حق مولف (Copyright) -
mamad1 - 10-21-2012
میلاد جان تکلیف ما ایرانی ها چیه
من رفتم در مغازه گفتم ویژوال استدیو میخوام
یکی داد بعدشم گفت 2500 تومن
جدا و قلبا دوس دارم 11 هزار یورو پول بدم برای این نرم افزار چون جدا ارزششو داره ولیکن چه کنم که این پولو ندارم
برای منحرف نشدن تاپیک
چرا زود تموم میشه ؟ از شادمهر عزیز
چرا هر چی که خوبه زود تموم میشه؟
تو رو از دور دیدن ارزوم میشه
حق مولف (Copyright) -
Ouroboros - 10-22-2012
sonixax نوشته: امیر جان کپی رایت به این شکلی که الان هست چیز مزخرفیه ! ولی شما فرض کنید چندصد نفر نشسته اند خود را پاره کرده اند و مثلن ویژوال استودیو را خلق کرده اند - خوب برای ادامه ی کار هم نیازمند انگیزه هستند و هم درآمد . اینکه برویم و حاصل تلاششان را بدزدیم و باهاش محصول خودمان را تولید کنیم نه تنها اخلاقی نیست بلکه اوج رذالت فرد رو هم میرسونه که حاصل تلاش یکی دیگه رو دزدیده و باهاش یک چیزی ساخته و بعد میخواد حاصل تلاش خودش رو کسی ندزده !
این برنامه های متن بازی هم که هستند وقتی مقایسه میکنید میبینید عملن در مقابل انواع تجاری اصلن حرفی برای گفتن ندارند ! شما مقایسه بفرمایید :
فتوشاپ در مقابل گیمپ
3D مکس در مقابل بلندر
مایکروسافت آفیس در مقابل اوپن آفیس
ویژوال استودیو در مقابل آی دی ای های دیگر
برای برخی از نرمافزارها هم که اصلن مشابه غیر تجاری نداریم و تنها یک سری ادیتور بیخود و بی قدرت وجود داره ماند ادوبی فلش
یعنی به غیر از زمینه سیستم های عامل نرم افزار های رایگان یا متن باز توانایی پاسخگویی به نیاز کاربران رو ندارند . در همان زمینه سیستم عامل هم که نیک بنگریم انواع تجاری (غیر انحصاری) از انواع رایگان کارایی بیشتری دارند ، مثلن شما مقایسه بفرمایید توزیع های رایگان لینوکس را با فدوراکور رد هت پولی . تفاوت از زمین است تا آسمان .
بنده عقیده دارم که وقتی شخصی زحمتی کشیده و میخواد از زحمتش پول در بیاره دیگران این حق رو ندارند که با دزدی محصول تولیدیش بهش آسیب برسانند .
طبیعی هست که تیم سازنده دوست داره حاصل کار و زحمتش بر باد فنا نره و اگر بره پس از مدتی اون اثر محو میشه چون تیم سازنده بیخیال ادامه کار میشه و اغلب هم داوطلبانی که بر روی پروژه ها به صورت رایگان کار میکنند پس از مدتی میروند دنبال زندگی خودشان .
انحصار طلبی شرکتها به کنار ، ولی حق و حقوق خالقین نباید پایمال شود .
دوست عزیز چیزی که شما نادیده گرفتهاید نقش انحصارگرای کپیرایت بر فضای سالم تولید/مصرف، و تاثیر به شدت منفی آن نسبت به عنصر خلاقیت است. چنانکه پیشتر نیز در اینباره گفتگو کردهایم، ابداع حقیقی چنانکه مالکیت چیزی را در اختیار یک شخص قرار بدهد معنایی ندارد و دانش، هنر و تکنولوژی ِ بشر، از آغاز فرگشت ما چیزی بجز برساختن بروی آنچه از پیشتر وجود داشته، و افزودن به شاخ و برگ آن نیست. از نظر منطقی ممکن نیست که بتوان دِین ِ حقیقی به «مولف» راستین را پرداخت، چراکه ممکن نیست بتوان او را یافت. اما حتی اگرهم چیزی به راستی و منحصرا متعلق به کسی باشد، وظیفهی اخلاقی او نسبت به همنوعانش اینست که برای پیشبرد جامعهی بشری آنرا در اختیار هرکس که طالب بهرهجویی از آنست قرار بدهد، نه آنکه با بستن بازار و بالا بردن گرز ِ کپیرایت، بکوشد بیشترین شمار کسان را از استفاده از آن محروم بکند!
پیرامون درآمد ِ برای هنرمند و مولف هم، افزون بر آنچه پیشتر گفتم(اینکه ۹۰٪ درآمدها به جیب کسانی بجز سازندگان میرود)خوشبختانه پیشرفت تکنولوژی به جایی رسیده که ما میتوانیم به سادگی دروغهای کهنهای که برای دفاع از محدودیتهای دولتی بر استفادهی همگانی از علم و هنر ارائه میشدند را ریشخند بکنیم. چنانکه با بهره از بنیانها و ابزارهای فناوری، امروز میتوان همه چیز را بصورت رایگان و بدون کوچکترین محدودیتی در اختیار همگان گذاشت، و سپس درخواست کرد هرکس کاری را پسند کرده برای پیشبرد آن و حفظ استقلال پروژه از حیوانات سرمایهدار، به مولف/گسترشدهندهی آن کمک مالی بکند. چنانکه چند بار پیشتر در اینباره صحبت کردهایم، لاف گزاف ِ تئوریسنهای سرمایهداری مبنی بر «دزد» بودن ذاتی همهی ابنای بشر که در غیاب زور و چماغ، که «چهرهی راستین خود را برملا خواهند کرد» افسانهای وقیح بیهیچ پشتوانهی استواری بیش نیست که علت و معلول را جابجا کرده، و نمیبیند که انحصار مالکیت بوده که به ضدیت با آن انجامیده.
شما میتوانید محصول مورد نظر خود(کتاب، موسیقی، فیلم، نرمافزار، بازی...)را از طریق اینترنت دریافت بکنید، سپس در صورتی که آنرا به راستی مفید و ارزشمند یافتید به سازندگان آن هرچقدر خواستید کمک برسانید. از آنجاکه سلیقهها و نیازها متفاوت هستند، بیگمان برای هر محصولی پرداختکنندگانی خواهند بود.. در همین ایران خودمان هزاران نفر آلبوم اول محسن نامجو را با آنکه تمام آهنگهای آن پیشتر منتشر شده بود خریداری کردند، چراکه میخواستند به هنرمندی که از او خوششان آمده یاری برسانند. من نیز هرگاه چیزی را به راستی مفید یافتهام و یا آنرا پسندیدهام، برای سازندهی آن به نحوی کمک فرستادهام. این مدل به مراتب درجات بهتر از واداشتن شما به پرداخت پولی نامتناسب با ارزش حقیقی کالا برای پر شدن جیب مشتی واسطهی لاشخور است. در مقابل هرگاه کسی به اعمال زورکی کپیرایت پافشرده، تا جایی که توانستهام پدرشان را درآوردهام، و هماکنون چند سال است که دیسکوگرافی ِ متالیکا را در تورنت سید میکنم!
پیرامون کمآوردن نرمافزارهای متن باز از مدلهای تجاری، شاید در حال حاضر حق با شما باشد، اما طی ده سال اخیر شاهد نه فقط پیشرفت گسترده، که پیشی گرفتن گونهی نخست از مدل دومی بودهایم:
ویالسی
فایرفاکس
اوکلار
کالیبر
لیبرآفیس(که از هر جهت بهتر از آفیس مایکروسافت و اپنآفیس است
)
...
هیچ دلیلی وجود ندارد که دیگر پروژههای داوطلبانه و خودخواسته که در آن شرکتکنندگان به میل خود دست به توزیع و گسترش و استفاده از یک محصول میزنند به زودی به جایگاه اینها نرسند و به سادگی مدلهای تجاری را پشت سر نگذارند.. بخصوص که نوع دوم هزاران سال سابقهی منفی دارد، اما همکاری و مشارکت برای نخستین بار است که آزموده میشود، و تا اینجا بجز موفقیت چیزی نداشته.
حق مولف (Copyright) -
Nocturne - 10-22-2012
Ouroboros نوشته: سپس درخواست کرد هرکس کاری را پسند کرده برای پیشبرد آن و حفظ استقلال پروژه از حیوانات سرمایهدار، به مولف/گسترشدهندهی آن کمک مالی بکند.
مشکل این است که این روش پیشبرد اهداف کاری و مالی کسانی که سالها روی یک پروژه کار کرده اند و سرمایه گذاری کرده اند را تضمین نمیکند، و به نگر من نمیتوان آینده ی شغلی یک کمپانی را به حس اخلاقمداری انسانهایی که از آن استفاده میکنند سپرد، به نگر من به جای اینکه یک محصول رو کامل دانلود کنیم اگر خوشمان آمد آن را بخریم بهتر است قبل از اینکه آن را بخریم نسخه ی تریال آن را دانلود کنیم یا برای فیلم و موسیقی مقداری از آن را بشنویم یا نظر بقیه ی در مورد آن را بخوانیم، و اینکه واقعا چه چیزی تضمین میکند که ما اگر خوشمان آمد از یک چیز دین خود را به آن ادا کنیم؟ کاش در این مورد یک تاپیک جدید زده میشد چون من هم واقعا در این مورد جواب قاطعی ندارم.
حق مولف (Copyright) -
sonixax - 10-22-2012
Ouroboros نوشته: دوست عزیز چیزی که شما نادیده گرفتهاید نقش انحصارگرای کپیرایت بر فضای سالم تولید/مصرف، و تاثیر به شدت منفی آن نسبت به عنصر خلاقیت است. چنانکه پیشتر نیز در اینباره گفتگو کردهایم، ابداع حقیقی چنانکه مالکیت چیزی را در اختیار یک شخص قرار بدهد معنایی ندارد و دانش، هنر و تکنولوژی ِ بشر، از آغاز فرگشت ما چیزی بجز برساختن بروی آنچه از پیشتر وجود داشته، و افزودن به شاخ و برگ آن نیست. از نظر منطقی ممکن نیست که بتوان دِین ِ حقیقی به «مولف» راستین را پرداخت، چراکه ممکن نیست بتوان او را یافت. اما حتی اگرهم چیزی به راستی و منحصرا متعلق به کسی باشد، وظیفهی اخلاقی او نسبت به همنوعانش اینست که برای پیشبرد جامعهی بشری آنرا در اختیار هرکس که طالب بهرهجویی از آنست قرار بدهد، نه آنکه با بستن بازار و بالا بردن گرز ِ کپیرایت، بکوشد بیشترین شمار کسان را از استفاده از آن محروم بکند!
بنده هم که عرض کردم ، بحث انحصار گرایی به کنار ولی اینکه خالق مالک مخلوقش نیست حرفی غیر منطقی و البته نشدنی است . من خودم را مثال میزنم . وقتی برنامه ای تازه میخواهم بنویسم و ببینم خیلی راحت کپی میشود و در دست دیگران قرار میگیرد آن را نمینویسم - در مورد سایرین هم بدون شک همین طور است . نتیجتن وقتی اشخاص متخصص دست به آن کار نزنند پیشرفت علم و ... میشود کشک و اگر این پیشرفت عقب تر کشک میشد امروزه ما داشتیم هنوز با کارت اطلاعت ذخیره میکردیم به جای چیپ ! و یا هنوز داشتیم با سیستم عامل های متنی بدون اینترفیس سر و کله میزدیم ، خود به خودی هم شمار استفاده کنندگان از کامپیوتر بسیار کم میبود .
Ouroboros نوشته: پیرامون درآمد ِ برای هنرمند و مولف هم، افزون بر آنچه پیشتر گفتم(اینکه ۹۰٪ درآمدها به جیب کسانی بجز سازندگان میرود)خوشبختانه پیشرفت تکنولوژی به جایی رسیده که ما میتوانیم به سادگی دروغهای کهنهای که برای دفاع از محدودیتهای دولتی بر استفادهی همگانی از علم و هنر ارائه میشدند را ریشخند بکنیم. چنانکه با بهره از بنیانها و ابزارهای فناوری، امروز میتوان همه چیز را بصورت رایگان و بدون کوچکترین محدودیتی در اختیار همگان گذاشت، و سپس درخواست کرد هرکس کاری را پسند کرده برای پیشبرد آن و حفظ استقلال پروژه از حیوانات سرمایهدار، به مولف/گسترشدهندهی آن کمک مالی بکند. چنانکه چند بار پیشتر در اینباره صحبت کردهایم، لاف گزاف ِ تئوریسنهای سرمایهداری مبنی بر «دزد» بودن ذاتی همهی ابنای بشر که در غیاب زور و چماغ، که «چهرهی راستین خود را برملا خواهند کرد» افسانهای وقیح بیهیچ پشتوانهی استواری بیش نیست که علت و معلول را جابجا کرده، و نمیبیند که انحصار مالکیت بوده که به ضدیت با آن انجامیده.
شما میتوانید محصول مورد نظر خود(کتاب، موسیقی، فیلم، نرمافزار، بازی...)را از طریق اینترنت دریافت بکنید، سپس در صورتی که آنرا به راستی مفید و ارزشمند یافتید به سازندگان آن هرچقدر خواستید کمک برسانید. از آنجاکه سلیقهها و نیازها متفاوت هستند، بیگمان برای هر محصولی پرداختکنندگانی خواهند بود.. در همین ایران خودمان هزاران نفر آلبوم اول محسن نامجو را با آنکه تمام آهنگهای آن پیشتر منتشر شده بود خریداری کردند، چراکه میخواستند به هنرمندی که از او خوششان آمده یاری برسانند. من نیز هرگاه چیزی را به راستی مفید یافتهام و یا آنرا پسندیدهام، برای سازندهی آن به نحوی کمک فرستادهام. این مدل به مراتب درجات بهتر از واداشتن شما به پرداخت پولی نامتناسب با ارزش حقیقی کالا برای پر شدن جیب مشتی واسطهی لاشخور است. در مقابل هرگاه کسی به اعمال زورکی کپیرایت پافشرده، تا جایی که توانستهام پدرشان را درآوردهام، و هماکنون چند سال است که دیسکوگرافی ِ متالیکا را در تورنت سید میکنم!
در مورد نرم افزار به جز مواردی انگشت شمار اغلب سازندگان جزو همان ۹۰% هستند پس تمام درآمد به جیب خودشان میرود ، شرکتهای نرم افزاری زیادی هستند که تولیدکنندگانشان همان صاحبینشان هستند . پس این سخن درست نیست . این دانیشن ها هم که در باره شان سخن میگویید مفتشان گران است . ما سیستم دانیشنی درست و حسابی نداریم و گروی وجود ندارد که از طریق دانیشن هزینه های راستین کاری که انجام داده را در آورد . شکم را هم نمیشود با خوشخوشان کاربرانی که یک محصولی را استفاده کرده اند پر کرد . در این باره من پیشتر هم توضیح داده بودم . حق مالکیت شخص بر چیزی که آفریده یک حق مسلم و نقض نشدنیست و به نظر بنده کسانی که میخواهند این حق را نقض کنند بیشتر به جای اخلاقیات و پیشرفت و ... به دنبال آسودگی و راحتی خودشان هستند و دیگران از جمله خالق آن محصول برایشان مهم نیستند.
و در رابطه با اثبات درستی سخن بنده همین که سیستم ها غیر تجاری به جز یکی دو مورد در مقابل سیستم های تجاری بسیار ناکارآمد تر هستند و تولید کنندگانشان در مقابل مصرف کنندگانشان به خاطر غیر تجاری بودن هیچ مسئولیتی ندارند کفایت میکند . ناکارآمدی نرمافزار های غیر تجاری و عدم پاسخگویی تولید کننده در برابر انواع تجاریشان خیلی وقت پیش ثابت شده و فکر نمیکنم نیازی به بحث در این باره باشد .
یک نرمافزار متن باز بنا بر سلیقه نویسنده(گان) اش گسترش میابد و نه بنا بر خواست مصرف کننده(گان) اش و این یک فاجعه است . کافیست یک سری به درخواستهای قابلیت در وبسایتهای نرمافزار های متن باز بیندازید همه چیز برایتان روشن میشود .
برای مثال میشود به سیستم مدیریت محتوای جوملا اشاره کرد ، یک برنامه رایگان و متن باز . مدتهاست شمار بسیاری از کاربرانش خواهان اضافه شدن امکان نسبت دادن یک مقاله به بیش از چند شاخه هستند . چیزی که تمام سیستم مدیریت های فعلی چه تجاری و غیر تجاری آن را پشتیبانی میکنند ولی سازندگان جوملا به خاطر باد شکم و سلیقه های شخصی شان همیشه درخواستها در این مورد را رد میکنند . نهایتن کاربر مجبور است از ماژولها استفاده کند که آنها هم کارایی لازم را ندارند و یا با یک به روز رسانی هسته کل ماژول از کار میوفتد .
به عکس در مقابل یک نرمافزار تجاری بخش پشتیبانی دارد و فورن به نیاز کاربر پاسخ میدهند و در صورتی که تقاضا ها برای موردی خاص از یک حدی بیشتر باشد آن قابلیت به آن افزوده میشود . نرم افزار های متن باز چه پشتیبانی ای دارند ؟ به جز یک سری فاروم که کاربران دیگر پاسخ میدهند که اغلب هم پاسخت را نمیدهند و یک چیز دیگر میگویند یا اشتباه راهنمایی میکنند چه چیزی گیر شخص می آید ؟
باز هم میشود در همین باره پشتیبانی مثال زد !
مثلن شما با پنل مدیریتی Zpanel دارید کار میکنید . به هر دلیلی به مشکل خورده اید که این مدل مشکلات با پنلها بسیار است - تیم پشتیبانی که مطلقن به شما پاسخی نمیدهد و پاستان میدهد به فارومش !!! در فارومش هم که کسی نیست که بتواند مشکل شما را حل کند و یا اصلن یک چیز دیگر میگوید ! شما در باره A پرسیده اید و آنها در مورد B پاسخ میدهند !
عکسش شما دارید از Cpanel که گران ترین پنل مدیریتی هم هست استفاده میکنید . به محض اینکه مشکلی پیدا میکنید یک تیکت برای بخش پشتیبانی میفرستید و آنها در کمتر از چند ده دقیقه پاسخ میدهند . نهایتن اگر نتوانید با راهنمایی هایشان مشکل را برطرف کنید خودشان وارد سیستم شده و مشکل را برایتان برطرف میکنند .
تجربه هایی از این دست بین نرم افزارهای رایگاه و پولی برای افرادی مثل بنده که همه مدل نرم افزار تجاری و مشابه رایگانش را امتحان کرده اند بسیارند و نهایتن هم اشخاص به همان برنامه های تجاری روی می آورند و دلیل اصلی اینکه با وجود تمام این اتهام ها و بزرگنمایی ها و مطلقن شر نشان دادن تولیدکنندگانی که در مقابل محصولشان طلب پول میکنند این نرم افزارها کماکان از تمام انواع غیر جاری چند سر و گردن بالاتر هستند و کاربران ترغیب به استفاده از محصولات رایگان و متن باز که اکثرن تخمی هم هستند نمیشوند همینهاست .
شما همین لینوکس را ببینید ، سالهاست که دارد دست و پا میزند که بتواند یک سیستم عامل یوزرفرندلی بشود ولی کماکان موفق نبوده و هنوز که هنوزه به عنوان یک سیستم عامل دسکتاپ بسیار ضعیف عمل میکند حتا همان اوبونتو ، به زحمت فراوان بتواند ۱۰% از نیاز یک کاربر خانگی را تامین کند . خوب دلیلش چیست ؟ بی دانشی توسعه دهندگان یا به بازی نگرفتن کاربران خانگی ؟ به نظر بنده که دومی درست تر است .
Ouroboros نوشته: پیرامون کمآوردن نرمافزارهای متن باز از مدلهای تجاری، شاید در حال حاضر حق با شما باشد، اما طی ده سال اخیر شاهد نه فقط پیشرفت گسترده، که پیشی گرفتن گونهی نخست از مدل دومی بودهایم:
ویالسی
فایرفاکس
اوکلار
کالیبر
لیبرآفیس(که از هر جهت بهتر از آفیس مایکروسافت و اپنآفیس است)
در میان اینها به نظر بنده تنها فایرفاکس موفق بوده ، وی ال سی که اصلن به درد نمیخورد ! من نمیدانم شما چه طور آن را برتر از انواع تجاریش میدانید .
اگر هم منظور شما از اوکلار همان Okular است (چون نتوانستم متوجه شوم که کدام برنامه مد نظر شماست) در قیاس با ریدر ادوبی اصلن حرفی برای گفتن ندارد . بسیار ساده نگریست که فکر کنیم که یک نرم افزار دست چندمی برای خواندن یک سند از خالق آن سند بهتر عمل میکند و فایل فرمتش را بهتر از خالقش میشناسد ! شاید تنها برتری ایکه این نرم افزار داشته باشد پشتیبانی از فایل فرمتهای بیشتر است .
کالبر را نمونه های تجاریش را نمیشناسم چون استفاده ای ندارم پس نظری در باره اش ندارم .
لیبر آفیس هم در قیاس با مایکروسافت آفیس بسیاری از قابلیت های کلیدی را اصلن ندارد ! مانند گرداندن تصاویر و در نهایت به نظر بنده هنوز هم مایکروسافت آفیس خیلی برتر و بهتر است به خصوص در بخش پشتیبانی :
LibreOffice and Microsoft Office Compared
Ouroboros نوشته: هیچ دلیلی وجود ندارد که دیگر پروژههای داوطلبانه و خودخواسته که در آن شرکتکنندگان به میل خود دست به توزیع و گسترش و استفاده از یک محصول میزنند به زودی به جایگاه اینها نرسند و به سادگی مدلهای تجاری را پشت سر نگذارند.. بخصوص که نوع دوم هزاران سال سابقهی منفی دارد، اما همکاری و مشارکت برای نخستین بار است که آزموده میشود، و تا اینجا بجز موفقیت چیزی نداشته.
بزرگترین دلیلش همان حساب نکردن مصرف کننده به بیضه هایشان است . کما اینکه پیشتر هم توضیح داده ام . نوع دوم هم تمامن موفقیت نبوده و این ادعا که همش موفقیت بوده درست نیست . بزرگترین شکست محصولات متن باز و مشارکتی اینه که مصرف کننده های غیر متخصص که تعدادشان هزاران برابر بیشتر از مصرف کنندگان متخصص است را به کل نادیده گرفته ! و همینجاست که این مدل ادعاهای سوسیالیستی پوچ میشوند . در ظاهر تنها سخن از حقوق و راحتی و زندگی بهتر برای خلق میزنند ولی در عمل زندگیشان را تباهی میکشانند و تنها سخن از بد بودن و شیطانی بودن سرمایه داری میزنند ولی نه تنها در عمل تا به حال هیچ کاری نکرده اند بلکه راهی عملی هم نشان نداده اند و فقط و فقط حرف بوده و اتهام و حمله های شخصی . در تولید علم که اگر نه ۰ ولی نزدیک به آن بوده اند . اوج قدرتنمایی علمیشان همانا شوروی بوده که آن هم مدام محصولات آمریکایی را کپی کاری میکرده و خلاقیت و نو آوری کلن پشم !
این یک حقیقت است که اگر پشت علم سرمایه نباشد قدم از قدم بر نمیدارد . سخنان شما امیر گرامی بنده رو یاد انشای "علم بهتر است یا ثروت" انداخت و فقط کافی بود مینوشتی ثروت بهتر است ! خشتکت دیگر مال خودت نبود !!!
حق مولف (Copyright) -
Nocturne - 10-22-2012
mamad1 نوشته: میلاد جان تکلیف ما ایرانی ها چیه
من رفتم در مغازه گفتم ویژوال استدیو میخوام
یکی داد بعدشم گفت 2500 تومن
جدا و قلبا دوس دارم 11 هزار یورو پول بدم برای این نرم افزار چون جدا ارزششو داره ولیکن چه کنم که این پولو ندارم
برای منحرف نشدن تاپیک
چرا زود تموم میشه ؟ از شادمهر عزیز
چرا هر چی که خوبه زود تموم میشه؟
تو رو از دور دیدن ارزوم میشه
ممد جان شما ویژوال استدیو نسخه های اکسپرس را میتوانید دانلود کنید و مطمئن باشید تا زمانی که حرفه ای نشدید به نسخه های حرفه ای ویژوال استدیو احتیاجی پیدا نخواهید کرد، به نظر من این نسخه هایی که مایکروسافت برای دانش آموزان و تازه کاران بیرون داده به طریقی میتوان گفت بیشتر از کافی است، زمانی که که به حد حرفه رسیدید مطمئن باشید انقدر پول در آورده اید که نسخه ی غیر رایگان آن را بخرید و با آن پول در بیاورید.
حق مولف (Copyright) -
sonixax - 10-22-2012
Nocturne نوشته: مشکل این است که این روش پیشبرد اهداف کاری و مالی کسانی که سالها روی یک پروژه کار کرده اند و سرمایه گذاری کرده اند را تضمین نمیکند، و به نگر من نمیتوان آینده ی شغلی یک کمپانی را به حس اخلاقمداری انسانهایی که از آن استفاده میکنند سپرد، به نگر من به جای اینکه یک محصول رو کامل دانلود کنیم اگر خوشمان آمد آن را بخریم بهتر است قبل از اینکه آن را بخریم نسخه ی تریال آن را دانلود کنیم یا برای فیلم و موسیقی مقداری از آن را بشنویم یا نظر بقیه ی در مورد آن را بخوانیم، و اینکه واقعا چه چیزی تضمین میکند که ما اگر خوشمان آمد از یک چیز دین خود را به آن ادا کنیم؟ کاش در این مورد یک تاپیک جدید زده میشد چون من هم واقعا در این مورد جواب قاطعی ندارم.
من به جرات میتوانم بگویم هیچ تضمینی وجود ندارد ! کما اینکه بسیاری از این پروژه های گروهی و رایگان و خلق دوست نابود شده اند رفته اند پی کارشان .
مثال بسیار نزدیک و محسوسش برای خود ما انجمن گفتگو بود - آن همه کاربر داشت - هنوز همه از آن یاد میکنند ولی زمانی که به مشکل مالی برخورد کرد همان استفاده کنندگان کلن اخلاقیات و ... یادشان رفت و کمکی بهش نکردند و جمع شد و از بین رفت فقط و فقط به خاطر مشکلات مالی !!!! . باز من وجدانم پیش خودم درگیر نیست که در آن زمان با توجه به بیکار بودنم در حد توانم یک کمکی کردم
این همه وقت ، انرژی ، پول صرف خلق چیزی کنی و بعد یک دهم آن چیزی که برایش مصرف کرده ای هم بر نگردد خواه نا خواه منجر به ورشکستگی و تعطیلی پروژه میشود . حتا پروژه های متن باز هم به خاطر کمبود منابع به نابودی کشانده شده اند . زیاد میشود مثال زد . مانند مامبو که فقط متن باز بودنش باعث شده یک جسدی ازش باقی بماند ولی خبری از توسعه و پیشرفت نیست !
حق مولف (Copyright) -
Nocturne - 10-22-2012
به نظر من وجود پروژه هایی که پولی نباشد هم لازم است، ولی نه مطلقا رایگان و نه مطلقا پولی، منظور اینکه انقدر نسخه های رایگان از یک چیز در حد استفاده ی رایگان وجود داشته باشد تا دانش انحصاری نشود و افراد انقدر توان رشد داشته باشند تا بتوانند از عهده ی نسخه ی پولی آن بر بیایند، از طرفی انقدر بر رایگان بودن تاکید نشود که ابتکار و زحمت یک عهده به هدر برود، به نظر من یک مقداری از هر دو را باید داشته باشیم.
حق مولف (Copyright) -
Ouroboros - 10-22-2012
منهم گفتم «خالقی» به آن مفهوم که بتواند مالکیت را به انحصار بگیرد وجود خارجی ندارد و هرچه هست ساختن به روی بستری از قبل موجود است. نه فقط مالکیت کوچکترین کمکی به خلاقیت نمیکند، بلکه در ضدیت کامل با آنست. چنانکه سرعت پیشرفت و نوآوری در پروژههای باز و آزاد چند ده برابر مدلهای تجاری بوده، و مثلا ویکیپدیا در ده سال از تمام مدلهای چند صد ساله هم در کیفیت، هم در کمیت پیشی گرفته. پیشرفت علم در صورتی میشود کشک که به دست مشتی شرکت ِ دزد و سودمحور بیافتد، که به چیزی بجز حداکثری کردن سود خود نمیاندیشند، بجای پاسخ به نیازهای حقیقی بازار، نیازهای صوری میآفرینند و هماکنون آیفون میفروشند با تکنولوژی پنج سال قبل، به بالاترین قیمت ممکن، نام آنرا هم میگذارند نوآوری!
این تصوریست سادهلوحانه که «نرمافزارهای تجاری به نیازهای مصرفکننده پاسخ میدهند و با آنها منطبق میشوند». چیزی که اتفاق میافتد(و باعث بوجود آمدن این پیشفرض غلط در شما شده)شکل دادن ابرشرکتهای انحصارطلب به خواست ِ مصرفکنندگان از طریق پروپاگاند ِ بیپایان در رسانههای گوناگون، در جهان ِ تحت سلطهی رسانههاست. مایکروسافت و اپل و گوگل(و شرکتهای مشابه)هرگز به پر کردن قالبی خالی که پیشتر وجود داشته نمیپردازند، بلکه قالب را میآفرینند، شما را قانع میکنند که به آن نیاز دارید و بدون آنها قادر به پر کردنش نخواهید بود، و سپس به دلخواه خود، و با هزینهای سرسامآور قالب جعلی را پر میکنند، و در سوژه این توهم را پدید میآورند که نیازهای حیاتی او برطرف شده.
پشتیبانی و این حرفها هم خندهآورست، چیزی مثل ویندوز که چهارصد برابر اوبونتو قیمت دارد، آیا دو برابر آن کیفیت و کارآیی دارد؟ من سالهاست که از گنو/لینوکس استفاده میکنم و همهی کارهای یک کاربر عادی را با کامپیوترم انجام میدهم، از نگاه کردن فیلم و خواندن کتاب و گوش دادن به موسیقی، تا آماده کردن پروژههای دانشگاهی و آنالیزهای دانشیک و آماده کردن اسلاید و برشور و ... بجز بازی، هیچ برتری در ویندوز ندیدهام و سالهاست که گذرم به ویروسآباد ِ مایکروسافت نیافتاده و علاوه بر پسانداز هزاران دلار برای همان کارهایی که مجانی انجامشان میدهم، آرامش جان و خاطر داشتهام..
من حرفی برای گفتن در یک بحث تخصصی ِ نرمافزاری ندارم و نمیتوانم اظهار نظری بکنم، دانش چندانی در اینباره ندارم و استفادههای روزمره میکنم پس اگر میخواهید گفتگو ادامه پیدا بکند آنرا تخصصی نکنید.
وانگهی با ضرس قاطع میدانم که نوشتن یک برنامه سختتر از نوشتن یک سمفونی نیست، و من حتی حاضر به دادن حق مالکیت یک سمفونی به نویسندهی آن نیستم، چنانکه خالق نتی که با آنها سمفونی نوشته شده کس دیگریست، آفرینندهی سازهایی که آن سمفونی با استفاده از ایشان نواخته خواهد شد دیگرانند، و شنوندههایی که با به اشتراک گذاشتن تجربهی خود معنا و مفهوم درونی و بیرونی آن سمفونی را پدید میآورند کسان دیگری هستند ...
حق مولف (Copyright) -
Ouroboros - 10-22-2012
دوستان چطور میتوانند به جرئت این حرفهای غیرقابل اثبات و آزموده نشده را بیهیچ استدلالی بر زبان بیاورند؟ کجا این روش از خرید/فروش آزموده شده، با ماتحت زمین خورده که اینطور به یقین رسیدهاید؟ کی تولید مبتنی بر همکاری به اندازهی تولید مبتنی بر اعمال سلطه سرمایهی انسانی و مالی در اختیار داشته و کم آورده؟ و حتی اگرهم همیاری به خوبی مدل انحصارطلب جواب ندهد(که ادعایی مطلقا از روی باد شکم است!)، خب که چه؟ هیچ وجوه اخلاقی برای پروسهی تولید و عادلانه بودن آن قائل نیستید؟ این موضع یوتالیتاریانیستی ِ ارتجاعی از کجا برآمده؟
حق مولف (Copyright) -
Ouroboros - 10-22-2012
sonixax نوشته: لیبر آفیس هم در قیاس با مایکروسافت آفیس بسیاری از قابلیت های کلیدی را اصلن ندارد ! مانند گرداندن تصاویر و در نهایت به نظر بنده هنوز هم مایکروسافت آفیس خیلی برتر و بهتر است
هفتاد و پنج تا صد و بیست برابر؟ چراکه قیمت آن دقیقا همانقدر برابر «برتر و بهتر» است.