دفترچه
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: ادبسار (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B1)
+--- موضوع: گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - Mehrbod - 11-16-2013

homayoun نوشته: مهربد

در این سامانه پارسیگر برای کارواژه های irregular مانند آغاختن(آغاز) سپوختن(سپوز) گریستن(گری؟) یا دیگر کارواژه ها که نون و گذشته کمی دگرسانش دارند
فرم نون هم بگذار که اگر چیزی را برای نخستین بار دیدم خوب خوب یادبگیریم یا اگر جای دیگری شنیده ایم دریابیم!
سپاس!

پارسیگر

!Take'em with a grain of salt

همه‌یِ واژه‌هایی که آنجا فهرست شده‌اند درست نیستند و گاهی هم نوآوری‌هایِ من و کسان دیگر آنجا راه گشوده.

این دسته از کارواژه‌هایی که گفتی هم ناروال نیستند, کارواژه‌هایی به -ختن میرسند روالمند اینجور گردانیده میشوند:
ساختن: ساز
پختن: پز
سپوختن: پز
...

ولی:
واختن: واژ; این یکی از کارواژه‌هایِ بسیار کهنِ پارسیکه که به زمان پارت‌ها برمیگردد و گویا به «گفتن» امروزین دگرسته (Gramer? Zazaki: Die historische Entwicklung der Zaza-Sprache (Aus: Ware 10), Prof. Dr. Jost Gippert tarix, roce u saete : 02.8.2000 20:05), در زبان زازاکی - WiKi هنوز میگویند "مای وات" = " گفتم"; پس اینجا بهتره که ما چهره‌یِ برساخته‌یِ "واژیدن" آنرا ببهریم.

یا:
بهریستن: بهر
توانستن: توان
نگریستن: نگر
...


کارواژه‌یِ "آغاختن" را هم من بر پایه‌یِ همین روال آورده‌ام, در بنمایه‌ها چیزی بجز "آغازیدن" نداریم, ولی
چون چنین روالی در دستور زبان پارسیک هست که -زیدن به -ختن بکوتاهد, پس کاربرد اش روا ست.

در فرهود من از این روش برای پیچاندن و ساخت کارواژه‌هایِ دیگری هم بهریسته‌ام, ب.ن. در انگلیسی دو کارواژه‌یِ to use و to utilize داریم که دومی میشودو بهره‌بردنی که راستا داشته باشد:
بهریستن = to use
بهریختن (نوآوریده) = to utilize

در "پارسی" امروزین بجای بهریختن میشود گفت بهره‌برداشتن (بهره‌برداری کردن) که میبینیم چیز درازی در میاید:
از این پروژه بهره‌برداری کردند —> از این پروژه بهریختند.


چهره‌یِ کنون هم کارواژه هم بد نیست آنجا برود, دیرتر برای کارواژه‌هایِ ناروال/سخت میگذارم که همراه با بنواژه بیایند.



پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - homayoun - 11-16-2013

Mehrbod نوشته: کارواژه‌یِ[1] "آغاختن[10]" را هم من بر پایه‌یِ همین روال آورده‌ام, در بنمایه‌ها[11] چیزی بجز "آغازیدن" نداریم, ولی
چون چنین روالی در دستور زبان پارسیک[5] هست که -زیدن به -ختن بکوتاهد, پس کاربرد اش روا ست.

پس اگر در نامه ای اینگونه بنویسم برای زبان شناسی شاید بیاندیشد نادرست است و از خود درآورده ام؟ مگر شما ریشه ی پهلوی را برنمیرسید؟

پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - Mehrbod - 11-16-2013

homayoun نوشته: پس اگر در نامه ای اینگونه بنویسم برای زبان شناسی شاید بیاندیشد نادرست است و از خود درآورده ام؟ مگر شما ریشه ی پهلوی را برنمیرسید؟

پارسیگر

درسته میشاید اینجور هم دژاندیشند, ولی آغاختن از دیدگاه دستور زبان درست است.

ریشه‌یِ پهلویک هم سنجه است, ولی همه‌یِ پراسنجها به آن نمیکوتاهند.



پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - homayoun - 11-22-2013

اگر دوستان میپذیرند تاپیکی بزنیم به نام گسترش زبان پارسیک
و در آن دست به کارهایی مانند ترزبانیدن نوشته ها به پارسیک بزنیم
یا هتا فیلم یا زیرنویس پارسیک (دست کم خودمان بخوانیم) و کارهای دیگر.

2. این که مهربد گفت این شیوه برداشتن می در 800 سال پیش بوده. مانند گویم به جای میگویم
من شنیده ام برخی برخی د مازندران یا گیلان به جای میخواهم میگویند خایم.
ب.ن. من لیوان میخواهم = لیوان خایم!

پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - homayoun - 11-29-2013

خوب بگویید چرا پارسیک را پارسیگ کردید؟


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - Mehrbod - 11-29-2013

homayoun نوشته: خوب بگویید چرا پارسیک را پارسیگ کردید؟

پرسش خوبیه هر د‌و پسوند درست هستند. در گذشته‌یِ دورتر همه‌یِ این واژگان -یگ میگرفته‌اند, در درازایِ
زمان برخی به -یک ورتیده‌اند, مانند تاریگ به تاریک و بسیاری جاها این -گ‌‌ها هم افتاده‌اند, مانند داروگ (drug) به دارو.

برخی واژه‌ها با -یگ آسانتر خوانده میشوند, مانند گیتیگ یا فرگشتیگ, برخی هم دگرسانی چندانی ندارند, همچون پارسیگ یا پارسیک.

پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - homayoun - 11-29-2013

خوب آن که که میدانستم... آلمانی هم یگ میگویند و لاتین و فرانسه باید یک باشد...ولی نون که ما میگویم تاریک...
بهتر نیست اینهمه واژگان را دور نکنید؟ به گداشتن من به جای گذاشتن گیر میدادید... با اینکه این د به ذ به زور تازیان بوده...
خودتان میتوانید هرگونه دوست دارید بگویید... ولی ما در پی بازسازی زبانمان هستیم...
نمیاندیشد اینگونه نو یگ خوب نیست؟

پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - Mehrbod - 11-29-2013

homayoun نوشته: خوب آن که که میدانستم... آلمانی هم یگ میگویند و لاتین و فرانسه باید یک باشد...ولی نون که ما میگویم تاریک...
بهتر نیست اینهمه واژگان را دور نکنید؟ به گداشتن من به جای گذاشتن گیر میدادید... با اینکه این د به ذ به زور تازیان بوده...
خودتان میتوانید هرگونه دوست دارید بگویید... ولی ما در پی بازسازی زبانمان هستیم...
نمیاندیشد اینگونه نو یگ خوب نیست؟

پارسیگر

نخست اینکه مردم هر روز دارند "پذیرفتن" را به کار میبرند, سپس اینکه 'د' و 'ذ' دو سدای
دگرسان هستند, -یگ و -یک ورتشی از یک سدا و هر دو همزمان در زبان پیشینه‌یِ کاررفتگی دارند و
امروز دست امان برای گزینش باز است.

پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - Mehrbod - 11-29-2013

homayoun نوشته: ولی ما در پی بازسازی زبانمان هستیم...

homayoun نوشته: با اینکه این د به ذ به زور تازیان بوده

بازسازی ≠ کینه‌توزی از عرب‌ها

-یگ هم پیشنهادی بیشتر نیست, هتّا خود پسوند -یک هم
پیشنهاد بیشتر نیست, هر چه باشد هر دو کمابیش مرد‌هاند.

اینکه اینها چند هوادار میابند و چه اندازه مردم کارکرد و سودمندی آنها را درمیابند
از توان من بیرون است, خویشکاری در اینجا آشناسازیِ مردم به بود و بهره‌یِ این وند‌ها ست.

پس هر دگرشی شایسته‌یِ بازگردانی نیست, بنواژنام سفارش را سپارش نمودن سودمنده, زیرا یادآور بنواژه‌یِ سپردن خود خواهد بود,
ولی 'پیغام' را 'پیگام' کردن هیچ سودی امروز ندارد, یا دارو را از نو داروگ خواندن هم بهره‌یِ چندانی دربر ندارد, مگر شاید ساخت کارواژه‌یِ داروگیدن (to drug).


پارسیگر


گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک - homayoun - 11-30-2013

اگر ما همه ی می و ب هارا در آغاز کارواژگان بزداییم چه میشود؟
گویم سخن فراوان با آنکه بی زبان ام.
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بارتن نتوانم
من بنده ی آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

پارسیگر