کارکرد زبان در اندیشه -
Mehrbod - 11-05-2012
Alice نوشته: مهربُد عزیز ؛ چون پرسشهایت پیوند سر راستی به گفتار من نداشت ؛ اگر رواداشت بداری من از پرسش هایت می گذرم و جُستار را برایت روشنتر می سازمــــ... !
..............................................................................................................................................
برای همه ما پیش آمده که هنگام گفتگو کردن گاهی گزاره ای را به نادرست بکار می بریم و بی درنگ لغزش خود را ویرایش می کنیم !
زبان شناسان فرنودآوری میکنند که لغزش یادکرده به سبب لغزش در "زبان" نیست ؛ زبان نیروی ست ویری که همچون جدول ضرب عاری از هرگونه لغزشی ست ! سهو و کاستی در عمل ضرب یا گفتار رخ می دهد !
من میکوشم که ساده تر بیان کنم ؛
همه ما "زبان" را از بَدو زایش در خانه به کمک پدر و مادر می آموزیم ؛ حال آنکه برای آموختن"دبیره و نوشتار" گزیری نداریم جز رفتن و آموختن از مکتب و آموزشگاه ! آنهم در درازایی کمابیش یکساله و با کوشش و برزش بسیار ؛
دگرسانی یادگیری زبان و نوشتار در چیست ؟
پاسخ اینجاست :
زبان شناسان باور دارند که "زبان" ریشه در ذات آدمی دارد و نیرویی ست ویری که همواره از آغاز تاریخ بشریت با او بوده و هست ؛ خط و نوشتار اما پیشینه درازی ندارد !
نوشتار خاستگاه فرهنگی و همبودین دارد ؛ برای آموختن خط الزاماً باید آنرا مانند دیگر ساخته های بشریت از راه درس و آموزشگاه بیاموزیم !
زبان اما همانگونه که بارها گفته شد ؛ توانایی ذاتی ماست و ما در گاه کودکی و یادگیری آن ؛ این استعداد ذاتی خود را در ریخت زبان های گوناگون ؛ بسته به همبودی که در آن هستیم ؛ (انگلیسی پارسی و...) ساختاربندی می کنیم ! برای همین یادگیری زبان به درس و مدرسه نیاز ندارد و هر انسانی از این توانایی برخوردار است ! (کر و لال ها)
این یک کران نمایی پایه ای و باریک از زبان بود !
پ ن : اگر بخواهیم به روند فرزامش زبان و اصول آن در گستره تاریخ نگاهی فراگیر بیاندازیم ؛ در می یابیم که آدمیان در آغاز ، زبان (توانایی ویری) را به ریخت گفتار درآورند ؛
سپس با یاری خط آن را به شکل نوشتار ! برای همین هم هنگام نوشتن گزاره ای آن را در ذهن خود بازگو می کنیم !
آری، همه اینها درست است، ولی فرهشت این جستار بر این است آلیس جان که اگرچه توانایی سرشتین زبان در همه ما میباشد، ولی اینکه
این توانایی در کدام زبان و در چه ساختاری خود را میآشکارد است که به ترازهای اندیشیک گوناگون، یا بگوییم اندیشه والا یا اندیشه پست میانجامد.
درباره کارکرد دبیره هم دیرتر سخن خواهیم گفت، ولی همانجور که خودت هم گفتی دبیره کار کمتری در اندیشیدن دارد، ولی در اینکه نقش درخوری دارد نیز گمانی نمیرود.
پ.ن.
بازگویی این هم بد نیست که من روی هم رفته در زندگیام شاید ده هزار برابر نوشتههای انگلیسی به لاتین، در برابر پارسی با دبیره عربی کنونی
خواندهام، ولی هنوز خواندن با این دبیره برای من آسانتر است و زمانیکه در پارسی میاندیشم واژگان را روی آن میبینیم. برای دیگر دوستان چگونه است؟
کارکرد زبان در اندیشه -
Alice - 11-05-2012
Mehrbod نوشته: آری، همه اینها درست است، ولی فرهشت این جستار بر این است آلیس جان که اگرچه توانایی سرشتین زبان در همه ما هست، ولی اینکه این
توانایی در کدام زبان و چه ساختاری خود را میآشکارد است که به ترازهای اندیشیک گوناگون، یا بگوییم اندیشه والا یا اندیشه پست میرسد.
به دید من برای رسیدن به فرجامی بهتر و باریکتر
؛ بایسته است که از سرشت و چیستی زبان و اصول آن هرچه بهتر آگاه شویمــــ...
!
من می خواستم آژگاه گفتارم را پیرامون ماهیت زبان نگاه دارم و این ویژگی های مهادین را فراکاوی و موشکافی کنمــــ...
؛
به هر روی اگر آغازنده جُستار چنین دیدگاهی را ندارد ادامه نمی دهمــــ...
!
کارکرد زبان در اندیشه -
Anarchy - 11-05-2012
Mehrbod نوشته: ولی هنوز خواندن با این دبیره برای من آسانتر است
کدام دبیره؟ لاتین؟
کارکرد زبان در اندیشه -
Mehrbod - 11-05-2012
Anarchy نوشته: کدام دبیره؟ لاتین؟
عربی!
کارکرد زبان در اندیشه -
Anarchy - 11-05-2012
Mehrbod نوشته: عربی!
من متوجه منظورت نشدم..نوشتی که:
Mehrbod نوشته: پ.ن.
بازگویی این هم بد نیست که من روی هم رفته در زندگیام شاید ده هزار برابر نوشتههای انگلیسی به لاتین، در برابر پارسی با دبیره عربی کنونی
خواندهام، ولی هنوز خواندن با این دبیره برای من آسانتر است و زمانیکه در پارسی میاندیشم واژگان را روی آن میبینیم. برای دیگر دوستان چگونه است؟
اگر منظور دبیره عربی هست،خب طبق صحبت خودت چیز عجیبی هم نباید باشه دیگه!! بیشتر به این دبیره خواندی پس زمان فکر کردن هم دبیره عربی رو میبینی دیگه...
کارکرد زبان در اندیشه -
Mehrbod - 11-07-2012
در دنباله سخن نبایستی فراموشید که گرچه در زبان "نوتکایی" میگوییند "[آن] پایین میسنگد"، ولی اینکه آیا
فرایافتی[sup][aname=rpa1136][[/aname][anchor=pa1136]1][/anchor][/sup] به نام "افتادن" را نیز درمیابند یا نه، و اگر آری آیا سنگ را بریخت افتادن میبینند یا خیر نیز خود جستار دیگری
مینیازد[sup][aname=rpa9766][[/aname][anchor=pa9766]2][/anchor][/sup].
برای آزمایش تند آن ولی نیاز به راه دوری رفتن هم نیست، همچنانکه که در بیشتر زبانهای اروپایی نمونهوار به فرایند بارش باران میگویند:
it rains.
میبارد.
و چون ما در زبان پارسیک نیز «میبارد» را میتوانیم بگوییم و دشواریای در دریافت فرایند افتادن چکههای آب از بالا
و آسمان و رو به زمین و پایین نداریم، پس در
فرهود[sup][aname=rpa8a18][[/aname][anchor=pa8a18]3][/anchor][/sup] درست بمانند نوتکایی داریم چیزی در ترازِ «میسنگد» میگوییم و
پندارهها[sup][aname=rpa30b6][[/aname][anchor=pa30b6]4][/anchor][/sup] را نیز بدرستی میدریابتیم.
آنچه ما میتوانیم
بگرایند[sup][aname=rpa08f1][[/aname][anchor=pa08f1]5][/anchor][/sup] بسیار بالا بگوییم همهگیری دارد، بدرستی
نبودِ چنین کاستیهایی از نگرفتن پندارهها در همهیِ زبانهای زندهیِ جهان میباشد.
به سخن بهتر، زبانی نداریم - یا یافت نشده - که اندیشه گوینده را مرزمند کند؛ گرچه
دگرسانیهای[sup][aname=rpa80b1][[/aname][anchor=pa80b1]6][/anchor][/sup] ژرفی در دستور زبان و
شیوه برخورد و نگرش زبان با جهان داریم (e.g. نوتکایی) ولی در هیچکدام از زبانهایِ جهان
کاستومندیِ[sup][aname=rpa2f7e][[/aname][anchor=pa2f7e]7][/anchor][/sup] اندیشیکی برای
سخنگوی خود دیده نشده و بس دور از باور است که بگوییم در اندیشهیِ سخنگو مرزمندیای از روی ساختارِ «دستور زبان» پیشمیاید.
هرآینه،
هنودِ[sup][aname=rpab5a0][[/aname][anchor=pab5a0]8][/anchor][/sup] زبان بر اندیشهیِ ما به چهرههایِ دیگری نیز خود را مینمایاند که به آنها یک به یک خواهیم پرداخت.
----
[aname=pa1136]1[/aname]. [anchor=rpa1136]^[/anchor] farâ+yâft::Farâyâft || فرایافت: پندارهای که از چند پندارهیِ دیگر ساخته شده باشد; مفهوم concept
[aname=pa9766]2[/aname]. [anchor=rpa9766]^[/anchor] yâz+idan::Yâzidan || یازیدن: قصد کردن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to intend
[aname=pa8a18]3[/aname]. [anchor=rpa8a18]^[/anchor] far+hud::Farhud || فرهود: فرهوده; حقیقت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ truth
[aname=pa30b6]4[/aname]. [anchor=rpa30b6]^[/anchor] pendâr+e::Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En concept
[aname=pa08f1]5[/aname]. [anchor=rpa08f1]^[/anchor] be+gerâyand::Begerâyand || بگرایند: احتمالا Ϣiki-En, Ϣiki-En likely; probably
[aname=pa80b1]6[/aname]. [anchor=rpa80b1]^[/anchor] digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=pa2f7e]7[/aname]. [anchor=rpa2f7e]^[/anchor] kâst+umand::Kâstumand || کاستومند: ناقص; دارای کاستی TFD defective
[aname=pab5a0]8[/aname]. [anchor=rpab5a0]^[/anchor] Hanud || هنود: اثر, تاثیر effect
کارکرد زبان در اندیشه -
Mehrbod - 11-07-2012
کارکرد زبان در انگیزش اندیشه
نکته
مهندی[sup][aname=rpa9ae4][[/aname][anchor=pa9ae4]1][/anchor][/sup] که در بالا ما به آن پرداختیم نامرزمند اندیشه از سوی زبان بود، ولی آیا چون دو زبان اندیشهیِ گویندگان خود را مرزمند نمیسازند، کارایی یکسانی نیز در
فرجام[sup][aname=rpa687b][[/aname][anchor=pa687b]2][/anchor][/sup] خواهند داشت؟
برای سادگی, بجای بررسیِ زبانهای زنده میتوانیم به زبانهای ساختگی یا همان برنامهریزیِ رایانهای بپردازیم که ساختاری بسیار سادهتر از زبانهای زنده داشته و کارکرد آنها در اندیشه بساویدنیتر است.
زبانهای برنامهریزی در رایانه را به زبانهای تراز-بالا (high-level) و تراز-پایین بخش میکنند. زبانهای تراز-بالا
زبانهایی هستند که به گویش ما
هومنان[sup][aname=rpaf279][[/aname][anchor=paf279]3][/anchor][/sup] نزدیکتر میباشند، هر چه ترازِ زبان پایینتر میرود نیز به زبان ماشین و اسمبلی نزدیک شده و سرانجام 0 و 1 تنها میرسیم.
تراز-بالاترین زبانهای برنامهریزی هنگام نگارش این نوشتار دو زبان
Ruby و
Python میباشند.
نکتهیِ شایان یادکرد درباره این دو زبان این میباشند که هر دو همتراز یکدیگر بوده و برای انجام کارهایِ
همانندی[sup][aname=rpaaa8b][[/aname][anchor=paaa8b]4][/anchor][/sup]
نیز ساخته شدهاند و برنامهریزهای دو زبان میتوانند برنامههای خود را بی هیچ دشواری چندانی به دیگری
بترزبانند[sup][aname=rpa99ba][[/aname][anchor=pa99ba]5][/anchor][/sup].
