نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
Ouroboros - 01-24-2013
azadah نوشته: درود
ششصد سال از خلفای راشدین شروع می شود و خلفای اموی و عباسی را نیز در بر می گیرد . تا كشته شدن آخرین خلیفه بدست هولاكوخان مغول . گرچه سلطه فرهنگی و زبان عربی هرگز نقطه پایانی نداشته و همچنان سایه سنگین آن را بر روح و روان خود احساس می كنیم .
سلام.
یعنی نویسندهی مقاله ادعا میکند تا زمان کشته شدن خلیفهی بغداد به دست هولاکو سلطهی اعراب بر ایران پایدار، و «مداوم» بوده؟
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
folaani - 01-25-2013
میگم ولی زبان عربی از بعضی جهات فکر میکنم خیلی قوی باشه.
شاید قویتر از تمام زبانهای دنیا!
مثلا بعضی کلماتی که در زبان فارسی هم استفاده میشن، در عین مختصر بودن بار معنایی و اطلاعات زیادی دارن که فرضا بخوای با فارسی دقیقا همون معنا و اطلاعات رو منتقل کنی باید چند کلمه بنویسی.
البته الان مورد دقیقی یادم نیست، ولی گاهی برخورد کردم و این فکر به ذهنم رسیده که یادم مونده.
حالا اگر موردی یادم اومد میگم.
بعدم میدونید این اصطلاحات چون عربی هستن یجوریی از بقیهء متن تفکیک میشن و حالت فنی تری پیدا میکنن و دریافت معنا و بار اطلاعاتی اونا ساده تر میشه. هرچند نیاز به آشنایی با زبان عربی هم هست و اینکه حداقل معنی اون کلمه رو بدونی.
حالا این شاید مثال خوبی نباشه، ولی بعنوان نمونه بررسی کنیم: کان لم یکن
الان این رو آدم توی هر متنی ببینه سریع میفهمه که یک اصطلاح هست و جزء ساختار و معنای جملهء اصلی نیست.
بعدش بنظر من از نظر بار معنا و اطلاعاتی که داره کاملا روشن و غنی است. چون معناش فکر کنم اینه: گویی که نبوده است!
یعنی شما هرجا به این اصطلاح برخورد کنی میفهمی که داره میگه اگر فلان شرایط باشه فلان چیز اینطور میشه که میتونن فرض کنن که اصلا چنین قضیه ای نبوده!
حالا شما یک جایگزین فارسی برای این مطرح کنید ببینیم چی میشه.
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
Newton - 01-25-2013
به نام استالین
با پیشرفت علم وشدت ان به نظر من باید هر چه سریعتر برای عقب نیفتادن از قافله علم دنیا باید زبان انگلیسی و خط و الفبا واوای انگلیسی را به کودکان و ایندگان اموخت
زبان عربی که عملا مسخره وناقص و خوشایند نیست
به اهورا مزدا من وقتی عربی به گوشم میرسه سر درد میگیرم
ولی زبان فارسی اهنگین و ساده وروان است
ولی گسترده نیست و متکلم ان کم است
حتی در خود ایران شاید بیش از ده میلیون متکلم نداشته باشد
ولی انسان صدای شجریان وبنان را میشنود روحش به پرواز در میاید
اهنگی که در زبان فارسیست خود نوعی شعر است
ولی زبان انگلیسی چون جهانی و علمیست چاره ایی جز پذیرش ان نیست
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
Soheil - 01-25-2013
SAMKING نوشته: برخی دوستان گمان میکنند که زدودن واژه های بیگانه و تازی از زبان پارسی، یک کار فاشیستی هست!!
پیشتر هم چند تن از اسلامیست ها و پانترک ها این را به من گفته بودند.
اینجا گفتگو میکنیم تا ببینیم چنین هست یا نیست؛ تا در رویارویی های آینده با چنین سخنانی؛ بجای کشتن زمان و رنج بردن از بازگفتِ فرهود های هویدا و آشکار
به آنها نشانی این جستار را بدهیم، باشد که رستگار شوند یا شویم!
اینکه پارسی نویسی لزوما یک کار فاشیستی است، که حرفی نادرست است. ولی اینکه درست یا غلط باشه بحثش جداست. اما جدا از این قبول دارید که تقریبا همه ایرانیانی که اصرار بر پارسی نویسی دارند به نوعی عرب ستیز هستند؟ آن معدودی هم که اینگونه نیستند در برابر عرب ستیزی بقیه سکوت پیشه میکنند. با این اوصاف چگونه میتوان با گروهی که شاید 99 درصدشان به نوعی نژاد پرستند هم صدا شد؟
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
SAMKING - 01-25-2013
Bibak نوشته: اما جدا از این قبول دارید که تقریبا همه ایرانیانی که اصرار بر پارسی نویسی دارند به نوعی عرب ستیز هستند؟
بله برخی اینگونهاند! ولی شاید بتوان این ستیز را در برابرِ عربپرستیِ حکومت ریشهیابی کرد.
حکومت که عربپرست نباشد، بیشتر اینها هم دست از عرب ستیزی برمیدارند.
Bibak نوشته: آن معدودی هم که اینگونه نیستند در برابر عرب ستیزی بقیه سکوت پیشه میکنند.
خود من همیشه تلاشم بر این بوده تا جایی که گمان میکنم عربستیزی شده، در برابر ستیزکنندگان خاموش نباشم. همه خاموشی پیشه نمیکنند.
Bibak نوشته: با این اوصاف چگونه میتوان با گروهی که شاید 99 درصدشان به نوعی نژاد پرستند هم صدا شد؟
خوب میشود اینگونه نگریست که:
گروهی نژادپرستند ( یا شاید برخی از آنها ).
این گروه کارِ سودمندی را انجام میدهند که آن کار نژادپرستانه نیست ( پارسینویسی ).
==»
چرا نمیتوانیم در آن کارِ درست با آنها همسدا شویم؟
و چرا نتوانیم آن کار سودمند را همسدا با آنها انجام دهیم؛ ولی مانند آنها، نژادپرست نباشیم؟
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
Soheil - 01-25-2013
SAMKING نوشته: بله برخی اینگونهاند! ولی شاید بتوان این ستیز را در برابرِ عربپرستیِ حکومت ریشهیابی کرد.
حکومت که عربپرست نباشد، بیشتر اینها هم دست از عرب ستیزی برمیدارند.
خیر. برخی نه، خیلی بیشتر از اینها هستند. در واقع در ایران، پارسی نویسی عملا با نژادپرستی و هتا طرز فکر فاشیستی عجین شده است.
شاید کمتر کسی شبیه آن دلایلی که مزدک گفته را هتا شنیده باشد، بلکه اینها بخاطر نفرت از اعراب است که پارسی نویسی میکنند. اتفاقا من از آن روز میترسم که این حکومت برود و اینها بخواهند با مخالفین خود مانند ج. ا. رفتار بکنند.:e04b:
SAMKING نوشته: خوب میشود اینگونه نگریست که:
گروهی نژادپرستند ( یا شاید برخی از آنها ).
این گروه کارِ سودمندی را انجام میدهند که آن کار نژادپرستانه نیست ( پارسینویسی ).
==»
چرا نمیتوانیم در آن کارِ درست با آنها همسدا شویم؟
و چرا نتوانیم آن کار سودمند را همسدا با آنها انجام دهیم، ولی مانند آنها؛ نژادپرست نباشیم؟
دلایلش را شاید بخوبی توضیح دادن نتوان! :) ولی شاید بیشتر میل شخصیِ خودمه. وجود این افراد آدم رو از از این چیزها متنفر میکنه. مثل همون کاری که ج. ا. با اسلام کرد و با کارهای خود باعث شد مردمی که اسلامزده بودند از اسلام، زده شوند.
مساله اینجاست که اگر این طرز فکرها رو هم نادیده بگیریم، باز از نظر من، پارسی نویسی اونقدر اولویت نداره و تازه اصلا در درست بودن این کار هم شک جدی وجود داره. وجود این افراد باز هم وضع رو بدتر میکنه.
پ.ن. : منتظر جواب پست بعدیت نباش! ممکن است دورتر پاسخ بدهم. :e318:
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
بهمنیار - 01-26-2013
درود بر همگان
خوب من می خواستم پرسشی پیش بکشم در یک تاپیک جدا ولی دیدم که شاید پاسخ این پرسش روشن گر باشد و به این تاپیک نیز شاید کمی کمک کند.
من با دیدن کتاب هایی پیش از شورش 57 دیدم که خط ما فاصله ای بیشتری از تازی داشته است. برای نمونه در برخی کتاب ها الف مقصوره یا ی نیست عیسی عیسا نوشته می شده است. یا عبدالله به همین صورت که اکنون عبداله یا رحمت اله یا .... نوشته می شود.
پیشتر Iaasic اسحقاق برگردان می شد اکنون ایزاک برگردان می شود. خواننده ی نا آشنا ایزاک را اسحاق نخواهد دید. و مسلمانان می توانند بر آن مانور دهند که این یک نام اسلامی است.
به نگر شما چرا پس از شورش 57 نام ها این گونه دگرگون گشته و چرا نامی مانند ایزاک اسحاق خوانده نمی شود در حالی که کریست عیسا برگردان می شود.
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
Mehrbod - 01-26-2013
بهمنیار نوشته: درود بر همگان خوب من می خواستم پرسشی پیش بکشم در یک تاپیک جدا ولی دیدم که شاید پاسخ این پرسش روشن گر باشد و به این تاپیک نیز شاید کمی کمک کند من با دیدن کتاب هایی پیش از شورش 57 دیدم که خط ما فاصله ای بیشتری از تازی داشته است. برای نمونه در برخی کتاب ها الف مقصوره یا ی نیست عیسی عیسا نوشته می شده است. یا عبدالله به همین صورت که اکنون عبداله یا رحمت اله یا .... نوشته می شود. پیشتر Iaasic اسحقاق برگردان می شد اکنون ایزاک برگردان می شود. خواننده ی نا آشنا ایزاک را اسحاق نخواهد دید. و مسلمانان می توانند بر آن مانور دهند که این یک نام اسلامی است. به نگر شما چرا پس از شورش 57 نام ها این گونه دگرگون گشته و چرا نامی مانند ایزاک اسحاق خوانده نمی شود در حالی که کریست عیسا برگردان می شود.
چرا ندارد، مگر تاکنون روال ویژهای دنبال میکردهاند که اکنون بکنند؟ گاهی زور اسلام میچربیده "طهران" بوده، گاهی نه و "تهران".
همه این واژگان را باید بشیوه درستشان نوشت و خواند و این لایهی بیخود تازیک را دور انداخت:
Aristotélēs = اریستوتلاس، نه ارسطو!
Plato = پلاتو، نه افلاطون!
Issac = ایزاک، آیزال، نه اسحاق!
اگر و تنها اگر واژه از تازیک بود باید بهمان شیوهی خودشان نوشت، دستکم تا زمانیکه روی این دبیرهی کنونی هستیم.
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
Mehrbod - 01-26-2013
shilla نوشته: به نام استالین
با پیشرفت علم وشدت ان به نظر من باید هر چه سریعتر برای عقب نیفتادن از قافله علم دنیا باید زبان انگلیسی و خط و الفبا واوای انگلیسی را به کودکان و ایندگان اموخت
زبان عربی که عملا مسخره وناقص و خوشایند نیست
به اهورا مزدا من وقتی عربی به گوشم میرسه سر درد میگیرم
ولی زبان فارسی اهنگین و ساده وروان است
ولی گسترده نیست و متکلم ان کم است
حتی در خود ایران شاید بیش از ده میلیون متکلم نداشته باشد
ولی انسان صدای شجریان وبنان را میشنود روحش به پرواز در میاید
اهنگی که در زبان فارسیست خود نوعی شعر است
ولی زبان انگلیسی چون جهانی و علمیست چاره ایی جز پذیرش ان نیست
پارسیک و انگلیسی از یک خانواده و همریشه هستند و میتوان بی هیچ دگرسانی چندانی همه واژگان انگلیسی را درون کرد:
Koneš = Action = عمل
Bâzkoneš = Reaction = عکس العمل
Tarâkoneš = Transaction = نقل و انتقال
Tarâkonešik = Transactional = نقل و انتقالی!
Andarkoneš = Interaction = فعل و انفعال!
Andarkonešik = Interactional = فعل و انفعالی!!
برابرهای پارسیک و انگلیسی را میتوان دید که چه اندازه به یکدیگر نزدیک هستند، این واژگان تازیک هستند که دردسرساز و بی سر و تهاند!
نگر شما دربارهیِ پارسیگویی چیست؟ -
Mehrbod - 01-26-2013
folaani نوشته: میگم ولی زبان عربی از بعضی جهات فکر میکنم خیلی قوی باشه.
شاید قویتر از تمام زبانهای دنیا!
مثلا بعضی کلماتی که در زبان فارسی هم استفاده میشن، در عین مختصر بودن بار معنایی و اطلاعات زیادی دارن که فرضا بخوای با فارسی دقیقا همون معنا و اطلاعات رو منتقل کنی باید چند کلمه بنویسی.
البته الان مورد دقیقی یادم نیست، ولی گاهی برخورد کردم و این فکر به ذهنم رسیده که یادم مونده.
حالا اگر موردی یادم اومد میگم.
...
حالا شما یک جایگزین فارسی برای این مطرح کنید ببینیم چی میشه.
Aria:
زبان های هند و اروپایی ساختار بهتری دارند و از کابد ها (قالب ) ها سود نمیجویند، چرا که کالبد ها چند تایی بیشتر نیستند و گنجایش واژه سازی آنها کم است ولی واژه هارا کوتاه تر میکند. ولی سامانه ی زبان های هندواروپایی، وندی است، پسوند و پیشوند و میانوند و اینها را میتوان پشت سر هم به دلخواه چید و واژه های فراوان نوین پدید آورد ولی واجه ها روشن تر و اندک دراز ترند. برای همین ، اکنون زبان عربی از ساختن واژه های دانشیک ناتوان است و ناچار است برای نمونه برای ترمومتر، از دو واژه سود ببرد و بگوید میزان الحرارة (ترازوی گرما) ولی پارسی میگوید "دماسنج"، به آشانی از چسبانیدن دما و ریشه ی کاری سنجیدن.
برای نمونه، همین معلّم ، از ریشه ی علم، در کالبد مفعّل درست شده و در پارسی از ریشه ی آموختن (آموز) و پسوند پیشه (گر، گار، کار) میشآود گفت آموزگار. ولی عربی در اینجا گنجایشش پایان میپذیرد ولی ما همچنان میتوانیم واژه های فراتری بسازتیم و بگوییم برای نمونه : این کوچه، آموزگارنشین است. برخی بچه ها، آموزگارستیز هستند، هیچ چیه بهتر از آموزگاری نیست...
Aria:
خب، همین که گفتید، عربی بدرد دانش و فند نمیخورد شاید بدرد چامه سرایی بخورد. از سوی دیگر "زبان کامل عربی" دارای کارواژه های بودن و داشتن هم نیست و برای همین برخی گزاره ها کوتاه تر شده اند چون " است" ندارند!
("او دست دارد" در عربی میشود : "برای او دست "!)
Aria:
زبان پارسی را هم اگر بهش برسند، زیبا تر از عربی میشود:
قل هو الله أحد * الله الصمد * لم یلد ولم یولد * ولم یكن له كفوا أحد
=
بگو اوست خدای یکتا*خدای تنها *نازاد و نازا* بی هیچ همتا .