اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Russell - 02-08-2013
نقل قول:به یاد سرهای مقدس شهدای كربلا افتادم كه در مسیر انتقال به كوفه وقتی به وادی «قنسرین» فرود آمدند ، راهب مسیحی سر مقدس حضرت ابا عبدالله را برای مدت یك شب اجاره كرد ، اما آن سر مقدس با جوان راهب شروع به سخن گفتن كرد ، . و همین نیز موجب هدایت راهب به دین اسلام شد .
شیعه شدن دختر مسیحی به دست شهید علمدار
یک چند وقتینرفته بودیم اینجا این تاپیک هم داشت خاک میخورد !!
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
iranbanoo - 02-25-2013
این ها را که باید در تاپیک منطق متعصبان بیاورید
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
undead_knight - 02-26-2013
ice_girl نوشته: فکر کنم شما دست به دعوت بردید . لطف داشتید دوست ِ عزیز .
من خودمم دعوت شدم الان .
/
داستان شنیدنى سید قطب
من از حوادثى كه براى دیگران واقع شده سخنى نمىگویم، تنها حادثهاى را بیان مىكنم كه براى خود من واقع شد و شش نفر ناظر آن بودند (خودم و پنج نفر دیگر).
ما شش نفر از مسلمانان بودیم كه با یك كشتى مصرى، اقیانوس اطلس را به سوى نیویورك مىپیمودیم، مسافران كشتى 120 مرد و زن بود، و كسى در میان مسافران جز ما مسلمان نبود، روز جمعه به این فكر افتادیم كه نماز جمعه را در قلب اقیانوس و بر روى كشتى انجام دهیم، و ما علاوه بر اقامه فریضه مذهبى مایل بودیم یك حماسه اسلامى در مقابل یك مبشر مسیحى كه در داخل كشتى نیز دست از برنامه تبلیغاتى خود بر نمىداشت، بیافرینیم، بخصوص كه او حتى مایل بود ما را هم به مسیحیت تبلیغ كند!.
ناخداى كشتى كه یك نفر انگلیسى بود موافقت كرد كه ما نماز جماعت را در صفحه كشتى تشكیل دهیم، و به كاركنان كشتى نیز كه همه از مسلمانان آفریقا بودند نیز اجازه داده شد كه با ما نماز بخوانند، و آنها از این جریان بسیار خوشحال شدند زیرا این نخستین بارى بود كه نماز جمعه بر روى كشتى انجام مىگرفت! من (سید قطب) به خواندن خطبه نماز جمعه و امامت پرداختم و جالب اینكه مسافران غیر مسلمان اطراف ما حلقه زده بودند و با دقت مراقب انجام این فریضه اسلامى بودند.
پس از پایان نماز گروه زیادى از آنها نزد ما آمدند، و این موفقیت را به ما تبریك گفتند، ولى در میان این گروه خانمى بود كه بعدا فهمیدیم یك زن مسیحى یوگسلاوى است كه از جهنم" تیتو" و كمونیسم او، فرار كرده است!.
او فوق العاده تحت تاثیر نماز ما قرار گرفته بود به حدى كه اشك از چشمانش سرازیر بود و قادر به كنترل خویشتن نبود.
او به زبان انگلیسى ساده و آمیخته با تاثر شدید و خضوع و خشوع خاصى سخن مىگفت، و از جمله سخنانش این بود، بگوئید ببینم كشیش شما با چه لغتى سخن مىگفت (او فكر مىكرد كه حتما باید كشیش یا یك مرد روحانى اقامه نماز كند آن چنان كه در نزد مسیحیان است، ولى ما بزودى به او حالى كردیم كه این برنامه اسلامى را هر مسلمان با ایمانى مىتواند انجام دهد) و سرانجام به او گفتیم كه ما با لغت عربى صحبت مىكردیم.
ولى او گفت من هر چند یك كلمه از مطالب شما را نفهمیدم اما بوضوح دیدم كه این كلمات آهنگ عجیبى داشت اما از این مهمتر مطلبى كه نظر مرا فوق العاده بخود جلب كرد این بود كه در لابلاى خطبه امام شما جمله هایى وجود داشت كه از بقیه ممتاز بود، آنها داراى آهنگ فوق العاده مؤثر و عمیقى بودند آن چنان كه لرزه بر اندام من مىانداخت یقینا این جملهها مطالب دیگرى بودند، فكر مىكنم امام شما به هنگامى كه این جملهها را ادا مىكرد مملو از روح القدس شده بود! ما كمى فكر كردیم و متوجه شدیم این جمله ها همان آیاتى از قرآن بود كه من در اثناء خطبه و در نماز آنها را مىخواندم، این موضوع ما را تكان داد و متوجه این نكته ساخت كه آهنگ مخصوص قرآن آن چنان مؤثر است كه حتى بانویى را كه یك كلمه مفهوم آن را نمىفهمد تحت تاثیر شدید خود قرار مىدهد.
:)))
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
yasy - 02-26-2013
درك این همه ساده لوحی واقعا سخته یادمه من بچه هم بودم وقتی همچین چیزایی میخوندم یا میگفتن اطرافیان میرفتم نوار قرآن میذاشتم هی سعی میكردم لرزه بر تنم بیفته نمیفتاد:))
والا آهنگ های adele بیشتر لرزه میندازه:))
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
yasy - 02-27-2013
نقل قول:قبرمومن: هنگامیکه مومن را در قبر می گذارند قبر او هفتاد گز وسیع می شود فرش مخملی پهن کرده و عطر خوشبو براو می پاشند قبر مومن را ایمان و قرآن روشن و نورانی می سازد و او را مانند عروس می آرایند تا آنگاه که محبوب وی اورا بیدار نماید.
قبر کافر: قبر کافر را آنقدر تنگ می کنند تا آنجا که پهلوها و ستون مهره هایش درهم فرومی رود و ماری به ضخامت گردن شتر بر او مسلط می شود که گوشت او را می خورد و فرشته های کر ولال او را با چکش می زنند و صبح و شام او را آتش می سوزانند.
از خدا نمیترسید از مار كه میترسید!
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
undead_knight - 03-01-2013
elahe1 نوشته: بینید چطوری با ناخود آگاه ما بازی میکنند!!!!!!!!!!!
یعنی خداییش بی غرض و تصادفیه....!!؟
[B][I]خراب کردن مسجد توسط پرندگان خشمگین...[/B][/I]
به نام علی در لوگوی این بازی توجه کنید!!!!!!!!!!
بازی کالاف دیوتی حدیثی از امام صادق(ع) که در قاب عکس کار شده است
به محل نصب تابلو دقت کنید!!!!!!!!!!!!!!!
استفاده از درب کعبه در چند نقطه ی این بازی!!!
استفاده از کلمه الله در کف زمین این بازی
به سم کارکتر ها توجه کنید!!!!!!!!!!!!!
نام فاطمه زهرا که با زیرکی در این بازی کار شده!!!!!!!!!!!!
این بار در بازی اویل، قرآنی که در اتاق یکی از روسای گروه تروریست وجود دارد!!!!!!!!!!
به کلمه ی الله زیر پای شخصیت ها توجه کنید
شباهت کفپوش با کفپوش مسجدالنبی
شباهت طراحی بنا با مسجدالنبی!!!!!!!!!!!
موجوداتی که پس از حل معما الله اکبر می گویند!!!!!!!
وباز هم کلمه ی الله در این بازی به وفور یافت میشود.
استفاده از درب مسجدالنبی در بازی!!!!!!!!!!!!!!!
و در آخر فکر میکنم حرفی برای گفتن نباشه وخودتون قضاوت کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
--
خداوند تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود...تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد...با پای شکسته هم می توان سراغش رفت...تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر بر میدارد...تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند...وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید...
این خدا را برایت آرزو دارم.
باز هم از این توهم های توطئه و خود مهم پنداری:))
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Mehrbod - 03-01-2013
نذرییاب!
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
undead_knight - 03-01-2013
Mehrbod نوشته: نذرییاب!
این کشف میلاد بودا:))
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
undead_knight - 03-18-2013
eclipse نوشته: حجه الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی (صدر) نقل فرمودند من در سال 1374 در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم. روز تاسوعا بود. بامیزبان خود آقای محمود افشاری برای گردش به صحرا رفتیم. پدری با دو فرزندش را دیدیم که لوبیای قرمز می کاشتند. بعد از احوالپرسی سخن معجزه ائمه به میان آمد. آقای کریمی داستان جالبی نقل کرد و گفت: یکی از بچه ها به نام عباس مرد متدین و دقیق در انجام تکالیف شرعی است که با مادر و همسر خود زندگی می کند.
روزی از محل کار خود خارج شده به سوی منزل می رود در بین راه صدای دختری به گوش میرسد که ایشان را با نام صدا می زند. وقتی که بر می گردد دختری زیبا با قیافه بسیار دلفریبی را مشاهده می کند آن دختر اظهار می کند عباس من عاشق تو شدم و در خواست ازدواج با تو را دارم. عباس با شنیدن این کلام در حالی که از اتهام مردم هراسان است که در کوچه با چنین دختری مشغول صحبت گردیده گفت: من همسر و مادری در تحت تکلف خود دارم و هیچ گونه توانایی اراده دو همسر و مادرم را ندارم. دختر اظهار می کند که من از شما توقع مخارج و غیره را ندارم بلکه نیازهای مادی شما را هم هرچه باشد برطرف خواهم کرد. عباس می گوید چون نمی خواستم در جایی که مردم متوجه بودند با او صحبت کنم تا مبادا آبرویم خدشه دار شود لذا بی اعتنایی کرده و به سوی منزل روانه شدم.
[COLOR="Magenta"]وقتی به منزل رسیدم دیدم جلوتر از من آمده و در منزل نشسته است .گفتم: من تا به امروز اصلا تو را ندیده ام تو چطور ندیده عاشق من شده ای؟ گفت: من از طایفه جن هستم انسان نیستم ولی چه کنم عاشق و دلباخته تو شده ام از تو تقاضای ازدواج دارم و تمام زندگی تو را تضمین می کنم که با خوشبختی زندگی کنی.[/COLOR]
عباس می گوید او هرچه اصرار می کرد من مخالفت می کردم تا اینکه گفت: عباس من میروم تو تا فردا با مادر و همسرت مشورت کن. در همین حال مادر وهمسرم نشسته بودند گفتند: گویا تو با کسی صحبت می کنی ما که غیر از تو کسی را نمی بینیم من جریان را شرح دادم مادرم گفت: عباس جن زده نشده باشی؟
آن روز گذشت فردا من طبق معمول به دکان رفته مشغول کار شدم ودر وقت همیشگی به خانه بر گشتم وقتی که وارد شدم دیدم باز آن دختر نشسته و منتظر است . بعد از سلام و جواب گفت : عباس! با مادر وهمسرت مشورت کردی؟ گفتم: دیروز من به تو گفتم من نیازی به ازدواج دوم ندارم و خواهش می کنم که دست از من بردار. او گفت : من در عشق تو بی قرارم و می سوزم استدعا میکنم با من ازدواج کنی و همین طور اصرار می کرد. گفتم: خلاصم کن من ابدا به ازدواج دوم تن نخواهم داد باز دیدم رهایم نمی کند ناچار برای خلاصی خود سیلی محکمی به صورتش زدم . نگاه به من کرد و گفت: اگر من چنین سیلی به تو بزنم زنده نخواهی ماند. در همین حال وقتی از من مایوس شد یک سیلی به من زد.
دیگر نفهمیدم جریان چه شد وقتی مادر و همسرم می بینند من نقش زمین شدم مرا به پزشک می رسانند. ولی چون کاملا لال شده بودم از معالجه من نا امید می شوند. عباس بعد از مدت مدیدی با همین حال که قادر به سخن نبود زندگی می کند تا اینکه روزی آرزو می کند که به زیارت امام رضا (ع) نائل آید و این آرزو را با اشاره به نزدیکان خود می فهماند. مادر و همسر و برادری که در تهران زندگی میکرد به همراه عباس به مشهد مقدس عازم می شوند. یک هفته در مشهد می مانند و هر روز به زیارت مشرف می شوند تا اینکه روزی در منزل عباس امام رضا(ع) و امام زمان (عج) را در خواب میبیند و شفای کامل پیدا میکند.
[COLOR="DarkSlateGray"][SIZE="1"]از این وبلاگ برداشتم[/SIZE]
[/COLOR]http://jenzade.blogfa.com/
[SIZE="1"]یعنی واقعیه؟[/SIZE]
درخواست ازدواج جن از انسان
تالار گفتگوی هم میهن - Hammihan Forum > تالارهای موضوعی >
فلسفه و منطق > متافیزیک و علوم ماوراء > درخواست ازدواج جن از انسان
هرچند من از فلسفه و منطق در هم میهن ناامید شدم:))ولی خب نکات اسلامیش هم میتونه این باشه که علما به زودی به دنبال احکام سکس ضربدری و ... با اجنه باشند:)))))
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Russell - 03-19-2013
نقل قول: زدن برجهای دوقلو آمریکا دستور مستقیم شیطان بود 71. Hail! ye twin warriors about the pillars of the world! for your time is nigh at hand.
٧١ . درود! شما جنگاوران دوقلوی اطراف ارکان جهان! چرا که زمان شما نزدیک، در دسترس است.
کتاب شریعت
نوشته جن گیر بزگ آلیستر کرولی
آلیستر همونیه که بوش تو یه مصاحبه از اون به عنوان جد نامشروع خودش یاد میکنه و به این مطلب افتخار هم میکنه
کتاب یاد شده در یکی از اهرام مصر توسط جنی به آلیستر دیکته شده.
این کتاب مبنای کار ماسونها است.
دستورات این کتاب مو به مو در حال اجراست.
همه دیدیم که چطور با ترکوندن این دوقلوها به کشورهای اسلامی حمله شد و جان و ناموس مسلمین مورد تعرض قرار گرفت.
دستورات بعدی در حال اجرا است.....
دستور کشف حجاب،کشتن مسلمین،از بین بردن اعتقادات و....
که انشاء الله در پستهای آینده خواهم آورد.
زدن برجهای دوقلو آمریکا دستور مستقیم شیطان بود