برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 11-18-2013
Mehrbod نوشته:
یک بخش ریشهشناسی هم افزودم: PN2 - nâvsâni
Mann! Bist Du gut!
برابر پارسی واژگان بیگانه -
homayoun - 11-20-2013
2 تا پرسش واپسینم پاسخی نگرفت. امیدوارم این یکی دیگر بگیرد!
واژه ی دراز
مجموع مقسوم العلیه مشترک
چیست؟
آیا ستاره که نزدیک به star انگلیسی است , پارسی نیست؟
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 11-20-2013
homayoun نوشته: 2 تا پرسش واپسینم پاسخی نگرفت. امیدوارم این یکی دیگر بگیرد!
واژه ی دراز
مجموع مقسوم العلیه مشترک
چیست؟
آیا ستاره که نزدیک به star انگلیسی است , پارسی نیست؟
همفزود برخنام همباز
[ATTACH=CONFIG]2981[/ATTACH]
چند بار گفته ایم که انگلیسی و پارسی همریشه اند. بسیرای از واژگان همانند نه از پارسی به انگلیسی و نه از انگلیسی به پارسی آمده اند، مانند همین ستاره یا استار که در سانسکریت هم همین است.
[SIZE=3]•[/SIZE]
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 11-20-2013
homayoun نوشته: برابر پارسی واژگان ...
تمرین تمرین کردن
سپاس
تمرین = barzesh
تمرین کردن = barzidan
برابر پارسی واژگان بیگانه -
homayoun - 11-20-2013
سپاس!
مزدك بامداد نوشته: همفزود برخنام همباز
مجموع مقسوم العلیه های مشترک =همفزود همبرخ نامها ؟؟؟؟
این نمیشود؟
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 11-21-2013
این
اجلاس به آینده
موکول شد (عربی) =
این
نشست به آینده
سپرده شد (پارسی)
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Mehrbod - 11-27-2013
آیا پسوند -ēnidan کارواژهیِ نمونه peydāgēnidan, همان است که امروز ānidan خوانده میشود؟
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Mehrbod - 11-29-2013
مزدک گرامی, بمهر نزدیکترین برابر انگلیسی/آلمانی برای «رامش» را بیاورید, همچنین خود کارواژه ِ رامیدن اینجا چه چمی داشته؟
برابر پارسی واژگان بیگانه -
مزدك بامداد - 11-29-2013
Mehrbod نوشته: مزدک گرامی, بمهر نزدیکترین برابر انگلیسی/آلمانی برای «رامش» را بیاورید, همچنین خود کارواژه ِ رامیدن اینجا چه چمی داشته؟
raamishn = peace, peaceful pleasure, ease
raamidan = to have peace, to have peaceful pleasure[SIZE=3]
raamenidan = to give peace, to give peaceful pleasure
raamishngar = One whose profession is to give peaceful pleasure
( such as a musician, who plays happy and peaceful music... )
[SIZE=3]raamishn = Frieden, friedvolle Ruhe
raamidan = sich ruhen, friedvoll werden, friedfertig sein [SIZE=3]
raamenidan = Ruhe und Frieden geben, Frieden schencken
raamishngar = Eine Person deren Beruf ist, Frieden und Zufiedenhein zu erzeugen,
zum Beispiel ein Musiker der berühigende und schöne Lieder und Stücke spielt. ... ) [/SIZE][/SIZE]
[/SIZE]
برابر پارسی واژگان بیگانه -
Aria Farbud - 12-01-2013
واژه ی "زمزم" در چاهِ زمزم آیا با زمزمه ی پارسی در پیوند است؟