 1/2 باشد. وقتی هزار بار شیر آمده به احتمال زیاد بار هزار و یکم هم شیر می آید.
پدافند از حقوق مردان -
undead_knight - 01-16-2014
نقل قول:خیلی روشن ابتدای امر گفتم که این آمار مربوط به استرالیاست و نمی توان آنرا در مورد دیگر کشور ها هم صادق دانست،آمار مبسوط در همان لینک 200 و چند آماری است.
ببخشید،چطور موقع داوری آماری که من گذاشته بودم اثباتی بر چرند بودنش بود،حالا محدودیت هاش داره خودش رو نشون میده؟!:))شما با این آمار به زعم خودتون اثبات کردید که "زن ها لطیف نیستند"اگر برای بقیه کشورها صادق نیست چرا نگفتید "زن های استرلیایی" لطیف نیستند" !:))
اون لینک رو هم که 200 و خورده ای آمار داره رو بده، فکر کنم مثل این یکی برای تولید خنده و شادی خیلی به درد بخوره:))
نکته:منظورت از 200، 20 نیست!؟یعنی همون ONE IN THREE نیست؟
نقل قول:چه می گویی برای خودت؟اینها را از کجا در آوردی؟
آمار مربوط به صدامات و جراحات:
لینک شماره 4 شما اینه:
NSW Bureau of Crime Statistics and Research - Bureau of Crime Stats And Research New South Wales
Reporting Violence to Police: A survey of victims attending
domestic violence services
[ATTACH=CONFIG]3323[/ATTACH]
نکنه اشتباها آمارهایی جز "خشونت خانگی" رو مطالعه کردی!؟:))
در ضمن برای اطلاعات باید بگم که این آمار فقط در مورد یکی از ایالات استرلیا هست و نه حتی کل استرلیا:))
نقل قول:5-
این هم می شود همان آمار یک در سه نفر که بالا گفته شد که برای استرالیاست.
نخیرم این همون نیست،شما کلمه "پلیس" رو حذف کردید،فکر نمیکنید معناش فرق میکنه؟:))
نقل قول:خیر،مزخرف است.ربطی به شدت خشونت ندارد.آستانه ی تحمل پایین زنان،نگاه آنها به زندگی،میزان وفاداری اشان،احتمال یافتن پارتنر بهتر،اینها همه و همه در طلاق تاثیر گذار است.
تفسیر به رای میکنید!؟:))
[ATTACH=CONFIG]3324[/ATTACH]
اتفاقا ربط به شدت خشونت داره،اگر آمارها رو به دقت مطالعه میکردید(تاسف میخورم که انگار من دقیق تر از شما مطالعشون کردم!) متوجه میشدید که دلایل به تفصیل بیان شده و سایر مواردی که بیان کردید هم درصد جداگانه ای دارند.بنابراین تنها توضیحی که باقی میمونه شدت خشونت هست.
نقل قول:آمار آخری منظور همان پیکی بود که کوت گرفتم.
خب این آمار خلاصه امار دانشگاه بریتیش کلمبیا بود:
نقل قول:Sometimes women are accused of being “just as violent” as their batterers. However, spousal homicide rates show that women are killed by their partners at a rate of three times higher than women who kill men, and women who have been separated from their partners are murdered eight times more by ex-husbands than separated men killed by ex-wives.
بعد من نمیدونم چطور آمار دانشگاه بریتیش کلمبیا توسط آماری در یک قاره دیگه نقض و مزخرف نامیده میشه! :))
نقل قول:در مورد آمار بدون پرسش و پاسخ نگاه کن به همین آمار پلیس استرالیا:
در مورد قتل های خانگی که گفتی 4 برابر زنان بیشتر به قتل می رسند:
The Australian Institute of Criminology (2013)7 found that 39% (two in five) victims of domestic homicide and 27% (almost one in three) victims of intimate partner homicide between 2008-2010 were male.
اصلا من اشتباه کردم،بگو سه برابر،منظور من تعداد خیلی بیشتر قربانیان زن بود.