هرآینه، کسانیکه به هر دو زبان توانا هستند از ویژگیهایِ پنهان ولی
مهادین[sup][aname=rpa7c7f][[/aname][anchor=pa7c7f]6][/anchor][/sup] دو زبان نیز
آگاهند[sup][aname=rpa5d91][[/aname][anchor=pa5d91]7][/anchor][/sup] که همان کارکرد زبان در شیوه اندیشه و راهکاریابی باشد.
دگرسانی[sup][aname=rpab76c][[/aname][anchor=pab76c]8][/anchor][/sup] فلسفهیِ میان دو زبان که از خواستههایِ سازندگان آغازین آنها برخاسته را میتوان اینچنین کوتاهید (
Python Vs. Ruby)
[table]
[tr][td]#[/td][td]Python[/td][td]Ruby[/td]
[/tr]
[tr]
[td]1.[/td]
[td]باید تنها یک راه - و
برگزینانه[sup][aname=rpad559][[/aname][anchor=pad559]9][/anchor][/sup] تنها یک راه - آشکار برای رسیدن به پاسخ باشد.[/td]
[td]باید چندین راه گوناگون برای رسیدن به پاسخ باشد.[/td]
[/tr]
[tr]
[td]2.[/td]
[td]آشکارگویی (explicitness) همیشه برتر از پوشیدهگویی است.[/td]
[td]پوشیدهگویی پذیرفتنیتر و خواستنیتر است.[/td]
[/tr]
[tr]
[tr]
[td]3.[/td]
[td]کُد باید
تَنِک و جدا جدا باشد. [/td]
[td]کُد میتواند بیاندازه تودرتو و درهم ولی بجایش
همفشرده[sup][aname=rpa94ce][[/aname][anchor=pa94ce]10][/anchor][/sup] باشد.[/td]
[/tr]
[td]4.[/td]
[td]بایستی شیء را دستکاری کرد.[/td]
[td]بایستی به شیء گفت چه کند.[/td]
[/tr]
[/table]
این دگرسانیهای ریز در فلسفه ولی به ساختار سراسر دگرسانی در زبان میترزبانند و هنگام کار و اندیشه
روی این دو زبان میتوان بآسانی دریافت و
سُهید[sup][aname=rpa1134][[/aname][anchor=pa1134]11][/anchor][/sup] که چگونه در فرایند اندیشیدن به راههایِ از پیش گزیده شده میگراییم.
نمونهوار، اگر روی زبان Python بدنبال راهکار باشیم, همواره کمابیش بدنبال راهِ آشکار و
درست آن میگردیم.
همچنین هنگام کد نوشتن
وادار به آشکارگویی و جدا جدا و خوانانویسی هستیم، هنگامیکه در Ruby میتوانیم
و به این سو میانگیزیم که گاه چرخ را از نو ساخته و همان کار را نیز با کُدی همفشردهتر و پوشیدهگویانهتر بیانجامیم.
----
[aname=pa9ae4]1[/aname]. [anchor=rpa9ae4]^[/anchor] meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ importance
[aname=pa687b]2[/aname]. [anchor=rpa687b]^[/anchor] Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
[aname=paf279]3[/aname]. [anchor=rpaf279]^[/anchor] hu+man::Human || هومن: آدم; هو+منش همچون دُژ+منش (دشمن), کسیکه کارکتر و منش والای دارد. human
[aname=paaa8b]4[/aname]. [anchor=rpaaa8b]^[/anchor] Hamânandidan || همانندیدن: همانندی کردن; تشبیه کردن to make similar
[aname=pa99ba]5[/aname]. [anchor=rpa99ba]^[/anchor] tar+zabânidan::Tarzabânidan <— Tarzabândan || ترزبانیدن: ترجمه کردن to translate
[aname=pa7c7f]6[/aname]. [anchor=rpa7c7f]^[/anchor] meh+âd+in::Mehâdin || مهادین: اصلی Ϣiki-En, Ϣiki-En principal; main
[aname=pa5d91]7[/aname]. [anchor=rpa5d91]^[/anchor] âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ to be informed
[aname=pab76c]8[/aname]. [anchor=rpab76c]^[/anchor] digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=pad559]9[/aname]. [anchor=rpad559]^[/anchor] bar+gozin+âne::Bargozinâne || برگزینانه: ترجیحأ preferably
[aname=pa94ce]10[/aname]. [anchor=rpa94ce]^[/anchor] ham+fešordan::Hamfešordan || همفشردن: Ϣiki-En to compress
[aname=pa1134]11[/aname]. [anchor=rpa1134]^[/anchor] Sohidan || سهیدن: حس کردن MacKenzie to sense
کارکرد زبان در اندیشه -
Mehrbod - 11-07-2012
واداریِ سخنگو | اندرکنش[sup][aname=rpa9d72][[/aname][anchor=pa9d72]1][/anchor][/sup] همبود[sup][aname=rpa8a10][[/aname][anchor=pa8a10]2][/anchor][/sup] و زبان بر یکدیگر
اگر
همسنجی[sup][aname=rpa22a8][[/aname][anchor=pa22a8]3][/anchor][/sup] با زبانهای رایانهای در پیک پیشین را خوانده باشید، به این پرداختیم که زبان و ساختار آن میتوانند - اگرچه وادار نمیکنند - سخنگو را به نگرش ویژهای رهنمود سازند و اندیشهیِ وی را نیز در در همان راستا تقویت کرده و سوگیرانند.
برای آسانیِ دریافت ما میتوانیم همین را در زبانهای زنده نیز بیابیم. یکی از بهترین جاها برای یافتن آن نیز بخشهایی از زبان است که سخنگو را به دادهدهی میوادارند.
ما با بررسی سه زبان آلمانی، انگلیسی و پارسی میبینیم که در یک سناریویِ روزانهیِ پیش پا افتاده، اگر نمونهوار یکی برگشته و به دیگری بگوید:
دیشب با دوستم بیرون بودیم
از آنجاییکه در زبان آلمانی
جاینامهای[sup][aname=rpa071a][[/aname][anchor=pa071a]4][/anchor][/sup] جنسیتی داریم که به نام میچسبند (Freund/ Freundin)، پس سخنگو نیز از همینرو وادار به آشکاردن جنسیت دوست خود خواهد بود.
هر آینه، در زبان انگلیسی میتوان همین را بچهرهیِ زیر گفت:
I spent yesterday evening with a friend of mine
و بدرستی از روی همین ویژگیِ بی جنسیتی زبان، اگر شنونده از وی بپرسد که «دوست شما دختر بود یا پسر؟»، سخنگوی انگلیسی میتواند این را گونهای بینزاکتی دیده و ارجمندانه از پاسخدهی خوددارد.
فرهنگ در اینجا با زبان
میاندرکند[sup][aname=rpaef44][[/aname][anchor=paef44]5][/anchor][/sup]: جایی که زبان دادهدهی نمیکند، فرهنگ نیز خود را همتراز آن
میدگراند[sup][aname=rpa4774][[/aname][anchor=pa4774]6][/anchor][/sup] (و وارونه).
با این همه، یک انگلیسیزبان در دنبالهیِ گفتگو نمیتواند دادههایِ بیشتری نداده و همچنان جنسیت دوست خود را پنهان و
خودویژه[sup][aname=rpa467f][[/aname][anchor=pa467f]7][/anchor][/sup] نگه دارد، چرا
که در گفتگوی بیشتر
ناچار به کاربرد جاینامهای him/her خواهد شد و جنسیت دوست او نیز خواه ناخواه میآشکارد.
در اینجا ما پارسیک را خواهیم داشت که هیچ کدام از این مرزمندیها را نداشته و سخنگو میتواند
همه کارهایی که دیشب انجامیده را کمابیش بازگوییده، بی اینکه کیستیِ جنسیتی دوست خود را بیاشکارد.
برای همه دوستان بیگمان پیش آمده که دوست پسر/دخترشان یکی از داستانهایش را بازگویی میکند و شما
پابهپای داستان پیش خودتان میگاسید[sup][aname=rpa5c9b][[/aname][anchor=pa5c9b]8][/anchor][/sup] (حدس) که جنسیت این دوستِ نامبرده در پایان چیست، یا سرانجام مانند
من میکوشید در ریخت یک پاسخ معصومانه "راستی عزیزم دوستت برادر شیلا نبود؟" آنرا در بیاورید.
ولی از سوی دیگر، اگر ما بخواهیم یک کُنش، بگوییم «شام خوردن با دوستمان» را بازگوییم، در هر سه
زبان نامبرده
وادار به دادن تکههای دیگری از آگاهی، بنمونه زمان رویداد آن میباشیم:
خوردیم، میخوردیم، داریم میخوریم، خواهیم خورد.
dined, have been dining, are dining, will be dining.
ولی در دست دیگر، در زبانی مانند چینی سخنگو وادار به بازگوییِ زمان کُنش نیز هتا نیست، چرا که یک
دیسِ[sup][aname=rpa4c55][[/aname][anchor=pa4c55]9][/anchor][/sup]
کارواژه[sup][aname=rpaaff6][[/aname][anchor=paaff6]10][/anchor][/sup] (verb form) میتواند برای گذشته، اکنون و آینده بکار رود!
بروشنی، این به این
چم[sup][aname=rpa386a][[/aname][anchor=pa386a]11][/anchor][/sup] نیست که چینیها نمیتوانند
اگر خواستند بگویند که رویداد شام خوردن در چه زمانی رخ داده است، ولی
وادار به بازگویی آن نیز نمیباشند.
این ویژگیهای واداریکِ زبان را میتوانیم
هنود[sup][aname=rpa10fb][[/aname][anchor=pa10fb]12][/anchor][/sup] گرفته از فرهنگی که زبان در آن
فرگشته[sup][aname=rpa937d][[/aname][anchor=pa937d]13][/anchor][/sup] (برخاسته) و همچنین باز هنودی که خودِ زبان بر فرهنگ گذاشته در پیوندی دیالکتیک بیانگاریم.
----
[aname=pa9d72]1[/aname]. [anchor=rpa9d72]^[/anchor] andar+kon+eš::Andarkoneš || اندرکنش: تعامل; فرایند اندرکردن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ interaction
[aname=pa8a10]2[/aname]. [anchor=rpa8a10]^[/anchor] ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
[aname=pa22a8]3[/aname]. [anchor=rpa22a8]^[/anchor] ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
[aname=pa071a]4[/aname]. [anchor=rpa071a]^[/anchor] jây+nâm::Jâynâm || جاینام: ضمیر (جانشین اسم) Ϣiki-En, Ϣiki-De, Ϣiki-Pâ pronoun pronomen
[aname=paef44]5[/aname]. [anchor=rpaef44]^[/anchor] andar+kardan::Andarkardan || اندرکردن: تعامل داشتن/کردن Ϣiki-En to interact
[aname=pa4774]6[/aname]. [anchor=rpa4774]^[/anchor] Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
[aname=pa467f]7[/aname]. [anchor=rpa467f]^[/anchor] xod+viž+e::Xodviže || خودویژه: محرمانه; شخصی Ϣiki-En private
[aname=pa5c9b]8[/aname]. [anchor=rpa5c9b]^[/anchor] Gâsidan || گاسیدن: حدس زدن Dehxodâ, Ϣiki-En to guess
[aname=pa4c55]9[/aname]. [anchor=rpa4c55]^[/anchor] dis+idan::Disidan || دیسیدن: فرم گرفتن; دیس گرفتن to form
[aname=paaff6]10[/aname]. [anchor=rpaaff6]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
[aname=pa386a]11[/aname]. [anchor=rpa386a]^[/anchor] Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En, MacKenzie meaning
[aname=pa10fb]12[/aname]. [anchor=rpa10fb]^[/anchor] Hanud || هنود: اثر, تاثیر effect
[aname=pa937d]13[/aname]. [anchor=rpa937d]^[/anchor] far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve