ساختارشناسی زبان پارسیک -
Dariush - 06-23-2013
undead_knight نوشته: Cold Reading:تن خوانی
درست است، این اصطلاح بهتری است. اصلاحش میکنم.
undead_knight نوشته: Medium:میانجی
فکر کنم الان دیگر همه بدانند مدیوم کیست و چه میکند، برای همین از همان اصطلاح مدیوم استفاده کردم. به نظرم در پانویساش، یک توضیحی در مورد مدیومها بدهم بهتر است تا اینکه از میانجی استفاده کنم. چون میانجی خیلی معانی متفاوتی دارد.
undead_knight نوشته: Paranormal:فراطبیعی(این رو خودت یک جا استفاده کرده بود ولی چند خط بعدش به جای "فرا" "فوق" گذاشته بودی)،فراهنجار(این دومی همش پارسی هست ولی خب شاید معناش چندان درست نباشه)
اشتباه شده. برگردانِ موردِ نظرِ من همان فراطبیعی و فراهنجار بوده(فراهنجار برگردانِ پیشنهادی داریوش آشوری است). اصلاحش میکنم.
ساختارشناسی زبان پارسیک -
یه نفر - 07-20-2013
بر اساس تحقیقات پروفسور Alan S. Kaye استاد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و تیم تحقیقاتیشان که در قالب مقاله ای تحت عنوان واژه های پارسی در زبان انگلیسی ( Persian loanwords in English ) منتشر گردیده است ۸۱۱ وام واژه ی پارسی در زبان انگلیسی حضور دارد. خلاصه تحقیق مذکور رو عزیزان میتوانند در وبسایت دانشگاه کمبریج انگلستان از طریق آدرس زیر مشاهده بفرمایند :
Cambridge Journals Online - English Today - Abstract - Persian loanwords in English
ساختارشناسی زبان پارسیک -
یه نفر - 07-20-2013
Mehrbod نوشته: ٭٭ Guess (حدس)- گاس gās.
در زبان انگلیسی guess همان حدس-گمان-ظن است که با گاس آریایی با همین مانی هم ریشه است.
هم اکنون گاهَس gāhas در گویش مردم استان سپاهان (نایین-خوروبیابانک-روستای ایراج) برابر با «احتمالن» و گاسه gāse در گویش مردم استان پارس (سیوند-جهرم-نیریز-پسا) برابر با «شاید» است. گاس در زبان کردی سورانی و داراب و گاسه در گویش شیرازی نیز به همین مانی است.
ازینرو "حدس زدن/احتمال دادن" همان «گاسیدن» است.
قدیمیای شیرازی هنوزم میگن گاسم :-) یعنی شاید
به مادربزرگم میگم اینقدر نگو گاسم گاسم. میگه خب قدیما همه میگفتن گاسم! :-)
ساختارشناسی زبان پارسیک -
slice_of_god - 07-21-2013
سرشمارك = عدد طبیعی
سرشمارك ها = اعداد طبیعی
شمارك درست = عدد صحیح
شمارك های درست = اعداد صحیح
شمارك گویا
شمارك راستین = عدد حقیقی
شمارك های راستین = اعداد حقیقی
ساختارشناسی زبان پارسیک -
یه نفر - 07-22-2013
درود. اینجوری صحبت کردن خوبه؟
بفکریم >>>> فکر کنیم
بزنگ >>>> زنگ بزن
مثل: برویم، بیاندیشیم، بسازیم و ...
ساختارشناسی زبان پارسیک -
Dariush - 07-22-2013
یه نفر نوشته: درود. اینجوری صحبت کردن خوبه؟
بفکریم >>>> فکر کنیم
بزنگ >>>> زنگ بزن
مثل: برویم، بیاندیشیم، بسازیم و ...
« بـ » تنها به فعلهای پارسی میچسبد تا آنها را به وجه امریشان بگرداند. فکر عربیست، زنگ هم فعل نیست. بیاندیشیم و زنگ بزن درستاند.
ساختارشناسی زبان پارسیک -
Alice - 07-22-2013
یه نفر نوشته: درود. اینجوری صحبت کردن خوبه؟
بفکریم >>>> فکر کنیم
بزنگ >>>> زنگ بزن
مثل: برویم، بیاندیشیم، بسازیم و ...
این همان شیوهایست که مهربد از آن سود میجُست، اندیشهی من و ایشان در این باره بنیکی ستیزنده بود.
من میگویم روش پُـرکاست و ناکارآمدیست، به این آوند ساده که آشکارا سامانهی کارواژههای زبان را کژخیم و
آشفته میکند.
ساختارشناسی زبان پارسیک -
یه نفر - 07-22-2013
Alice نوشته: این همان شیوهایست که مهربد از آن سود میجُست، اندیشهی من و ایشان در این باره بنیکی ستیزنده بود.
من میگویم روش پُـرکاست و ناکارآمدیست، به این آوند ساده که آشکارا سامانهی کارواژههای زبان را کژخیم و
آشفته میکند.
اتفاقا همین سوال رو در صفحه برابری پارسی واژه های.... در فیسبوک پرسیدم. جواب مهربد واقعا تعجب منو برانگیخت!
چندین مثال و توضیح آورده که گفتار خودشو تایید میکنه.
من نیز مخالفم. ولی خواستم نظر سایرین رو هم بدونم.
ساختارشناسی زبان پارسیک -
undead_knight - 07-22-2013
یه نفر نوشته: اتفاقا همین سوال رو در صفحه برابری پارسی واژه های.... در فیسبوک پرسیدم. جواب مهربد واقعا تعجب منو برانگیخت!
چندین مثال و توضیح آورده که گفتار خودشو تایید میکنه.
من نیز مخالفم. ولی خواستم نظر سایرین رو هم بدونم.
خب خود مهربود میگفت در زبان ما برای فراگیر شدن یک ساختار یا یک واژه نیاز به توافق هست و بس.
با توجه به اینکه این مورد چندان محبوب نیست فکر کنم باید به حرف خودش رجوع کنیم:))
ساختارشناسی زبان پارسیک -
Alice - 07-22-2013
یه نفر نوشته: چندین مثال و توضیح آورده که گفتار خودشو تایید میکنه.
هر کسی که برای داوگری خود چندین مثال و توضیح بیاورد فرنودی بر درستی داومندیاش نیست، من یک
نگاهی به آن برگه انداختم؛ پاسخ ایشان همان سفستهها و بازگوییهای پیشین و نادرستشان بود. ایشان
از یک نامواژه (اسم) به دلخواه یک کارواژه برمیسازد که چم و مینوی باریکی نمیرساند. در نمونههای
محاورهتر و دم دستیتر (مانند زنگیدن) این دات و آسا (قاعدهمندی) چندان دشواری ندارد، ولی ایشان با این
روش یک دسته از کارواژههای تاریخی میسازد که هتا من هم چم آن را درست درنمیافتم!!
undead_knight نوشته: خب خود مهربود میگفت در زبان ما برای فراگیر شدن یک ساختار یا یک واژه نیاز به توافق هست و بس.
توافق باید در راستای کوتاه و فرنودین کردن زبان باشد؛ وگرنه زبان کنونی هم امروزه توافقیست و بیشترینهی
سخنوران به زبان "فارسی" با همین زبان آلوده خو گرفتهاند.