نقل قول:آقا اصلا این ها را بیخیال همان منبع اول را بخوان همه چیز را کامل نوشته.
عجبا!شما آمار میدی بعد میگی بیخیال آمارم شو؟!:)))در ضمن آمار های لینک اول خیلی نتایجی که من از آمارهای دیگت گرفتم رو نقض نمیکنه.
نقل قول:ویرایش:shit،آقا من یک بار دیگر هم خواستم از این لینک عکس بگذارم نشد،خود ات برو به همان لینک اول نمودار ها را در مورد میزان صدمات وارد شده و البته آمار پلیس استرالیا(که آماری بر مبنای پرسش و پاسخ نیست) را ببین.
نمیدونم،چیزی که من میبینم چرا با چیزی که تو میبینی فرق داره! :))
پدافند از حقوق مردان -
kourosh_bikhoda - 01-16-2014
Russell نوشته: کوروش جان سخنان شما و سیر آنها حقیقتا شگفت انگیز است! بگذارید با وجود سخن شما یک گیر به آن بدهیم چراکه بنظر من نگرش شما شایع است و پرداختن به آن ارزشش را دارد.
شما ابتدا گفتید هر مردی به همان اندازه که احتمال دارد متجاوز نباشد احتمال دارد متجاوز باشد (ِیعنی احتمالش 50-50)، بعد از آن که با پاسخ دوستان خودتان هم تا حدی متوجه عجیب و غریب بودن و ابعاد آن گفتید که ترس خانمها [از تجاوز مردان] منطقیست (احتمالا منظورت این بوده که شرط احتیاط لازم است)، استدلالی که مبنایش با استدلال قبلی کاملا متفاوت است.البته لازم به یادآوری ست که عینا همین استدلال هم برای متجاوز بودن زنان قابل انجام است (چرا که اصلا میزان احتمال در سخن شما اهمیت ندارد و میگویید همینکه احتمال آن صفر نیست کافی ست حتی اگر 1 در 10000 باشد)
باشه شما هم گیر بدید.
من در مورد مرد خاصی حرف نمیزنم. در مورد مرد حرف میزنم. میدونید اشکال کار کجاست؟ اینه که شما فکر میکنید احتمال بسیار پایین تجاوز باعث میشه انسان این امر رو بسیار بعید بدونه. حالا از نظر ریاضی براتون توضیح میدم که چرا اینطور نیست.
فرض کنید یک سکه رو دوبار بندازید. پیشامدهای ممکن از قرار زیر هستند: شیر-شیر ، شیر-خط ، خط-شیر ، خط-خط. 4 پیشامد ممکن داریم. فرض کنید خط-خط معادل مرد متجاوزگر باشه. در اینصورت احتمال تجاوز میشه یک چهارم. ولی از کجا معلوم که این پیشامدِ خط-خط در بار چندم از سعی و خطاها پیش میاد؟ میدونید چی میگم؟ یعنی انواع چینش هایی که وجود داره ممکنه به هر ترتیبی بروز کنند.
یعنی اگر احتمال تجاوز یک در میلیون باشه، مشخص نیست این یک در کجای این میلیون بروز پیدا میکنه. در مثال آقای مهربد (4 در 10هزار) ، تعداد چینش ها میشه جایگشت 4 از 10هزار. احتمالن میدونید چه رقم بزرگی میشه. فکر میکنم فکر میکنم معادل 12 رقم داشته باشه این عدد. یعنی این تعداد شکل مختلف میتونه دربرگیرنده اون 4 نفر متجاوز در بین 10هزار نفر مرد باشه. خب سوال اینه که حالا کدومش در واقعیت رخ میده؟ حتمن با من هم نظر هستید که اطلاعی از این نداریم! به همین خاطر هست که من میگم ترس بانوان "منطقی" هست. توجه کنید میگم منطقی. وگرنه سایر مسائلی که شما گفتید رو از قبیل ارزش انسانی و اینها من باهاش مشکلی ندارم گرامی. البته شور و هیجان شما رو نسبت به دفاع از مردان از اون جمله "
در چنین رویکردی منطقیست که یک لولهیِ اسلحهیِ آماده را بسمت هرکسی که میبینیم نشانه رویم و آمادهیِ شلیک باشیم، حتی اگر آن فرد دوست یا عضوی از خانوادهیِ ما باشد" کاملن دریافت کردم. ولی خب چرا چنین چیزیو به حرف های من میبندید؟ من دارم در مورد کِیس خاصِ مقابله و جیغ زنانه در توالت زنانه هنگام مواجهه با مردان حرف میزنم. کدام زن ابلهی از دیدن برادر و پدر خودش در توالت مردانه جیغ میکشه؟
فقط با یه تیکه دیگه مشکل دارم اونم اینه که "هر فرد چه مرد یا زن در این خطر قرار دارد که قربانی ِ تجاوز جنسی، سرقت، قتل، آدمربایی، کلاهبرداری و... شود". مشخصه پیک های قبلی منو خوب نخوندید. چون من گفتم که اگر زنی به مردی تجاوز کنه، تازه اگه مرده خوشش نیاد
، از نظر فیزیکی و زور بدنی مرد از پسِ او برمیاد و نیازی به دفع خطر احتمالی هم نیست حتا.
پدافند از حقوق مردان -
kourosh_bikhoda - 01-16-2014
Dariush نوشته: پس از این اما، شما در همین پست نادرست نبودنِ سخنِ من در مورد «تمرینِ ما برای اینکه از مرد بودنِ خویش شرمنده نباشیم» را نشان دادید و دیدیم که پیاز داغی که گفتید در سخن من نبود آنچنانکه شما دوستِ لیبرالیست و طرفدارِ آزادیِ ما، به ازای همان احتمالِ بسیار ناچیز متجاوز بودنِ یک مرد، نسبت بدانها پیشداوری میورزید و از ما انتظار دارید که باور کنیم که اینها نه از روی زنپرستیست که از روی تحلیل آماری و روشنبینیِ بیطرفانه اما رئالیستیک است!
داریوش جان خیلی ببخشیدها ولی چه حرف بیهوده ای میزنید شما! فیلم زیر رو ببینید:
YouTube - کیف قاپی و زورگیری در تهران
شما بعد از دیدن این فیلم آیا با خیال راحت از بانک بیرون میاید؟ من که هربار میخوام از بانک بیام بیرون عینک و موبایل و حتا ساعتم رو در کیف میگذارم و خلاصه خودمو آماده درگیری میکنم. یه پرسش ساده تر. آیا شما به دلیل اینکه سرقت خودرو کم هست، حاضر هستید امشب خودروتون رو قفل نکنید و دزدگیرشو فعال نکیند تشریف ببرید منزل بخوابید؟
یک پرسش ساده تر تر دارم ازتون. فرض کنید منزل شما در وسط کوچه دو طرفه ای هست که اگر از سرش وارد بشید مشکلی نیست ولی اگر از ته کوچه تشریف ببرید احتمال اینکه زمین اونجا نشست کنه و خودرو شما رو در خودش فرو ببره یک هزارمه. روزی هم یکبار بیشتر عبور نمیکنید و این یعنی احتمالن 3 سال طول میکشه تا دستکم یکبار درون اون بیفتید. آیا شما مسیر سر رو انتخاب میکنید یا ته رو؟
Dariush نوشته: اینها پیشامدهای مستقل هستند، چنانکه پرتاب پشتِ سر همِ یک سکه نیز مستقل است؛ شما اگر 1000 بار سکهای را پرتاب کنید و شیر بیاید، احتمال اینکه دفعهی 1001ام باز شیر بیاید همانقدر است که احتمالِ شیر آمدن دفعهی اولِ پرتاب سکه: 0.5 .
ای بابا از شما بعیده! جامعه آماری ما کراندار هست جان دل برادر
پدافند از حقوق مردان -
Russell - 01-16-2014
kourosh_bikhoda نوشته: باشه شما هم گیر بدید.
من در مورد مرد خاصی حرف نمیزنم. در مورد مرد حرف میزنم. میدونید اشکال کار کجاست؟ اینه که شما فکر میکنید احتمال بسیار پایین تجاوز باعث میشه انسان این امر رو بسیار بعید بدونه. حالا از نظر ریاضی براتون توضیح میدم که چرا اینطور نیست.
فرض کنید یک سکه رو دوبار بندازید. پیشامدهای ممکن از قرار زیر هستند: شیر-شیر ، شیر-خط ، خط-شیر ، خط-خط. 4 پیشامد ممکن داریم. فرض کنید خط-خط معادل مرد متجاوزگر باشه. در اینصورت احتمال تجاوز میشه یک چهارم. ولی از کجا معلوم که این پیشامدِ خط-خط در بار چندم از سعی و خطاها پیش میاد؟ میدونید چی میگم؟ یعنی انواع چینش هایی که وجود داره ممکنه به هر ترتیبی بروز کنند.
کوروش جان همینطور سخنت عجیب و عجیبتر میشود.چند نکتهیِ پیشابدیهی:
1-اگر چنانچه پیشتر گفتی مبنا برای تصمیمگیری دربارهیِ "یک واقعه" تنها بیشتر بودن احتمال وقوع آن از عدم وقوعش باشد،آنگاه اگر احتمال عدم وقوع اتفاقی بیش از وقوعش باشد (احتمال وقوعش کمتر از 50% باشد) باید فرض را برعدمش بگذاریم.
2-به اتفاقی "بعید" گفته میشود که احتمال وقوعش کم باشد.
3-وقتی از احتمال تجاوز سخن گفته میشود مشخصا از احتمال وقوع آن در 5 دقیقهیِ روبرو مد نظر نیست (که احتمال آن در حد غیرقابل تصوری کمتر از این اعدادیست که صحبت میکنیم)، معمولا یا از تعداد وقوع یک اتفاق در یک بازهیِ معین سخن گفته میشود (مثلا تعداد تجاوز در یک سال) یا احتمال در طول زندگی یک فرد یا ...، اینها روال معمول هستند نه نکتهای جدید.
فمینیستها در بیشرمانهترین پروپاگاندای خود پیرامون "فرهنگ تجاوز" که با تحریف تعریف تجاوز و... همراه بوده نتوانستهاند عددی بالاتر از 25% را برای اتفاق افتادن تجاوز برای هر زن در بیاورند که باز هم کمتر از 50% است !!
توضیحی دراینباره.
kourosh_bikhoda نوشته: توجه کنید میگم منطقی. وگرنه سایر مسائلی که شما گفتید رو از قبیل ارزش انسانی و اینها من باهاش مشکلی ندارم گرامی. البته شور و هیجان شما رو نسبت به دفاع از مردان از اون جمله "در چنین رویکردی منطقیست که یک لولهیِ اسلحهیِ آماده را بسمت هرکسی که میبینیم نشانه رویم و آمادهیِ شلیک باشیم، حتی اگر آن فرد دوست یا عضوی از خانوادهیِ ما باشد" کاملن دریافت کردم. ولی خب چرا چنین چیزیو به حرف های من میبندید؟ من دارم در مورد کِیس خاصِ مقابله و جیغ زنانه در توالت زنانه هنگام مواجهه با مردان حرف میزنم. کدام زن ابلهی از دیدن برادر و پدر خودش در توالت مردانه جیغ میکشه؟
من چیزی را بشما نبستهام، فرض من این بود که شما خودتان دچار دوگانگی در استفاده از واژهیِ منطقی هستید. اگر معتقدید مبنا بر متجاوز بودن هر فردی وارد توالت زنانه شد (منطقی بودن جیغ زنانه) تنها احتمال وقوع آن است در اینصورت شما نباید حتی مبنا را بر بعید بودن بگذارید، بلکه مبنا 50% است. من البته در اینجا متوجه شدم سخن شما دربارهیِ وقوع احتمالات پشت هم از کجا آب میخورد:
در مورد وارد شدن مردی به توالت زنانه احتمال هر ورود مستقل است و سخن شما دربارهیِ اینکه ما باید
احتمال حداقل یکبار بوقوع پیوستن یکبار تجاوز در طول عمر فرد را مبنای قضاوت
دربارهیِ احتمال وقوع آن در یک حادثه قرار دادهاید (احتمال اینکه حداقل یکبار در دستشویی وقتی مردی وارد میشود به او تجاوز شود) سخنی حقیقتا عجیب. در احتمال و آمار سخن همواره از حالت اول است و اعداد موجود بر این مبنا، با این محاسبهیِ عجیب شما احتمال وقوع تجاوز در طول زندگی هر فرد میرود بالای صد درصد !!
احتمال وقوع حداقل یکبار تجاوز برای هر فرد=تعداد افرادی که در طول عمرشان یکبار به آنها تجاوز شده/کل جمعیت
احتمال مورد تجاوز قرار گرفتن در یکبار دستشویی رفتن(وقتی مردی وارد دستشویی شده)=تعداد تجاوز اتفاق افتاده در حالی که مردی وارد دستشویی شده/بکل دفعاتی که مردی وارد دستشویی شده.
بنابراین آن روشی که شما گفتید در محاسبهیِ احتمال حداقل یکبار رخ دادن در تعداد زیادی امتحان بیربط است (داریوش گرامی در مثال سکه بخوبی تفاوت را توضیح داده) و من ابتدا از طرح چنین مطلبی در بحث جدی آماری متعجب هستم و سپس از اینکه پس از توضیح داریوش گرامی شما چنین نکتهای را دوباره مطرح میکنید!!!!
kourosh_bikhoda نوشته: فقط با یه تیکه دیگه مشکل دارم اونم اینه که "هر فرد چه مرد یا زن در این خطر قرار دارد که قربانی ِ تجاوز جنسی، سرقت، قتل، آدمربایی، کلاهبرداری و... شود". مشخصه پیک های قبلی منو خوب نخوندید. چون من گفتم که اگر زنی به مردی تجاوز کنه، تازه اگه مرده خوشش نیاد ، از نظر فیزیکی و زور بدنی مرد از پسِ او برمیاد و نیازی به دفع خطر احتمالی هم نیست حتا.
این خنده هاست که مردستیزی در ذهن شماست (شمای نوعی)، فرض کنید ما اینجا به تجاوز به زنان بخندیم و تازه بگوییم اگر خوششان نیاید!آری، تحاوز به زن از نظر اخلاقی فاجعه است (چنانچه باید باشد) ولی تجاوز به مردان دستمایهیِ خنده :e416:
همچنین، ما خواندیم که شما تجاوز به مردان را بدلیل قدرت بدنی بیشتر آنها
ناممکن میدانید ولی برایمان این سخن بسیار عجیب آمد. گشتی در همین تالار زنامرد شما را با نمونههای فراوانی از این اتفاق ناممکن آشنا خواهید شد.
پدافند از حقوق مردان -
Russell - 01-16-2014
kourosh_bikhoda نوشته: داریوش جان خیلی ببخشیدها ولی چه حرف بیهوده ای میزنید شما! فیلم زیر رو ببینید:
YouTube - کیف قاپی و زورگیری در تهران
شما بعد از دیدن این فیلم آیا با خیال راحت از بانک بیرون میاید؟ من که هربار میخوام از بانک بیام بیرون عینک و موبایل و حتا ساعتم رو در کیف میگذارم و خلاصه خودمو آماده درگیری میکنم. یه پرسش ساده تر. آیا شما به دلیل اینکه سرقت خودرو کم هست، حاضر هستید امشب خودروتون رو قفل نکنید و دزدگیرشو فعال نکیند تشریف ببرید منزل بخوابید؟
یک پرسش ساده تر تر دارم ازتون. فرض کنید منزل شما در وسط کوچه دو طرفه ای هست که اگر از سرش وارد بشید مشکلی نیست ولی اگر از ته کوچه تشریف ببرید احتمال اینکه زمین اونجا نشست کنه و خودرو شما رو در خودش فرو ببره یک هزارمه. روزی هم یکبار بیشتر عبور نمیکنید و این یعنی احتمالن 3 سال طول میکشه تا دستکم یکبار درون اون بیفتید. آیا شما مسیر سر رو انتخاب میکنید یا ته رو؟
ای بابا از شما بعیده! جامعه آماری ما کراندار هست جان دل برادر
شما خودتان خودتان را دارید ابطال میکنید. ابتدا مدعی شدهاید که مبنا بیشتر بودن احتمال یک واقعه از عدم وقوع آن است، سپس خودتان دارید با ارجاع به عقل سلیم نشان میدهید که این مبنا اشتباه است.
