برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-04-2013
[ATTACH=CONFIG]2537[/ATTACH]
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Mehrbod - 10-06-2013
مزدك بامدا نوشته: *نازک = لطیف
اگر باریک میشود دقیق و نازک لطیف, برای پندارهیِ narrow از چه واژهای ببهریم مزدک جان؟
پارسیگر
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 10-06-2013
برابر پارسی واژگان بیگانه -
homayoun - 10-10-2013
چرا دوستان میاندیشند در زبان پارسی اگر 5٪ تازی باشد بد نیست؟
پارسیگر
برابر پارسی واژگان بیگانه -
homayoun - 10-10-2013
پرسش دیگرم این است که ایا... اگر میخواهیم واژه انگلیسی مانند کنترل کردن بیاوریم.... مانند المانی که کنرلیغن kontroliren میگویند بهتر نیست بگوییم کنترلیدن ؟ فرتوگرافیدن فرمولیدن ؟
پارسیگر
برابر پارسی واژگان بیگانه -
sonixax - 10-10-2013
homayoun نوشته: پرسش دیگرم این است که ایا... اگر میخواهیم واژه انگلیسی مانند کنترل کردن بیاوریم.... مانند المانی که کنرلیغن kontroliren میگویند بهتر نیست بگوییم کنترلیدن ؟ فرتوگرافیدن فرمولیدن ؟
کنترل کردن (kontrollieren) واژه آلمانیست با ریشه زبان مادر آلمانی یعنی لاتین . از زبان انگلیسی وارد نشده که بعد بخواهند آلمانیزه اش کنند . طبیعی هستش که بین زبان آلمانی ، فرانسه ، انگلیسی ، اسپانیایی و حتا فارسی واژه های مشترک بسیاری وجود داشته باشه که وارداتی هم نیستند . هر چه باشد تمام این زبانها همخانواده هستند .
بسیار سخت است پیدا کردن واژه های وارداتی آلمانیزه شده در زبان آلمانی .
برابر پارسی واژگان بیگانه -
homayoun - 10-10-2013
سپاس ولی پرسش من هنوز پاسخ نگرفته است. خیلی هم سخت نیست پیداکردن اینگونه واژگان در المانی... اینهمه واژگان فرانسوی مانند bus cousin information ski
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Mehrbod - 10-10-2013
homayoun نوشته: پرسش دیگرم این است که ایا... اگر میخواهیم واژه انگلیسی مانند کنترل کردن بیاوریم.... مانند المانی که کنرلیغن kontroliren میگویند بهتر نیست بگوییم کنترلیدن ؟ فرتوگرافیدن فرمولیدن ؟
پارسیگر
آفرین, درست اش همینه که وامواژه را هم در ساختار زبان امان بیاوریم, نه اینکه ساختار را هم از زبان بیگانه وام بگیریم.
همچنین:
photo = پرتو, فرتور
graphy = نگاری
photography = فرتورنگاری
radiography = پرتونگاری
یک نمونهیِ از واژهیِ وامگرفته از حدیری ملایری:
to operate = آپاریدن
operate = آپار
operation = آپارش
پارسیگر
برابر پارسی واژگان بیگانه -
sonixax - 10-10-2013
homayoun نوشته: سپاس ولی پرسش من هنوز پاسخ نگرفته است. خیلی هم سخت نیست پیداکردن اینگونه واژگان در المانی... اینهمه واژگان فرانسوی مانند bus cousin information ski
Bus واژه ای است با ریشه لاتین : Omnibus
واژه Cousin نیز ریشه لاتین دارد : consobrinus
Information نیز ریشه لاتین دارد : Informatio
Ski نیز اسم است و اصلن اختراعش از فرانسه و در پاریس بوده و نمیشود نامش را گذاشت واژه وارداتی آلمانیزه شده .
همان طور که گفتم سخت میشود در آلمانی واژه های بیگانه ی آلمانیزه شده پیدا کرد .
برابر پارسی واژگان بیگانه -
homayoun - 10-10-2013
ایا uberraschung المانی که توش rasch داره با غش ما همخانواده است؟ چون چم سوپرایز داره. انگار غش کرده از خوشی .. چون بهش خیلی میاد.... یا غرش که از ورب غریدن میاد با roar همخانواده است؟ میگویند در گذشته به چهارپایان گو gou میگفتند تا روزی میشی زرتشت که کودکی بود را یافت و از دزدیده شدن رهایید و میش شد گوسپنت که هنوز سپنت چم holy دارد گاو هو نزدیک گو است که در انگلیسی cow است... قوچ هم گوچ بوده؟ یا قوچ سغدی است؟ پرسش پایانیم که بسی مهند است ... در بیشتر زبان های اروپایی چیزی مانند my mein moy که روسی المانی و انگلیسی اند داریم . در پارسی به جای my mother میگوییم mother of mine مادر من . ولی من شنیده ام که در برخی گویش ها مانند رشتی و اینها میگیند میمار به چم مادر من ... یا ما در مشهد به برادر من است میگوییم برار مویه که به روسی میشود moy brat است هم ندارد... خب پس از همه اینها ایا ما همیچین ارتیکلی داریم یا نه؟ میشود به جای mother of mine بگوییم my mother یا نه ؟ پارسیگر