پاتوق شب نشینی -
Dariush - 01-24-2013
بله، بی شک بد است و بیماری زاست
من به همان عمرِ کمترِ با سیگار، به عمر بیشترِ بدونِ سیگار خشنود ترم!
و البته شما حداقل در دو مورد با من اشتراک دارید.
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 01-25-2013
می بینم که دوستان کم گو(و شاید کم رو) شده اند!
پاتوق شب نشینی -
nirvana - 01-25-2013
جناب داریوش من چای و سیگار راهستم ولی کتاب را درحال حاضر خیر چون چشمانم خسته اند و قیلی ویلی میروند:)
پاتوق شب نشینی -
undead_knight - 01-25-2013
Dariush نوشته: می بینم که دوستان کم گو(و شاید کم رو) شده اند!
زمینه کم گویی و کم رویی رو بیان کنید تا شفاف سازی بشه شاید هم کمی"گویی"توی اون زمینه ها اضافه کنیم :))
پاتوق شب نشینی -
Alice - 01-25-2013
Dariush نوشته: می بینم که دوستان کم گو(و شاید کم رو) شده اند!
اکنون چه شده پس از مدت ها برگشته اید و گیر شبنشینی داده اید
؟ (((:
شب زندهداری با قهوه و کتاب
* را هستم ولی سیگار را نه
؛ کنون در دوران
ترک بسر میبرم
! (((:
(هرآینه پیشتر بسی سیگار میکشیدم ولی کژخویی (اعتیاد) هرگز نداشتهام)
* من روی هم رفته یک دم ورق زدن ِ کتاب و کتابخوانی را به هزاران ایبوک
و ویکی پدیا و اینجور مزخزفات نخواهم داد
!
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 01-25-2013
منم امروز در چند صفحه از این کتاب ریاضیات مهندسی از صبح تا یکی دو ساعت پیش چنان گیر کردم که سرسام گرفتم.آنرا برای حالت کلی گفتم!
پاتوق شب نشینی -
undead_knight - 01-25-2013
نقل قول: من روی هم رفته یک دم ورق زدن ِ کتاب و کتابخوانی را به هزاران ایبوک
و ویکی پدیا و اینجور مزخزفات نخواهم داد !
باز به ویکی پدیا توهین کردی! :))
ویکی پدیا هیچی،ایبوک هایی که به زبان های مختلف و با دسترسی خیلی بیشتر از کتاب هستند رو دیگه نمیشه نادیده گرفت:)
همینجوری ادامه بدی second rate mind میمونیا:))
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 01-25-2013
Alice نوشته: اکنون چه شده پس از مدت ها برگشته اید و گیر شبنشینی داده اید ؟ (((:
شب زندهداری با قهوه و کتاب* را هستم ولی سیگار را نه ؛ کنون در دوران
ترک بسر میبرم ! (((:
(هرآینه پیشتر بسی سیگار میکشیدم ولی کژخویی (اعتیاد) هرگز نداشتهام)
* من روی هم رفته یک دم ورق زدن ِ کتاب و کتابخوانی را به هزاران ایبوک
و ویکی پدیا و اینجور مزخزفات نخواهم داد !
قدری گرفتاری دارم.دو سه هفته دیگر گرفتاری هایم پایان خواهند یافت و بیشتر اینجا خواهم بود.
من هم چنین هستم .هرگز معتاد به سیگار نبوده ام.اما وقتی شب سرد باشد و چند دم سرد
به ریه هایتان برود، قدری هم سرتان درد گرفته باشد، آنگاه بی شک، بیش از هر چیزی سیگار
اولین چیزی ست به یادش می یوفتید.
و در مورد ورق زدن کتاب هم با شما هم داستانم، اما کتاب چنان گران شده است که من که قبلا
همیشه به وقت بیرون رفتن، بخشی از وقتم را در کتاب فروشی ها میگذراندم، اکنون از ورود به کتاب فروشی پرهیز
میکنم چرا که میدانم حتما وسوسه شده و کتابی میخرم و پولم را بر باد میدهم!
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 01-25-2013
undead_knight نوشته: زمینه کم گویی و کم رویی رو بیان کنید تا شفاف سازی بشه شاید هم کمی"گویی"توی اون زمینه ها اضافه کنیم :))
زمینه کم گویی را که آنها که کم گویی میکنند باید مشخص کنند.
(از جمله راسل و آنارشی)
پاتوق شب نشینی -
Alice - 01-25-2013
undead_knight نوشته: ویکی پدیا هیچی،ایبوک هایی که به زبان های مختلف و با دسترسی خیلی بیشتر از کتاب هستند رو دیگه نمیشه نادیده گرفت:)
اگر از ویکی فاکتور بگیریم
، با بند بالا همسو ام
؛ ولی باز خوشی و لذتی
که در نسکخوانی و معاشقه با کتاب هست
، هرگز در کالبد ِ یک ایبوک
نخواهد بود
!
پیشترها استادی داشتم که از آداب و رُسومات نسکخوانی ِ خودش به
من گفته بود
، جوری وسوسهبرانگیز سخن میگفت که من از آنپس کتاب
را بیشتر از روی ِ سرخوشی بردن و معاشقه میخوانم
!
رویهم رفته تراز و شایمندی کتاب هرگز با یک ایبوک سنجشپذیر نیست
!
Dariush نوشته: قدری گرفتاری دارم.دو سه هفته دیگر گرفتاری هایم پایان خواهند یافت و بیشتر اینجا خواهم بود.
من هم چنین هستم .هرگز معتاد به سیگار نبوده ام.اما وقتی شب سرد باشد و چند دم سرد
به ریه هایتان برود، قدری هم سرتان درد گرفته باشد، آنگاه بی شک، بیش از هر چیزی سیگار
اولین چیزی ست به یادش می یوفتید.
نه
!
این روزها بیاندازه از آسمان آلودهی تهران دود میخورم
؛ چندگاهیست که شاید
به همین انگیزهها سیگار را بوسیدهام گذاشتهام کنار ...
!