پاتوق شب نشینی -
yasy - 09-15-2015
درود بر همگی
دوستان با اضطراب های بیمارگونه چه باید کرد؟
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 09-15-2015
yasy نوشته: درود بر همگی
دوستان با اضطراب های بیمارگونه چه باید کرد؟
درود یاسی جان
.
تجربهی من که اغلب موفق بوده، این است که
به اضطراب اجازه میدهم هر اندازه میخواهد پیشزفت
کند، یعنی به بدترین اتفاق ممکن با بیشترین جزئیات
ممکن فکر میکنم. استرس یه قالب ذهنی از پیشامدها
میسازد، بنابراین فریب او ممکن است؛ راهکار دم دستی
به گمان من همین است که او را رها کرده تا هر اندازه
که میخواهد رشد کند، در عین حال به زندگی روزمره
خود بپردازید.
مهم است که فرق استرس و اضطراب با نگرانیهای
طبیعی دانسته شود، اولی تقریبا همیشه در صورت
تداوم نوعی بیماری خوانده میشود و در صورت عدم
تداوم نیز نوعی مصمومیت ذهنی از افکار آلوده به
منفینگری. در صورت تداوم من اکیدا پیشنهاد میکنم
به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 09-16-2015
Dariush نوشته: تجربهی من که اغلب موفق بوده، این است که
به اضطراب اجازه میدهم هر اندازه میخواهد پیشزفت
کند، یعنی به بدترین اتفاق ممکن با بیشترین جزئیات
ممکن فکر میکنم. استرس یه قالب ذهنی از پیشامدها
میسازد، بنابراین فریب او ممکن است؛ راهکار دم دستی
به گمان من همین است که او را رها کرده تا هر اندازه
که میخواهد رشد کند، در عین حال به زندگی روزمره
خود بپردازید.
مهم است که فرق استرس و اضطراب با نگرانیهای
طبیعی دانسته شود، اولی تقریبا همیشه در صورت
تداوم نوعی بیماری خوانده میشود و در صورت عدم
تداوم نیز نوعی مصمومیت ذهنی از افکار آلوده به
منفینگری. در صورت تداوم من اکیدا پیشنهاد میکنم
به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
یک چیز دیگر تا از خاطرم نرفته بگویم و آن اینکه یکی از
موثرترین اکتیویتیها برای کمک به فرونشاندن اضطراب
بیوجه بر اساس تجربیات و مطالعاتم، ورزش است. ورزش
علاوه بر آنکه موجب ترشح هورمونهای ضداضطراب در بدن
میشود، خود فعالیتیست کاملا بیطرفانه و فاقد محتوا که
عواطف خاصی را برنمیانگیزاند. همچنین در اینجور مواقع
همیشه توصیه من این بوده که از خواب زیاد و موسیقی
بپرهیزید.
لازم به ذکر است که اضطراب خودش میتواند از نشانههای
افسردگی باشد. بنابراین همچنان توصیهی من این است که
اگر مکررا دچار اضطرابهای بیجا میشوید، به پزشک مراجعه
کنید.
پاتوق شب نشینی -
sonixax - 09-16-2015
yasy نوشته: درود بر همگی
دوستان با اضطراب های بیمارگونه چه باید کرد؟
بهش اجازه خودنمایی بدید!
من خودم وسواس دارم و شاید روزی 50 بار دستم رو بشورم! عمرن توی یک لیوان دو بار چیزی ننوشم و از این مدل چیزها!
ولی سعی نمیکنم باهاش مبارزه کنم چون بیشتر باعث اعصاب خراب کنی میشه.
+
همانهایی که داریوش گفت! جواب میدهد
پاتوق شب نشینی -
Alice - 09-16-2015
واععیی دوباره دانشگاه لعنتی شرو شد
((
الان میبینم تنها چیزی که منو راغب میکنه به دانشگاه که زودتر برم یدونه از استادای قبلیمه. خیلی خوشم میاد ازش واقعا استد باسواد و تمام عیاریه...
دو ترمه باهاش واحد ندارم ولی این ترمم میرم بازم میبینمش و همیشه باهاش حرف میزنم انقدره دوسش دارم.
فقط تنها چیزی که برای من
خیییلی خییییلی عجیبه اینه که آخه چیجوری چنین انسان فرهیخته و باسواد و تمام عیاری به خدا اعتقاد داره اونم افراطی، چن بار درباره خدا ازش سوال کردم همیشه به من میگفت همین که نفس میکشی خدا رو شکر کن... واقعا این هنوز معمای لاینحل زندگیمه آخه چیجوری یه مردی در سطح دانش و آگاهی این انسان بزرگ همیشه شاکر خداست و انقدر از ائمه تعریف میکنه... نمیدونم... شایدم اینهمه دانشمند و پروفسور خداباور داریم اینم یکیش... شایدم "سواد" با "درک و شعور" فرق کنه ولی آخه این استادمون درک و شعورشم خییلیییی بالاست ... (همونی که توی تاپیک هنجارشکنی تحت تاثیر حرفاش بودم و بحثشو راه انداختم...)
پاتوق شب نشینی -
Ouroboros - 09-16-2015
Mehrbod نوشته: سه پاراگراف آنورتر:
که آنهم گویا از عواقب مطالعهی یک خط نوشتهی من بوده! :e057::e108:
حرف منهم همینست، چرا من کاربران اینجا را وسوسه میکنم به مسجد و مراسم سینهزنی بروند، اما شما نمیتوانید یک کیلو طلا را به قیمت ده گرم به ایشان بفروشید، آن از سرهنویسی، این از تکنولوژی! :e057:
شما نسبت به برخی رانههای انسانی بیاعتنا هستید و این فقط به کاریزمای شما آسیب نمیرساند، بلکه برخی وجوه مسائل مورد بررسی را هم از چشمتان پنهان میکند. من پیشتر در اینباره صحبت کردهام، اینها عوارض میزان مشخصی از
درخودماندگی فکریست، مثلا درگیری ذهنی وسواسگونهای که با «خودفریبی» دارید، در کنار بیاعتنایی کامل نسبت به «دگرفریبی». ذهن درخودمانده اشتیاق عجیبی به دریافتن قوانین حاکم بر سیستمهای مختلف دارد زیرا گمان میکند که شناخت قوانین راه شناخت، تغییر یا کنترل نحوهی کارکرد است.
دربارهی آن بحث تکنولوژی، من یک نظری دربارهی این موضوع دارم اما نمیتوانم حواسم را به اندازهای جمع بکنم که آنرا روی مانیتور بیاورم. به خصوص که افکارم هم منسجم درگیر موضوعات متفاوتیست.
قبل از رفتن اما حتما تلاشی در این رابطه خواهم کرد.
Alice نوشته: سلام امیر جان. توی تاپیک "تاملاتی درباره هنر والا" نقاشی هایی که میذارین آخر پستتون مجددا به صورت فایل پیوست ظاهر میشه که به نظرم نمای تاپیکتون رو خراب کردن. به نظرم آخرش فایلای پیوست رو نذارین نقاشی و مطالبتون قشنتگ تر و دلچسب تر میشه.
سلام، کوچولوی سربههوا!
من نمیدانم چرا اینطور میشود. یکبار آنها را دستی حذف کردم که عکسهای داخل پست هم حذف شد. میلاد یک چارهای بیاندیشد!
+ Nice avatar
پاتوق شب نشینی -
Alice - 09-16-2015
منم احتمال دادم خودتون حواستون نیست اینجوری میشه برای همین گفتم. خب دستی حذفشون کنید جواب نمیده چون عکسا هم باهاش پاک میشه، باید برید از بخش "امکان های فایل های اضافی" توی قسمت "گردانندگی فایل های پیوست" کلیک کنید و اونجا تک تک فایل های پیوستی رو از قسمت "پرونده های پیوست" دستی پاک کنید. اینجوری خود عکسا میمونه ولی فایلای پیوست پاک میشه؛ (اگر دیدید عکسا هم پاک شد دوباره عکسا رو قرار بدید ولی اون عکسو نه حذف کنید نه دست بزنید چون اینجوری دوباره پیوست میشه)
--------------
دوستان کسی میتونه برای تقویت "اراده" راهکارهای مفید و علمی به من بده؟؟؟ من از بچگی چه تو درس خوندن و چه تو بیشتر کارایی که حتی علاقم بهشون داشتم اراده نسبتا ضعیفی داشتم و همیشه تو زندگیم از این مشکل رنج میبردم...
پاتوق شب نشینی -
سارا - 09-16-2015
Ouroboros نوشته: فقظ بخوانند؟ چه افتادهگیای، اینک خشوع!
فقط بخوان دیگر داریوش، تو آیا خود را همقد و قوارهی استاد کدکنی میدانی که در محضر طالبهی آقا چنین هتاکی میکنی؟
پ.ن:
من شخصیتتان را نمیدانم اما راستش اکنون کمی که دقت کردم مشکوک شدم که به راستی زن باشید!
هیچ زنی را تا به حال ندیدهام که از نادیده گرفتن شدن و هزل افکارش چنین به خروش بیاید و احساس بیعدالتی بکند، البته این احتمال هم هست که حواسم آنقدر به جای دیگرشان بوده که درنیافتهام.
یکی شدن با افکار چنان که کوچکترین تلنگری به آنها چنین جان و روان را به خروش بیاندازد مرض مردان است، یا آنکه شما خودتان را خیلی زیادی جدی گرفتهاید.
به هر حال، ما همچنان دست از اذیت و آزار شما بر نخواهیم داشت زیرا واکنشهای غیرمتعادل و بامزهای نشان میدهید که ما را مشعوف میکند، هرچه باشد اصلا دلیل ما از ثبتنام در اینجا برآوردن تمایلات سادیسیتی روحمان بوده.
واقعا ترک سیرک(فروم)بدون دیدن هنرمایی دلقک اعظم اصلا کار عاقلانه ای نیست!!! خوب شد آمدید وصف هنرنمایی ها یتان را از دیگر تماشاگران این سیرک بسیار شنیده بودم:)))
هنوز نیامده کلی سبب نشاط و شادیم ام شده اید بسیار سپاسگزارم و نمی دانم چطور می توانم این محبتتان را جبران کنم . [MENTION=424]Shlomo Shumbulowitz[/MENTION]
هم قبلا خوب مچتان را گرفته بودند و دریافته بودند اینجا سیرکی بر پاست ولی یک سیرک سوت و کور!
اینکه سادیستی هستید را خودم هم قبلا فهمیده بودم و به این دوست خردمند و عقل کلتان ارباب هم قبلا گفته بودم که طبق معمول انکار کرد.
فعلا که خودِ جنابعالی مشغول مونولوگ گویی هستید و هیچ کسی هم جرات ندارد در آن جستاری که باز کرده اید پستی بگذارد و نظری دهد آقای خودشیفته:))))) واقعا خنده ام می گیرد طرف نمی داند چطور باید قلمو را دست بگیرد بعد می آید از امپرسیونیسم می گوید :))) حضرت والا ( !) ازبزرگترین مشخصه های تکنیکی نقاشی های سبک امپرسیونیسمی چیست؟؟ برای خودتان یک جستار باز کرده اید و همینطور کلی و general دارید مطلب می گویید !!!!! بی آنکه وارد جزییاتی بشوید. حداقل وقتی کپی پیست می کنید جزییات مطلب را هم یادتان نرود که کپی اش کنید و بعد در این فرومتان پیستش کنید:)))
پ.ن اگر می خواهید واقعا بدانید که هستم حاضرم باشما چت کنم و آنهم در همین زمینه ی فلسفه هنر!! هرچند می دانم که این پیشنهاد را رد می کنید چرا ؟ چون کسی که کارش کپی پیست کردن مطالب باشد نمی تواند بطور زنده و آنلاین در مورد موضوعی صحبت کند.
ولی دوست داشتم قبول می کردید چون با یک تیر دو نشان را می زدید هم می فهمیدید من کی هستم (دختر یا پسر) و هم می فهمیدید من کی هستم (از لحاظ دانش ).
پاتوق شب نشینی -
Soheil - 09-16-2015
sonixax نوشته: خوب میشید
ایشالا با دعای خیر شما....
پاتوق شب نشینی -
Soheil - 09-16-2015
سارا نوشته: اینجا چه خبره ؟!!!!
"مرگ بر اسراییل " اونم تو این فروم!!!
نکنه واسه دلجویی از منه ؟!!
ینی عجیبه چن نفر دیگه هم طرفدار فلسطین باشند و اسرائیل را محکوم کنند؟
میشه در برابر طیف طرفداران صهیونیست ها با هم دوست و متحد باشیم؟