حالا چرا اشتباه است، چرا که در همان خط استدلالی مبنا expected value است که عبارت است از حاصل ضرب احتمال یک واقعه در ارزش آن. این است که در آن گفتمان شما آنچه قفل کردن ماشین را توجیه میکند نه احتمال بالای 50% درصد وقوع آن که ارزش منفی بالای برده شدن ماشینتان به هزینهیِ شما برای قفل کردن ماشینتان است.
باز هم در همان گفتمان دزد نامیدن هرکس که به ماشینتان چپ نگاه کرد عملی غیر منطقی و غیراخلاقی و حتی غیر عرفیست ( باز هم در همان گفتمان سودگرایانه،هزینهیِ دزد خواندن هر کس به ماشین شما چپ نگاه کرد آنقدر بالاست {اعادهیِ حیثیت از طرف} که همان ماشینتان را دزد ببرد بهتر است).
همچنین یادآوری این نکته لازم بنظر میرسد که در مورد تجاوز با توجه به اینکه احتمال وقوع آن اکیدا وابسته به این است که شما به یک بیمار متجاوز بربخورید (در صد اندکی از جامعه و نه مانند مثال سرقت که بخش بزرگی از جامعه قادر به انجام آن است).حالا مبنا را در نحوهیِ واکنش خود هر چه قرار دهیم و ارزشها برای ما هر طور باشد "احتمال" وقوع تجاوز عددی بمراتب کوچکتر از به سرقت رفتن خودروی شماست وقتی درش را باز گذاشتهاید.
جسارتا میگویم ها کوروش گرامی، ولی با توجه به این سخنان بالا و اینکه شما گویا با مدریت هم بطور آکادمیک آشنایی دارید به این گمان میرسم که دوستان ما راگرفتهاند!!!!!!!!!!!!!!
پدافند از حقوق مردان -
kourosh_bikhoda - 01-16-2014
Russell نوشته: این خنده هاست که مردستیزی در ذهن شماست (شمای نوعی)، فرض کنید ما اینجا به تجاوز به زنان بخندیم و تازه بگوییم اگر خوششان نیاید!آری، تحاوز به زن از نظر اخلاقی فاجعه است (چنانچه باید باشد) ولی تجاوز به مردان دستمایهیِ خنده
همچنین، ما خواندیم که شما تجاوز به مردان را بدلیل قدرت بدنی بیشتر آنها ناممکن میدانید ولی برایمان این سخن بسیار عجیب آمد. گشتی در همین تالار زنامرد شما را با نمونههای فراوانی از این اتفاق ناممکن آشنا خواهید شد.
کدوم خنده؟ از چی صحبت میکنید شما؟
Russell نوشته: جسارتا میگویم ها کوروش گرامی، ولی با توجه به این سخنان بالا و اینکه شما گویا با مدریت هم بطور آکادمیک آشنایی دارید به این گمان میرسم که دوستان ما راگرفتهاند!!!!!!!!!!!!!!
راسل عزیز باور کنید در هر دو پیکتون انقدر خطا و اشتباه میبینم که میتونم چند ده خط براتون بنویسم. ننوشتن منو بی ادبی من ندونید. علتش این هست که انقدر شما بحثو به بیراهه بردید و خطا در استدلالتون هست که برای منی که این بحث ها ارزش زیادی نداره نمیصرفه براش وقت بگذارم. :e303: