قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
mmns2001 - 07-28-2013
این چیزهایی هم که دربازه کنفسیوس و بودا گفتید بیشترش اشتباه است
اینها را از کجا اوردید؟
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
mmns2001 - 07-28-2013
درباره عهد عتیق هم اشتباهات بسیار زیاد است
کمی اسطوره شناسی و ادیان شرق درو را باید نخست بخوانید سپس بیایید نظر دهید
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
Russell - 07-28-2013
mmns2001 نوشته: با درود
کنفسیویس و قانون طلایی؟
کنفسیوس قانون طلایی ندارد؟
چی میگین
کنفسیوس قانون نقره ای دارد
که متفاوت است با قانون طلایی مسیحیت
گویا اینجا تالار بی سوادان است
سپاسگذارم
قانون طلایی بیان ایجابی و سلبی دارد، به بیان سلبی آن قانون نقرهای هم گفته میشود حاج آقای باسواد !!
بیشتر سعی کنید شاید یک موقع زد و واقعا توانستید از بیضه اسلام و آموزههایِ ارزشمندش (!!) دفاع کنید.
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
Philo - 07-28-2013
Russell نوشته: باز هم چنین نمیشود، خود شما در اینجا از فرض اینکه همه عهد عتیق یکزمان نوشته شده است بهره بردهاید، البته میدانیم که عهد عتیق به مرور نوشته شده خود شما خودتان گفتید:
خب همین اشاره به کوروش را اگر معیار بگیریم میبینیم اختلاف زمانی 1000 سال میشود و خدا میداند چه میزان بعد از آن تغییر کرده. بنابراین برای تعیین قدمت آن تنها به اینکه در کتاب به آن اشاره شده کافی نمیباشد. البته ممکن است که قدیمیتر باشد، ممکن است هم نباشد.ولی شما اگر قرار است قدمت آن نوشته در تورات را مشخص کنید طبیعتا بار اثبات آن هم بدوش شما میافتد چرا که ادعای معمول این است که "قدیمیترین نسخه قانون طلایی که تاریخ آن مشخص شده به کنفسیوس باز میگردد" ، این گزاره مانند هر گزاره کارشناسانه و علمی احتمال خطا و رسیدن داده جدید را در نظر میگیرد و راه را برای اصلاح باز میگذارد. حالا از اینها گذشته اصلا من بحث در اینباره را نشنیده بودم و سخن آندد گرامی درباره ادیان ابراهیمی احتمالا اشتباه است و منظور مسیحیت بطور خاص بوده چرا که مسیحیان همواره اعتبار قانون طلایی را به عیسی نسبت میدادهاند و آنرا از آموزههایِ مهم او میدانسته اند.دانستن اینکه کنفسیوس آنرا چند صد سال پیشتر گفته بوده در این کانتکس است که بیشتر اهمیت خود را پیدا میکند است. گمان من این است که این قانون بارها و در زمانها و مکانهایِ مختلف دوباره و دوباره کشف شده.
1. متوجه نشدم "چنین" در جمله اول شما دقیقا به چه چیزی اشاره دارد.
2. به 5 کتاب اول عهد عتیق می گوییم تورات موسی.
من گفته ام بالای کتاب اول و کتاب سومِ (که این کتاب سوم برای مستدل کردن ادعاهایم از همه مهم تر است) توراتی که در اختیار دارم آن تاریخ ها را نوشته اند، هیچ جا فرض نگرفته ام که عهد عتیق در یک زمان خاص نوشته شده است، اساسا این فرض کمکی به من نمی کند و مدعیات من بدون نیاز به این فرض ثابت می شوند.
3. شما یک استدلال ارائه کردید و یک نتیجه گرفتید، من به استدلال شما حمله کردم، این ارتباطی با بار اثبات ندارد.
4. می توانید اثبات کنید که ادعای "معمول" آن است که گفتید؟ ادعای معمول هم باید دلیل داشته باشد.
با این حال تلاش من برای اثبات ادعاهایم در این تاپیک مشهود است، من بار اثبات ادعاهایم را در حد توانم به دوش کشیده ام!
:e303:
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
mmns2001 - 07-28-2013
Russell نوشته: قانون طلایی بیان ایجابی و سلبی دارد، به بیان سلبی آن قانون نقرهای هم گفته میشود حاج آقای باسواد !!
بیشتر سعی کنید شاید یک موقع زد و واقعا توانستید از بیضه اسلام و آموزههایِ ارزشمندش (!!) دفاع کنید.
چی میگی بابا جان
سلبی و جنایی چیست؟
اصلا کنفسیوس قانون طلایی ندارد
قانون نقره ای را هم بعدها بوی منتصب کردند(البته نامش را)
یعنی بعد از قرن 5 میلادی که مسیحیت در اروپا گسترش یافت این تعالیم پلوس و دیگران در قالب مسیحیت شکل تقدس یافت
این نام قانون طلایی در انزمان در تقابل با ادیان دیگر بویزه یهودیت که خشنتر بود از مسیحیت مورد کاربرد روحانیت مسیح قرار گرفت یعنی انها میگفتند مسیح همچین تعالیمی دارد
بعدها پیروان کنفسیوس گفته او را در زمانی که شناختی از مسیحیت پیدا کردند قانون نقره ای نامیدند
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
Russell - 07-28-2013
Philo نوشته: 1. متوجه نشدم "چنین" در جمله اول شما دقیقا به چه چیزی اشاره دارد.
2. به 5 کتاب اول عهد عتیق می گوییم تورات موسی.
من گفته ام بالای کتاب اول و کتاب سومِ (که این کتاب سوم برای مستدل کردن ادعاهایم از همه مهم تر است) توراتی که در اختیار دارم آن تاریخ ها را نوشته اند، هیچ جا فرض نگرفته ام که عهد عتیق در یک زمان خاص نوشته شده است، اساسا این فرض کمکی به من نمی کند و مدعیات من بدون نیاز به این فرض ثابت می شوند.
3. شما یک استدلال ارائه کردید و یک نتیجه گرفتید، من به استدلال شما حمله کردم، این ارتباطی با بار اثبات ندارد.
4. می توانید اثبات کنید که ادعای "معمول" آن است که گفتید؟ ادعای معمول هم باید دلیل داشته باشد.
با این حال تلاش من برای اثبات ادعاهایم در این تاپیک مشهود است، من بار اثبات ادعاهایم را در حد توانم به دوش کشیده ام!
1-معنی چندان مهمی نداشت،منظور این است که اینطور که میگویید نیست.
من اساسا دفاعی از ادعای آندد ندارم و چه بسا ادعای آنرا ماجراجویانه بدانم به همین خاطر آن ادعای دیگر را پیش کشیدم و البته که هر ادعایی باید دلیل داشته باشد و بحث جدی تاریخیست.علت آن ادعا هم که نقل کردم این است که دقت تاریخی و اطمینان از قدمت آموزههایِ کنفسیوس دقیقتر است از تورات.
این ادعا که، قدیمیترین نسخه کشف شده قانون طلایی به کنفسیوس برمیگردد، تنها بار اثباتی که دارد درباره مطالبیست که اطمینان خوبی از صحت و قدمت آنها وجود دارد.
شما در هر صورت این بار ادعا را بر دوش دارید که نشان دهید دقت تاریخ گذاریتان بقدر کافیست تا آنرا به عنوان یک فکت تاریخی بحساب آوردید.پاسخ من به ادعای شما اینست که تورات برای استناد تاریخی امکان لغزش بسیاز دارد و کشیدن حقایق تاریخی از جمله تعیین قدمت بخشهایِ مختلف آن به پشتوانهیِ قویتری از آنچه تاکنون آورده اید نیاز دارد.
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
Russell - 07-28-2013
mmns2001 نوشته: چی میگی بابا جان
سلبی و جنایی چیست؟
شما جدی نگیر بابا جان !!
هنگام نوشتنش فکر سواد بالای شما را نکرده بودیم.
mmns2001 نوشته: اصلا کنفسیوس قانون طلایی ندارد
قانون نقره ای را هم بعدها بوی منتصب کردند(البته نامش را)
یعنی بعد از قرن 5 میلادی که مسیحیت در اروپا گسترش یافت این تعالیم پلوس و دیگران در قالب مسیحیت شکل تقدس یافت
این نام قانون طلایی در انزمان در تقابل با ادیان دیگر بویزه یهودیت که خشنتر بود از مسیحیت مورد کاربرد روحانیت مسیح قرار گرفت یعنی انها میگفتند مسیح همچین تعالیمی دارد
بعدها پیروان کنفسیوس گفته او را در زمانی که شناختی از مسیحیت پیدا کردند قانون نقره ای نامیدند
یا اسپاگتی، خودتداری میگویی "بعدها ...گفته او را...نامیدند"،بحث بر سر اکتشاف و اختراع و... ربطی به اینکه کی و کجا آنرا نامگذاری کرده ندارد حاج آقا.
بحث بر سر این است که یک آموزه اخلاقی اولین بار توسط چه کسی در تاریخ ثبت شده !
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
Philo - 07-28-2013
mmns2001 نوشته: با درود
کنفسیویس و قانون طلایی؟
کنفسیوس قانون طلایی ندارد؟
چی میگین
کنفسیوس قانون نقره ای دارد
که متفاوت است با قانون طلایی مسیحیت
گویا اینجا تالار بی سوادان است
سپاسگذارم
سپاسگزار می شویم اگر ما بیسوادان را به حال خود واگذارید.
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
Philo - 07-28-2013
The
Golden Rule or
ethic of reciprocity is a
maxim,[SUP]
[1][/SUP]
ethical code or
morality[SUP]
[2][/SUP]
that essentially states either of the following:
- (Positive form of Golden Rule): One should treat others as one would like others to treat oneself.[SUP][1][/SUP]
- (Negative form of Golden Rule): One should not treat others in ways that one would not like to be treated (also known as the Silver Rule)
Golden Rule - Wikipedia, the free encyclopedia
قانون طلایی و تاریخچهیِ آن -
mmns2001 - 07-28-2013
Philo نوشته: نادرست است:
کنفوسیوس در 551 پیش از میلاد به دنیا آمده و 479 پیش از میلاد مرده.
کورش کبیر 559 پیش از میلاد به دنیا آمده و در 529 پیش از میلاد مرده، پس کورش با کنفوسیوس هم دوره بوده.
در تاریخ آمده که کورش با یهودیانِ بابل رفتار مهربانانه ای داشته، پس یهودیت دینی بوده که پیش از کورش (زمانی که دین یهود در فلسطین به وجود آمد) وجود داشته.
پس یهودیت پیش از کنفوسیوس وجود داشته.
یهودیت یک دین ابراهیمی است.
پس دین ابراهیمی ای وجود داشته که پیش از کنفوسیوس به وجود آمده.
(همین جوری حوصلم سر رفته بود خواستم یه گیری داده باشم!)
اشتباههاتتان
1-روز تولد کورش 570 ق م و روز فوت وی 529
2-هیچ تقابل بین چینیان و یهودیان در 500 تا 1000 قبل از میلاد صورت نگرفته
3-اصلا یهودیت فسلفه نقره ای یا طلایی نداشته کنفسیوس هم بعدها فلسفه نقره ای به او منتصب شد
ببینید دوست گرامی ماجرا اینگونه است:
در تعالیم تائویسم که پیش از کنفسیوس بود و خود کنفسیوس هم شاگرد لاتزو بود برای مدتی
تعالیمی از گذشتهای بسیار دور همراه با مترقی شدن و مترقی کردن توسط این فیلسوف بزرگ یعنی لائوتزو انجام گرفت
ویکسری تعالیم بسیار کهن ادیان چینی را تغییر و و درصدی را بنیان نهاند
مثلا در مورد همین فلسفه0نقره ای و ظلایی) که بحث مینماییم وی در کتاب تائوتچینگ می گوید: من بدان کسان که به من نیکی میکنند نیکی میکنم وبدانها که نیکی نمی کنندباز نیکی میکنم....اینکه خلایق را دروغگو میشماری از عیب خود توست که انها را باور نمی کنی...قوه مهربان طبیعت انقدر صاحب قدرت است که در برابر ان هر صاحب قدرتی ضعیف می شود...و دراثر ان هر ضعیفی توانا میشوند...در جهان هیچ چیز ضعیفتر از اب نیست با ان حال هر چیز محمکمی را بخواهی نابود سازی هیچ عاملی مانند اب نمی تواند
پس نرمی و لطف بر سختی و خشونت را از بین میبرد و ضعیف اخر بر قوی غلبه میکند
انسان نیکخواه همانند اب می ماند که با وجود تحقیر دیکران در جای خود می ایستد و به تعالیم تائو میرود
این تعالیمی پیش از کنفسیوس بود
حال نظرکنفسیوس در این باره در تعالیم لی را دبخوانیم:
روزی شاگردی از کنفسیوس می پرسد که ایا پاسخ بدی را ایا باید با خوبی داد؟
کنفسیوس پاسخ می دهد اگر پاسخ بدی را با خوبی بدهی انگاه پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد؟
اما در مسیحیت این فلسفه زرین می گوید اگر کسی به تو بدی کرد تو به او خوبی کن و اگر کسی بر صورتت زد انسوی صورتت را بیاور تا بدان نیز بزند
حالا اینها جریان دارد هر کدام که چرا لاتزو اینگونه میگوید کنفسیوس اینگونه میگوید و در مسیحیت اینگونه میگوید
همه و همه موقعیت اجنماعی ایجاد میکرده که اینگونه بگوییند و انها تحت تاثر جامعه خودشان بودن
من کنفسیوس رو بزرگترین فیلسوف قدیم تاریخ جهان میدانم انسان دانایی بوده