دفترچه
پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: ادبسار (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B1)
+--- موضوع: پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C)

صفحات 1 2 3 4 5


پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Mehrbod - 12-19-2012

SAMKING نوشته: زبانزد:

"اصل نیتِ برادر دلت پاک باشه....."
E00e


اصل = مَهاد
نیت = خواست، آهنگ کردن، بر آن شدن، یازیدن، یازش، یاز

یازیدن | لغت نامه دهخدا
نقل قول:یازیدن . [ دَ ] (مص ) اراده کردن و قصد نمودن . (از برهان قاطع). آهنگ کردن . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). گراییدن . متمایل شدن . مایل شدن . میل کردن . قصد چیزی کردن و روی آوردن یا نزدیک شدن یا کشیده شدن به سوی چیزی

پس،
اصل نیتِ برادر دلت پاک باشه ->
مهادْ یاز است برادر دلت پاک باشد -> مهادْ یازه برادر دلت پاک باشد.



پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Mehrbod - 12-21-2012

چرا اینقدر آیه‌ی یاس میخوانی؟ ->

آیه = چَمراس
یاس = نومیدی، ناامیدی

چرا این اندازه چَمراس نومیدی میخوانی؟



چمراس | لغت نامه دهخدا
نقل قول:چمراس . [ چ َ ] (اِ) بمعنی آیة است که جمع آن آیات باشد. (برهان ) (آنندراج ). آیه و نشان . || کرامت . معجزه . (ناظم الاطباء).



پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Mehrbod - 12-25-2012

ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ->
وقت = زمان، گاه

ماهی را هر زمان از آب بگیری تازه است.
ماهی را هرگاه از آب بگیری تازه است.



مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید ->
مُشک = مُشک (گویا پارسی است)
عطار = اترفروش، اترساز؛ اِتر واژه‌ای است باستانی که بریخت اثر ether هم در زبان‌های هندواروپایی یافت میشود.

مُشک آن است که خود ببوید، نه آنکه اترفروش بگوید.

اِتر آن است که خود ببوید، نه آنکه اِترفروش بگوید.



گر صبر کنی زغوره حلوا سازیم ->
صبر کردن = شکیبیدن
حلوا = مُشَختَه (mošaxta)، مُدکا (modkâ) (مکنزی)

گَر شکیبی ز غوره مُدکا سازیم.



گربه برای رضای خدا موش نمیگیرد ->
رضایت = خوشنودی

گربه برای خوشنودی خدا موش نمیگیرد.



عقل که نیست جان در عذاب است ->
عقل = خرد
عذاب = شکنجه؛ شکنجیدن، رنج

خرد که نیست جان در شکنج است.

خرد که نیست جان به ستوه آید.



ضرر را از هر کجا جلویش را بگیری منفعته ->
ضرر = زیان
جلویش = پیشش
منفعت = سود، بهره

زیان را از هر کجا پیشش را بگیری سود است.

زیان را از هر کجا بـِبُـرّی بهره است.



خودکرده را تدبیر نیست ->
تدبیر = چاره، راهکار، چاره‌اندیشی، رایزنی

خودکرده را چاره نیست.



قسمت را باور کنم یا دم خروس را ->
قسم = سوگند
باور کردن = باوریدن

سوگندت را بباورم یا دُم خروس را؟



پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Theodor Herzl - 12-25-2012

یادم هست فرود فولادوند میگفت حکومت انیران اسلامی ، بعدش مردم نمی‌‌فهمیدند چی‌ میگه فکر میکردند میگه حکومت امیران اسلامی ، جالب بود.E414


پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Mehrbod - 12-25-2012

David Hume نوشته: یادم هست فرود فولادوند میگفت حکومت انیران اسلامی ، بعدش مردم نمی‌‌فهمیدند چی‌ میگه فکر میکردند میگه حکومت امیران اسلامی ، جالب بود.E414

بیسواد فراوانه، در کانادا هم برخی نمیدانند thrice میشود three times.


پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - SAMKING - 12-27-2012

کند همگــون با همگــون پرواز / کبوتر با کبوتر باز با باز


پارسیکیده ی:"کند همجنس با همجنس پرواز / کبوتر با کبوتر باز با باز"
همجنس به پارسی میشود همگون/همگن




پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Mehrbod - 12-28-2012

سعدی: "نیکی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند" ->

خیال کردن = پنداشتن؛ خیال بد کردن = دُژپنداشتن
حد = اندازه

نیکی که از اندازه بگذرد، نادان پندار بد کند.

نیکی چو از اندازه گذشت، نادان دُژپندارد.



پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Mehrbod - 01-15-2013

عنان اختیار از کف دادن:

لِگام/لُگام = عنان؛ دهنه، افسار
کام* ~ will = اختیار

—> لگام کام از کف دادن




* واژه‌نامه مکنزی:

p. 70

kim [k)m I = M, N~] will, desire, purpose.
kim-, v. kamistan.




پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - sonixax - 01-15-2013

Mehrbod نوشته: عنان اختیار از کف دادن:


لِگام/لُگام = عنان؛ دهنه، افسار
خواست = will = اختیار

—> لگام خواست از کف دادن

به نظر من بهتره این رو در مورد حیوانات بکار ببریم تا انسانها !!!
همون طور که این یاو حزباللهی ی خودش گفته بود که حزبالله حیوانه و افسار داره : Khodnevis - یک فرمانده سابق سپاه: ناطق‌نوری بهتر است سرگرم اسب‌سواری‌اش باشد


پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی - Mehrbod - 01-15-2013

sonixax نوشته: به نظر من بهتره این رو در مورد حیوانات بکار ببریم تا انسانها !!!
همون طور که این یاو حزباللهی ی خودش گفته بود که حزبالله حیوانه و افسار داره : Khodnevis - یک فرمانده سابق سپاه: ناطق‌نوری بهتر است سرگرم اسب‌سواری‌اش باشد

آری همچین چیزی، زبانزد نایی (-) است، برای نمونه کسی که لگام کام از دست داده و بددهنی/پُرخوری/... میکند (بار -).

"خواست" که quote کردی نگریستم آن اندازه درست نبود، "کامستن" بهتر بود (: