گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
Dariush - 11-08-2013
مزدك بامداد نوشته:
داستان بر سر همین "اگر" است دیگر، اگر خاله من چیز داشت میشد دایی من!
واژگشت و شورش هم که از روی بیکاری و سرگرمی که روی نمیدهد، چون همه ی
درها بسته است که دادخواه به سزایش برسد و چون این اگر ها نیست و چون
دمکراسی ها نیم بند و نمایشی است و بدست رسانه های زورداران کنترل میشود
و ...، این است که راه دیگری برای بی بهرگان تا کنون جز شورش و نبرد و واژگشت
نبوده است وگرنه کسی بیمار نیست که خود را جلوی تفنگ های دولت سرگوبگر
و نوکر سرمایه بیندازد!یا اینکه بهتر است به دید شما، ما دندان روی جگر نهاده و
شکیبا باشیم که دوستان سرمایه دار شما کی یک دمکراسی راستین را درست
خواهند کرد و سود های خود را دو دستی پس خواهند داد؟
•
پارسیگر
آری دیگر اصولا انسانها به دو دسته تقسیم میشوند : یا کمونیست هستند و یا اینکه خرفت هایی هستند که تحت تاثیر رسانه های سرمایه داری قرار گرفته اند و ما باید نجاتشان دهیم و به روش عمو استالینی آنها را سعادتمند کنیم. خب باور کنید خمینی هم همین را میگفت بعد دوستان خرده میگیرند چرا شما را با خمینی در این مورد مقایسه میکنیم. سپس آنکه شما یا سخن مرا به راستی متوجه نمیشوید و یا اینکه خودتان را به آن راه زده اید. گفتم هر حکومتی که از فرآیندهای دموکراتیک برآمده باشد بشود آنرا به صورت دموکراتیک تغییر داد آنگاه آن سیستم مشروع خواهد بود. بستن راههای دموکراتیک فعالیت سیاسی چه در کمونیسم و چه سرمایه داری نادرست و نااخلاقی است. امشب قبل از خوابیدن این کمی فکر کنید و بیاندیشید که چرا قرنها پیش از کمونیسم و مارکسیسم نخستین چیزی که انسانها به پایش خون ریختند و شهید دادند و سالها برایش مجاهدت کردند تا این گوهر والا را بدست آورند کسب حق تعیین سرنوشت خود بود. هیچ هدف انقلابی و انسانی ای وجود ندارد که بخواهیم پایمال شدن این حق اساسی هر ملتی را با آن توجیه کنیم. پس «فرامنشی» کذایی شما خودش مسبب نادرستی های پرشمار دیگر میشوند.
Mehrbod نوشته: من به شما میگویم سفستهیِ همراهی با بَدان (مزدک مانند خمینی سخن میگوید) کردهاید, شما بازمیگویید که نه سفسته نبود, چون ایشان براستی مانند خمینی سخن میگویند!؟ ((:
بازهم که برایمان سفسطه لیست کردید؟ شما را به اسپاگتی قبل از این بازی های کودکانه و مضحک درآورید قدری به آنچه میگویم بیاندیشید و سپس تلاش کنید سخن بگویید. جای دوری نمیرود. من نگفتم که ایشان چون همچون خمینی سخن میگویند بد هستند چرا که اگر شما آن بند را پیش از اینکه خون جلوی چشمتان را بگیرد (احتمالا به خاطر اینکه با استادتان قشنگ سخن نگفتم) بخوانید درمیابید که من تنها یک تشابه را ذکر کردم و سپس به تفضیل به سخنان ایشان پرداختم. یک چیزی یاد گرفته اید و همینطور برایمان تکرارش میکنید. ذکر تشابه هم بی دلیل نبود به این خاطر که اندیشه یا با ما یا بر ما را همه ی ما قبلا از خمینی چشیده ایم و اکنون همین اندیشه را سخنان جناب مزدک به روشنی میبینیم.
Mehrbod نوشته: ما گفتیم «سفستهیِ انگ», «سفستهیِ پرداختن به سخنگو», برابر همینی که شما پیوسته بجای پرداختن به سخن ایشان
دارید از اینکه مانند این و آن سخن میگویند و نمیدانم تکبعدی هستند, دوبعدی نیستند, پیر[1] هستند (من بجایش جوان خام هستم) و ... میکنید.
اینها چیزهای بیربط انصافا چیست که میگوید؟ دوستان اینجا شاهدند که در نوشته های من چقدر پرداختن به سخنگو بوده است و چقدر تحلیل سخن. من هرگز سخن را رها نکردم که به سخنگو بپردازم و زمانیکه جناب مزدک با من اینطور سخن گفتند :
مزدك بامداد نوشته: پس میبینیم
که سخن شما سراسر یاوه و هامیانه و تهی از بار دانشیک[14] و پژوهشیک بوده و تنها بدرد گفتگوی
قهوه خانه ها خورده و از دست یازیدن[15] به سهشها[16](احساست) و نادانی ها ، نان میخورد.
من هرگز بدان اعترض نکردم که به سخنگو پرداخته نه سخن . چرا که پرداختن به سخنگو جایی میتواند مایه اعتراض شود که به خود سخن پرداخته نشود در حالیکه هم ایشان به سخنان من پرداختند و هم من به سخنان ایشان. مواردی چون نادان و احساسی خواندن من را هم حداقل من جزیی از گفتگو به حساب میاورم و چندان اهمیتی برایشان قایل نیستم. من هم به ایشان نگفتم خمینی هستند گفتم سخنشان شبیه به سخن خمینی است.
Mehrbod نوشته: درسته, شما هم ازسوی نئولیبرالیسم شستشوی مغزی رفتهاید, آنهم جاییکه سردمداران خود "لیبرالیسم" از بیخ واژگشتیگ (انقلابی) و جنگافروز بودهاند!
دادمندی[2] و دادوندی[3] هم دو چیز جداگانه هستند, اگر ٩٠% مردم به اینکه باید زنان را کتک زد میباوریدند و همداستان بودند,
کتک زدن زنان دادمند[2] خواهد بود, ولی دادوند[3] نخواهد بود. دادمندی از خواست[4] بیشینگان[5] میاید, دادوندی از خرد و فرنودسار[6].
برای اینکه باز آسانتر دریافت کنید, یک زمانی در جهان بردهداران بیشینگان بودند و بردهداری دادمند بود, ولی اندک گروهی از مردم خِردگَر و فرهیخته برخاسته و گفتند که بردهداری کاریست
نکوهیده و نادادوند[3], و در راستای آزادسازی بردگان ناچار از واژگشت[7] و جنگ و خونریزیها هم شدند ولی کار آنها امروز نه تنها نکوهیدنی به شمار نمیرود, که ستودنی هم میباشد مگر آنکه هر آینه مغزشستشو رفتهیِ نئولیبرالیسم یا همچو چیزی باشیم.
سخن بیربطی گفتید. اگر ۹۰ درصد مردم (شامل زنان و مردان) بخواهند که مردان زنان را کتک بزنند اینکار هم مشروع و هم اخلاقی است چرا که به خودشان ربط دارد. یک پدیده میتواند مشروع باشد اگرچه نادرست باشد و میتواند درست باشد اما هیچ مشروعیتی نداشته باشد. بنابراین اینجا مشروعیت درست بودن را دربر میگیرد. کسی هم اینجا نگفته در برابر آنچه شما نادرستی تشخصی میدهید سکوت کنید بلکه گفتیم که کسی این حق را ندارد به زور ملتی را وادار به کاری کند که خودش میپندارد درست است
حال که دارید جلوی استاد خود سیرک برپا میکنید اگر میتوانید نام سفسطه هایی که در همین یک خط کرده اید را بگویید(راهنمایی: سه سفسطه کرده اید):
Mehrbod نوشته: شما هم ازسوی نئولیبرالیسم شستشوی مغزی رفتهاید, آنهم جاییکه سردمداران خود "لیبرالیسم" از بیخ واژگشتیگ (انقلابی) و جنگافروز بودهاند!.
من سخنم را روشن و شفاف میگویم چرا که به درستی آن شک ندارم این جناب مزدک و اینک شما هستید که شهامت گفتن را ندارید و پی در پی از پرسشهای من طفره میروید و چیزهای پرت و پلا میگویید. برای من بروشنی مشخص است که استبداد از هر نوع و هر جنس نادرست است و شر مطلق. پیش از آنکه دریابم کمونیستی است یا اینکه کاپیتالیستی است نخست این را میجویم و اگر دریافتم که استبدادی است نامشروع بودنش برایم مسجل میشود. این جناب مزدک هستند که اکنون دارند برای ما از کمونیسم در غل و زنجیر استالینی دفاع میکنند و چهره اش را با اعلام دستاورد فرستادن سفینه به ماه بزک میکنند.
Mehrbod نوشته: ١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی[9] زشت به کمونیستها (آدمکشهای تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار[10] نمیگیرید.
بازهم که همینطور بی توجه به متن سخنان من و مزدک گرامی برای خودتان یک چیزی پراندید. انتقاد من به دفاع ایشان از شوروی بود و اینکه ایشان میگفتند شوروی همه جا به دنبال عدالت و کمک به دیگران بوده و ما نشان دادیم که استالین بیش از آنکه در پی کمک و عدالت بوده باشد به دنبال اهداف سازمانی و فردی خود بوده. اصلا سخن در مورد کمونیسم نبود که عزیزم ما در مورد شوروی سخن میگفتیم! شوروی ؛ نه کمونیسم. عجبا!
Mehrbod نوشته: ٢- سفرنگ تاریخ: ما اینجا به همهیِ دادهها و شرایط و ایستارهای[11] آن زمان دسترسی نداریم و هیچ پیوند علّی هم میان کمونیسم و تیرباران ندیدیم
آری دیگر مثلا ما از همه ی ایستارها و شرایط و داده های زمان محمد اطلاع نداریم پس نمیدانیم سربریدن ۹۰۰ نفر در یک روز توسط او خوب بوده یا بد بوده. رابطه ی علی میان کمونیسم و تیرباران را هم نشان دادیم پرت و پلایی است که در مورد چیزی ست که سخنان من نیست.
Mehrbod نوشته: جدای[12] اینها در جنگ هم حلوا پخش[13] نمیکنند و
اصلا باز کردید صفحه را که یک نگاهی به آن بکنید یا اینکه فقط میخواستید پاسخ داده باشید؟ جنگ کدام است ؟:
نقل قول:In a pine forest north of St. Petersburg, investigators have discovered a mass grave of victims of Joseph Stalin's 1937-38 purges. More than 1,100 people, many of them among the elite who disappeared during the Great Terror, were shot and buried at the site.
Mehrbod نوشته: کسیکه میخواهد بهرهکشد, مانند کسیکه میخواهد بردهداری کند, باید سرکوب شده و به گوشه رانده
شود; گاه این برخورد بسته به شرایط و زمانه[14] ناجور است, ولی در یک سامانهیِ[15] درست به همان زندانِ تنها بسنده میشود و جز این نیست (چنانکه همهیِ مکتبهایِ کمونیسم هم با اعدام و مرگ میستیزند).
همانطور که گفتم در برابر کسی که سیستم سرمایه داری را درست میداند حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که با او همچون یک انسان برخورد کنیم نه اینکه آنها را اینگونه در گورهای دسته جمعی بعد از تیرباران دفن کنیم. در سیستم های پدر مادر دار هم اگر قرار باشد کسی را اعدام کنند کاملا شفاف است و همه کس از زمان و مکان آن اطلاع دارد و دلیل و جرمش هم مشخص است و در قانون هم به شفافیت جزای چنین جرمی ذکر شده است و دادگاه عادل برایش برپا میشود و وکیل دارد و رسانه ها در این مورد اطلاع رسانی میکنند و... . آنکس که مخفیانه و بطور غیر رسمی و خارج از آمار و بی قانون و دست جمعی و فله ای آدمها را میکشد بی شک در پی ایجاد رعب و حشت است و این مسلما یک هدف سازمانی است و بی هیچ شک و تردیدی او یک جنایتکار بیشرف و رذل است که اکنون قدرت به چنگ آورده و به جان مردم مسلط شده است.
Mehrbod نوشته: سفستهیِ نادان خواندن دیگران: نخست سفسته کنید که شوروی در پیت بود و هرکس اینرا نپذیرفت
نادان است, سپس زمانیکه به شما نمایاندند سفسته کردهاید یک "پوه ..." نوشته و از نو سفسته را تکرار کنید.
Mehrbod نوشته: پس روشن شد سفستهیِ شما (زهرآگینش سرچشمه) را درست آورده بودم. گویا نمیدانید که بستن یک زاب[9] زشت به چیزی, معنی و کارکرد آنرا نمیدگراند[16].
دستآورد همیشه دستآورد است, نون[17] اینکه این دستآورد چگونه بدست آمده میتواند براه ناجوری بوده
باشد (با فشار و زندانی کردن و ..) یا براه خوبی بدست آمده باشد (با ساخت آموزشگاه و دانشگاه و ...); اینکه شما دستآورد
را نادستآورد بخوانید زیرا از راه ناجوری بدست آمده, مانند این است که پولی که براه دزدی بدست آمده را پول نخوانید و بگویید از بیخ پول نیست!
بازهم پرت و پلای بیرط گفتید. نخست آنکه من نگفتم شوروی درپیت بوده گفتم که سیستم استبدادی بوده. دوم آنکه اگرچه من گفتم دستاوردهای شوروی را دستاورد نمیدانم اما منظورم این نبود که واقعا دستاورد نبودند بلکه آنها را بی ارزش خواندم(به این میگویند کنایه :)) چرا که دستاوردهای یک کشوری که در آن اردوگاههای کار اجباری است و بر اساس سیستم استبدادی گردانده میشود و زندانهای عظیم است و ترور و خفقان هست و اقتدار مرکزی عظیم است و سرمایه های مملکت در دست یک نفر است و مردم گرسنه و فقیرند آنگاه این دستاوردها به درد لای جرز هم نمیخورند. باید دید یک دستاورد به چه هزینه ای به دست آمده.شخصی دو ماه درس میخواند و در کنکور رتبه نخست میاورد در حالیکه کسی دیگر ۵ سال درس میخواند تا به این رتبه دست یابد مسلم است که کار شخص دوم را نمیتوان دستاورد خواند چراکه هزینه ای بسیار بیشتر از آنچه که لازم بوده صرف شده. پس سخن شما بازهم تماما بیربط است.
Mehrbod نوشته: نکتهیِ دوم, شما اینجا تنها داویدهاید[18] که این دستآوردها براه ناجور فشار و زندان و ... بدست
آمدهاند, هنگامیکه ما خُب هر روز میبینیم در بیشمار کشور جهان, از جمله همین ایران خودمان,
این همه زور و فشار میآورند و از این دستآوردها هم دیده نشده و نمیشود, پس اینجا هم سخن شما پوچ میشود.
این هم بیربط است. شما دارید اینجا با ما بازی کلامی خنده دار میکنید در حالیکه سخن من مشخص است. بنابراین برای منی که فایده گرا نیستم موضع روشن است : هدف وسیله را توجیه نمیکند. دیگر داستانهایی هم که میگویید بیربط به حرف من است.
Mehrbod نوشته: نادرست گرفتهاید. ما اینجا نخست مارکس را داریم و نکوهش سازوکار[19] سرمایهداری را, اکنون شما و هواداران سرمایهداری راه افتادهاید
بجای پاسخگویی دربرابر نکوشهایِ بجا, به سفستهیِ "تو هم بدی, تو هم بدی" دست یاختهاید[20] و تازه بامزه است, همان را به خودمان هم بازمیگردانید!
؟؟!
من حرفم را بارها گفته و باز میگویم: هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟
Mehrbod نوشته: سفستهیِ همراهی با بَدان: اگر علی با داس و تبر اسلام را گستراند[21], پس شما نباید برای گرفتن حق خودتان دست به داس و تبر
ببرید (گور بابای کاوهیِ آهنگر و گورِ بابای حق شما), بنشینید تا ما برایتان دموکراستی (= دموکراسی راستین) راه بیاندازیم و کم کم خودمان به شما حق اتان را میدهیم!
این هم چرند محض است و ربطی به سخن من ندارد. من پیرامون اینکه چرا یک سیستم حکومتی حق ندارد راههای دموکراتیک تغییر حکومت را ببندد تا انحصار ایجاد نشود سخن گفتم و شما دارید از آرمانهای انقلابی خود سخن میگویید.
Mehrbod نوشته: سخن ما هم جز این نبود, روشنه آمریکا به ابرهوشمندها[22] بورسیه میدهد و کشورهای
دیگر را از آنها هم تُهی میکند, ولی به بدبختها, کمهوشها و ... نان هم نمیدهد.
بازهم چرند گفتید: آمریکا که نمیتواند به تمام انسانهای کره ی زمین بگوید بیایید در کشور من تحصیل کنید. بالاخره باید یک معیاری داشته باشد. معیار دانشگاههای آمریکایی برای پذیرش دانشجو : ۱- معدل خوب ۲- نمره GRE خوب. اگر یکی دو مقاله هم داشتید شانستان بیشتر میشود. دوستان من با همینها اکنون در بهترین دانشگاههای آمریکا هستند و هزینه تحصیل خود را هم میگیرند. در هر جای جهان هم که بروید برای ورود به دانشگاه باید یک کنکوری بگذرانید و یا حداقل یک شرایطی داشته باشید.
Mehrbod نوشته: نادرست است, برخی از کشورهای اروپایی مانند سوئد چنین کاری میکنند, ولی
آلمان و هلند و .. (که من اینجاها زیستهام) چنین* نیستند = سفستهیِ تعمیم نادرست.
خیر. شما برای آنکه ویزای تحصیل برای آلمان را بگیرید باید نخست یک تعهد بدهید که حتما حتما پس از تحصیل به کشور خودتان بازمیگردید. پس مشکل ناآگاهی شماست.
Mehrbod نوشته: آری, ایشان لابد پیر[1] خرفت هستند, من هم جوان خام و شما که دست هر سفستهگری را از پشت بستهاید خردگرا! (:
بازهم سخنم را تحریف کردید. پیر مراد یک عبارت ادبی معروف است و ربطی به پیر یا جوان بودن شخص مورد اشاره ندارد. من هم براستی از این گونه مسخره بازی های کودکانه بیزارم چرا که هدف من بی کم و کاست گفتگوی سالم و درست و دریافت نتیجه ای از بحث است. این را به روشنی میگویم که اینکه صرفا به من پاسخ داده باشید هرگز به این معنا نیست که پاسختان الزاما درست و معتبر است و من به این بیهوده گویی هایی که ناشی از عدم تفکر در متن کلام من باشد و تنها قصدش یک بازی کلامی بیخود به جهت براه انداختن گرد و خاک و این چیزها باشد خود به خود کمترین اهمیتی نداده و وقت گران خود را بیجهت برای پاسخگویی بدانها تلف نخواهم کرد.
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
Mehrbod - 11-09-2013
Dariush نوشته: من هرگز بدان اعترض نکردم که به سخنگو پرداخته نه سخن . چرا که پرداختن به سخنگو جایی میتواند مایه اعتراض شود که به خود سخن پرداخته نشود در حالیکه هم ایشان به سخنان من پرداختند و هم من به سخنان ایشان. مواردی چون نادان و احساسی خواندن من را هم حداقل من جزیی از گفتگو به حساب میاورم و چندان اهمیتی برایشان قایل نیستم. من هم به ایشان نگفتم خمینی هستند گفتم سخنشان شبیه به سخن خمینی است.
درسته, شما همینجوری از سر بامزگی این نکته را آوردید که ایشان همچون خمینی هم سخن میگویند! (:
Dariush نوشته: سخن بیربطی گفتید. اگر ۹۰ درصد مردم (شامل زنان و مردان) بخواهند که مردان زنان را کتک بزنند اینکار هم مشروع و هم اخلاقی است چرا که به خودشان ربط دارد. یک پدیده میتواند مشروع باشد اگرچه نادرست باشد و میتواند درست باشد اما هیچ مشروعیتی نداشته باشد. بنابراین اینجا مشروعیت درست بودن را دربر میگیرد. کسی هم اینجا نگفته در برابر آنچه شما نادرستی تشخصی میدهید سکوت کنید بلکه گفتیم که کسی این حق را ندارد به زور ملتی را وادار به کاری کند که خودش میپندارد درست است
بیخود است. برای اینکه هوش کنید, در ایران هم کشتن دگراندیش پذیرفته و دادمند (= قانونی) است, ولی آیا درست و دادوند (مشروع) هم هست؟
Dariush نوشته: حال که دارید جلوی استاد خود سیرک برپا میکنید اگر میتوانید نام سفسطه هایی که در همین یک خط کرده اید را بگویید(راهنمایی: سه سفسطه کرده اید):
سفستهیِ چسباندن انگ سفستهیِ شما میبسندد!
Dariush نوشته: من سخنم را روشن و شفاف میگویم چرا که به درستی آن شک ندارم این جناب مزدک و اینک شما هستید که شهامت گفتن را ندارید و پی در پی از پرسشهای من طفره میروید و چیزهای پرت و پلا میگویید. برای من بروشنی مشخص است که استبداد از هر نوع و هر جنس نادرست است و شر مطلق. پیش از آنکه دریابم کمونیستی است یا اینکه کاپیتالیستی است نخست این را میجویم و اگر دریافتم که استبدادی است نامشروع بودنش برایم مسجل میشود. این جناب مزدک هستند که اکنون دارند برای ما از کمونیسم در غل و زنجیر استالینی دفاع میکنند و چهره اش را با اعلام دستاورد فرستادن سفینه به ماه بزک میکنند.
این هم بیخود و بازی با واژگان و احساسات خوانندگان است; این استبداد سترگ که میگویید در سامانهیِ کمونیستی چیزی بجز برچیدگی "بهرهکشی" نیست, همانجور که امروز هم
شما نمیتوانید در هیچ کشوری باهماد برای گسترش بچهبازی یا برده داری راه بیاندازید (= استبداد), فردا هم نمیتوانید در راستای گسترس بهرهکشی باهماد درست کنید و بکوشید.
پرداختن به کمونیسم در جامهیِ شوروی بد بود هم آشکار است, بویژه اینکه شما نمیتوانید نخست در کار یک کشور تا میتوانید سنگ بیاندازید و چوب لای چرخش بکنید,
سپس که به بیراهه رفت و کژکاریهایی هم اینجا و آنجا یافت آنها را فهرستوار در کوس و کرنا کرده و با سفستهیِ "تو هم بدی, تو هم بدی" سرمایهداری را گزینهیِ بهتر جابزنید.
Dariush نوشته: بازهم که همینطور بی توجه به متن سخنان من و مزدک گرامی برای خودتان یک چیزی پراندید. انتقاد من به دفاع ایشان از شوروی بود و اینکه ایشان میگفتند شوروی همه جا به دنبال عدالت و کمک به دیگران بوده و ما نشان دادیم که استالین بیش از آنکه در پی کمک و عدالت بوده باشد به دنبال اهداف سازمانی و فردی خود بوده. اصلا سخن در مورد کمونیسم نبود که عزیزم ما در مورد شوروی سخن میگفتیم! شوروی ؛ نه کمونیسم. عجبا!
آری, از نوشتههای شما بدرستی روشنه که تنها و تنها پیرامون شوروی سخن میگویید:
Dariush نوشته: سیستم مشروع خواهد بود. بستن راههای دموکراتیک فعالیت سیاسی چه در کمونیسم و چه سرمایه داری نادرست و نااخلاقی است. امشب قبل از خوابیدن این کمی فکر کنید و بیاندیشید که چرا قرنها پیش از کمونیسم و مارکسیسم نخستین چیزی که انسانها به پایش خون ریختند و شهید دادند و سالها برایش مجاهدت کردند تا این گوهر والا را بدست آورند کسب حق تعیین سرنوشت خود بود. هیچ هدف انقلابی و انسانی ای وجود ندارد که بخواهیم پایمال شدن این حق اساسی هر ملتی را با آن توجیه کنیم. پس «فرامنشی» کذایی شما خودش مسبب نادرستی های پرشمار دیگر میشوند.
Dariush نوشته: آری دیگر مثلا ما از همه ی ایستارها و شرایط و داده های زمان محمد اطلاع نداریم پس نمیدانیم سربریدن ۹۰۰ نفر در یک روز توسط او خوب بوده یا بد بوده. رابطه ی علی میان کمونیسم و تیرباران را هم نشان دادیم پرت و پلایی است که در مورد چیزی ست که سخنان من نیست.
این پرت و پلا که میگویید باز شدن مشت شما در سفستهیِ "همراهی با بَدان بود", که چون علی
با داس و تبر اسلام گسترانده بود, پس هر کس که با داس و تبر کاری بکند هم آدم بدی است.
بجای ترزبانِ چند خط در سال کژفرنودها, بهتر نیست زمان کنار گذاشته و یکبار از نو؟ آنها را بخوانید؟
Dariush نوشته: من حرفم را بارها گفته و باز میگویم: هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟
...
این هم چرند محض است و ربطی به سخن من ندارد. من پیرامون اینکه چرا یک سیستم حکومتی حق ندارد راههای دموکراتیک تغییر حکومت را ببندد تا انحصار ایجاد نشود سخن گفتم و شما دارید از آرمانهای انقلابی خود سخن میگویید.
پس با این نگاه شما ستیز با بردهداران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی و
استبدادهایِ امروزین (نبود آزادی برای بردهداران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!
شستشوی مغزی نئولیبرالیستها: درسته که ما خودمان با جنگافروزی و واژگشت به اینجا رسیدهایم, ولی دیگران باید
براه واژگشتهایِ مخملین! و راههایِ دموکراتیک خواستههایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".
(((:
Dariush نوشته: بازهم چرند گفتید: آمریکا که نمیتواند به تمام انسانهای کره ی زمین بگوید بیایید در کشور من تحصیل کنید. بالاخره باید یک معیاری داشته باشد. معیار دانشگاههای آمریکایی برای پذیرش دانشجو : ۱- معدل خوب ۲- نمره GRE خوب. اگر یکی دو مقاله هم داشتید شانستان بیشتر میشود. دوستان من با همینها اکنون در بهترین دانشگاههای آمریکا هستند و هزینه تحصیل خود را هم میگیرند. در هر جای جهان هم که بروید برای ورود به دانشگاه باید یک کنکوری بگذرانید و یا حداقل یک شرایطی داشته باشید.
سخن ما هم جز این نبود, سرمایهداری چون آمریکا که دنبال یاری رساندن به دیگران نیست و هتّا از بود کشورهای
بدبخت و ندار سود هم میکند, زیرا نیروی کار و هوش آنها را میتواند بآسانی و ارزانی, آنهم با منت بدزدد.
این شما هستید که زیرکانه جهانبینی هنبازگرایان که همهیِ هومنان را از یک تن و پیکر میبینند و درد هر
اندام را درد همهیِ هومنی, با جهانبینی سرمایهداران و رویکردهای پلید و بهرهکشانهیِ ایشان, یکسان جامیزنید.
Dariush نوشته: خیر. شما برای آنکه ویزای تحصیل برای آلمان را بگیرید باید نخست یک تعهد بدهید که حتما حتما پس از تحصیل به کشور خودتان بازمیگردید. پس مشکل ناآگاهی شماست.
به صحرای کربلا زدید؟ ما از اینکه در آلمان شما هزینهیِ رایگان برای گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و بیمهیِ درمانی (چیزهاییکه در آمریکا
خوابشان را باید ببینید و سر همین بیمه دیدیم دولت چگونه shut downکرد!) و ... میگیرید هتا اگر پناهنده و بیکار و ... باشید, گفتیم و کسیکه از اینها بهرهیِ
رایگان میبرد و زمان بازدهی و کار که رسید, در برابر پیشآوردهای فریبنده و آزاننده به آمریکا میکوچد, بدرستی همان
دزدی نیروی کار است و بس.
پیوند اینها به ویزای آموزشیک چه بود را هم دیگر اسپاگتی دانا داناد!
Dariush نوشته: بازهم سخنم را تحریف کردید. پیر مراد یک عبارت ادبی معروف است و ربطی به پیر یا جوان بودن شخص مورد اشاره ندارد. من هم براستی از این گونه مسخره بازی های کودکانه بیزارم
درسته, گیرندههایِ من انگار درست کار نمیکنند و همانندیهایِ شما به خمینی و خامنهای و اینها تنها از سر بامزگی و نکتهسنجی هستند و پیر و جوان خواندن و این و آنهم همینجوری, برای خوشمزگی! (:
Dariush نوشته: (احتمالا به خاطر اینکه با استادتان قشنگ سخن نگفتم)
سرور مزدک را من ١٠ سالی هست میشناسم و میدانم ایشان کوچکترین نیازی به یاریِ من ندارند, ولی خب اگر شما هواداران یکراست و نایکراست سرمایهداری را با این سفستههایِ
رنگارنگ اتان تنها بگذاریم فردا بیگمان به خود من هم همینگونه خواهید پرداخت, پس میتوانید انگیزهیِ من از رونمایی کژفرنود هایتان را پیشگیرانه و از سر همان خودخواهی ببینید!
پارسیگر
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
مزدك بامداد - 11-09-2013
sonixax نوشته: حالا کی این همه گریه و زاری تمام میشود و عملن یک کاری میکنید ما هم ببینیم ؟
همین گریه و زاری بیش از آنچه میپندارید، کارساز است!!
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
folaani - 11-09-2013
من زیاد روی مخالفت با کمونیسم یا موافقت با سرمایه داری مصر نیستم.
اصلا از اولش گفتم که بنظر من مطلق هیچکدام خوب نیست و بهتره تاحد ممکن ترکیبی از ایده های هردو باشه.
ولی حالا با این مقدمه چینی میخواستم یه چیزی بگم.
اینکه واقعا پدیده های پیشرو و خلاقیتی که در نظام سرمایه داری، یعنی عمدتا کشورهای قوی ای مثل آمریکا، دیده میشه، من فکر نمیکنم عمرا در نظامهای کمونیستی امکان موجودیت پیدا میکردن.
از همین اینترنت بگیر بطور مثال.
بنظر من شوروی با اینکه بقول مزدک پیشرفته بود، با این حال هیچوقت پدیده ای مثل اینترنت رو بوجود نمیاورد، نهایتا یه شبکه ای میشد خیلی کنترل شده تر و برای کارهای اجتماعی و دولتی و نظامی و اینها، نه اینکه مردم آزادانه برن توش و اینقدر توش آزاد باشن و هرچی میخوان خلق کنن.
آدم واقعا مظاهر آزادی اندیشه ها و انفجار ایده ها رو توی حکومتهای باز و آزاد و نظامهای سرمایه داری میبینه که به نتایج شگفت آوری منجر میشه، که بعضا میتونن واقعا دنیا رو تغییر بدن (اینترنت یه نمونش).
یه نمونهء دیگس فیلمهای هالی وودی که بعضی ها واقعا شاهکار هستن، نه فقط از نظر جلوه های ویژه، بلکه حتی از نظر ایده ها و خلاقیت که حتی میتونه پیامهای کاملا اخلاقی و مفیدی داشته باشه.
مثلا دیشب اینها داشتم فیلم آواتار رو توی ماهواره میدیدم. واقعا جالب بود. اینقدر تاثیرگذار بود که شبش افسردگی گرفته بودم!!
تازه همین ماهواره ها که گفتم بازم به این شکلی که هست، بخاطر همین نظامهاست، و کمونیسم هیچوقت منجر به چنین چیزهایی به این شکل نمیشه بنظر بنده.
واقعا در نظامهای سرمایه داری هست که ذهن افراد آزاد میشه و ایده های اینقدر فراتر از زمان به ذهنشون میاد و فرصت نمود پیدا کردن و رسیدن به بقیهء مردم دنیا رو پیدا میکنن.
و این میتونه موجب پیشرفت و جهش هایی برای بشر بشه.
نمیدونم چطوری دقیقا، اما بنظرم بی تاثیر نیست.
اصلا پیشرفت کمونیست ها در فناوری هم شاید بخش اعظمی از اون بخاطر رقابت و کم نیاوردن درمقابل نظام سرمایه داری بوده.
غیر از اینه بنظر شما؟
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
folaani - 11-09-2013
من فکر نمیکنم کمونیسم حتی میامد مثلا تلفن موبایل رو درست میکرد.
شاید درست میکردها، ولی اینطوری که یه وسیلهء عمومی باشه به این گستردگی و آزادی احتمالا نه.
مثلا درست میکردن برای ارتباطات افراد دولتی و نظامی و اینها.
و یه وسیله ای مختص کار.
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
مزدك بامداد - 11-09-2013
folaani نوشته: من زیاد روی مخالفت با کمونیسم یا موافقت با سرمایه داری مصر نیستم.
اصلا از اولش گفتم که بنظر من مطلق هیچکدام خوب نیست و بهتره تاحد ممکن ترکیبی از ایده های هردو باشه.
ولی حالا با این مقدمه چینی میخواستم یه چیزی بگم.
اینکه واقعا پدیده های پیشرو و خلاقیتی که در نظام سرمایه داری، یعنی عمدتا کشورهای قوی ای مثل آمریکا، دیده میشه، من فکر نمیکنم عمرا در نظامهای کمونیستی امکان موجودیت پیدا میکردن.
از همین اینترنت بگیر بطور مثال.
بنظر من شوروی با اینکه بقول مزدک پیشرفته بود، با این حال هیچوقت پدیده ای مثل اینترنت رو بوجود نمیاورد، نهایتا یه شبکه ای میشد خیلی کنترل شده تر و برای کارهای اجتماعی و دولتی و نظامی و اینها، نه اینکه مردم آزادانه برن توش و اینقدر توش آزاد باشن و هرچی میخوان خلق کنن.
آدم واقعا مظاهر آزادی اندیشه ها و انفجار ایده ها رو توی حکومتهای باز و آزاد و نظامهای سرمایه داری میبینه که به نتایج شگفت آوری منجر میشه، که بعضا میتونن واقعا دنیا رو تغییر بدن (اینترنت یه نمونش).
یه نمونهء دیگس فیلمهای هالی وودی که بعضی ها واقعا شاهکار هستن، نه فقط از نظر جلوه های ویژه، بلکه حتی از نظر ایده ها و خلاقیت که حتی میتونه پیامهای کاملا اخلاقی و مفیدی داشته باشه.
مثلا دیشب اینها داشتم فیلم آواتار رو توی ماهواره میدیدم. واقعا جالب بود. اینقدر تاثیرگذار بود که شبش افسردگی گرفته بودم!!
تازه همین ماهواره ها که گفتم بازم به این شکلی که هست، بخاطر همین نظامهاست، و کمونیسم هیچوقت منجر به چنین چیزهایی به این شکل نمیشه بنظر بنده.
واقعا در نظامهای سرمایه داری هست که ذهن افراد آزاد میشه و ایده های اینقدر فراتر از زمان به ذهنشون میاد و فرصت نمود پیدا کردن و رسیدن به بقیهء مردم دنیا رو پیدا میکنن.
و این میتونه موجب پیشرفت و جهش هایی برای بشر بشه.
نمیدونم چطوری دقیقا، اما بنظرم بی تاثیر نیست.
اصلا پیشرفت کمونیست ها در فناوری هم شاید بخش اعظمی از اون بخاطر رقابت و کم نیاوردن درمقابل نظام سرمایه داری بوده.
غیر از اینه بنظر شما؟
نه اینجور نیست، دیدیم که نختسین ماهواره را هم شوروی ساخت.
این پرسمان تنها به داشتن پول از یکسو و نیاز از سوی دیگر
برمیگردد. اندیشه هم در جهان رها شده از سرمایه داری آزاد تر
است و تاریخ نشان داده که بهره کشان همواره به سرکوب آزادی
سخن و اندیشه پرداخته اند، هم اکنون هم دست از سر داروین
برنداشته اند و اسلام هم که میبینید ابزار دست سرمایه دار است
و اگر در آمریکا و جهان باختر آزادی هایی پدید امده، از نبرد
آزادی خواهان و چپها ، برای نمونه در واژگشت فرانسه بوده
که آنها به خود امریکایی ها در رها شدن از دست انگلیس یاری
رسانده و آرمان های هومنی را در آمریکا گستردند، هتّا رنگ
پرچم آنریکا هم از رنگهای پرچم واژگشتی فرانسه گرفته شد.
[ATTACH=CONFIG]2899[/ATTACH]
---
پس این سرمایه گذاری و پول و بنمایه هاست که میتواند همه
چیز را پدید بیاورد و آمریکا از انجا که جهانی را چاپیده و هرگز
هم بمبی در خاکش نیفتاده ، فراوان بنمایه/ سرمایه دارد که
هتا اگر از سد هزار تن همه خل مسیحی باشند و یکی
هوشمند باشد، بازهم میتوانند با پول ایده ی او را بسازند.
ولی در کشور هایی که پول و بنمایه کم است، و یا رهبرانش
دین زده و کودن هستند، ایده ها در پرونده های بایگانی خاک میخورند.
•
پارسیگر
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
مزدك بامداد - 11-09-2013
folaani نوشته: ن فکر نمیکنم کمونیسم حتی میامد مثلا تلفن موبایل رو درست میکرد.
شاید درست میکردها، ولی اینطوری که یه وسیلهء عمومی باشه به این گستردگی و آزادی احتمالا نه.
مثلا درست میکردن برای ارتباطات افراد دولتی و نظامی و اینها.
بسیاری از فند ها ، برای آماج ارتشتاری پدید میایند و سپس کاربرد سیویل شان پیدا میشود
از همین رادار و رادیو و .. گرفته تا انرژی هسته ای , رایانه ها و سامانه های داده پردازی و موتور ها و ...
رسانه ی بیسیم هم نخست برای ارتش درست شده بود و سپس این بیسیم های ارتشی شدند موبایل!
اینهم برای این است که ارتش مهند ترین ستون هر کشور است و بیشتر سرمایه گذاری های پژوهشیک
و دانشیک که به فند ها پیوند دارند، بدست ارتش و یا برای ارتش انجام میشود. چون هیچ سودی
ندارد که شما موبایل داشته باشید ولی دشمن بیاید خاک شمارا بگیرد!
•
پارسیگر
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
Dariush - 11-09-2013
Mehrbod نوشته: بیخود است. برای اینکه هوش کنید, در ایران هم کشتن دگراندیش پذیرفته و دادمند[1] (= قانونی) است, ولی آیا درست و دادوند[2] (مشروع) هم هست؟
نخیر کشتن دگراندیش در هیچکجای قانون ایران نیامده و اگر هم آمده بود بیربط بود چرا که قانونی بودن به معنای مشروع بودن نیست.
Mehrbod نوشته: این هم بیخود و بازی با واژگان و احساسات خوانندگان است; این استبداد سترگ[4] که میگویید در سامانهیِ[5] کمونیستی چیزی بجز برچیدگی "بهرهکشی" نیست, همانجور که امروز هم شما نمیتوانید در هیچ کشوری باهماد[6] برای گسترش بچهبازی یا برده داری راه بیاندازید (= استبداد), فردا هم نمیتوانید در راستای گسترس بهرهکشی باهماد درست کنید و بکوشید.
ما هم گفتیم برچیدگی بهره کشی اگر قرار است به روش استالینی با اردوگاههای کار اجباری و گورهای دست جمعی و کا گ ب و دولت اقتدارگرای خفقان زا و .... ایجاد شود هزار بار بهتر است که اجرا نشود. باهماد برای بچه بازی و مقایسه آن با سیستمهای سیاسی هم خنده دار بود از اساس. کمونیسم یک روش حکومت داری است که به واسطه آن قرار است دولتی بر سرکار باشد که عدم تمرکز سرمایه دار را تضمین کند. روشهای بسیار دیگری هم هستند (از قبیل آنارشیسم که سرمایه داری در آن به شکلی دیگر از بیخ برچیده میشود). در ثانی ممکن است مردم کشوری تمایل داشته باشند به شکل سرمایه داری زندگی کنند. حق تعیین سرنوشت هم که گفتیم و انگار کسی در اینجا چیز به این سادگی را در نمیابد این است که مردم خودشان حق داشته باشند برای خودشان تصمیم بگیرند. این هم نیازمند وجود نهادهای دموکراتیک است. پس پیش از آنکه اساسا درستی یا نادرستی سرمایه داری و کمونیسم مطرح شود نخست و مهمتر این است که به حق اساسی مردم یک کشور برای تعییین سرنوشت خود احترام گزارده شود.
سرمایه داری و کمونیسم هم از بحث های پرمناقشه هستند و همچون حساب دو دوتا چهارتا نیست که بگوییم همین است و هرکس غیر از این میگوید اشتباه میکند. طبیعت یک بحث پرمناقشه همچون این بحث این است که بپذیریم طرف مقابل ما حق آزادی گفتار و فعالیت سیاسی داشته باشد و به همین دلیل است که لیبرالیسم از کمونیسم سیاسی بس جلوتر است چرا که هتا به فرض آنکه در اولی زایش سرمایه داری رخ میدهد و همچنین به فرض آنکه سرمایه داری نادرست است اما در آن امکان دگرداندن حکومت همیشه برای مردمش فراهم است چرا که اجاز میدهد تمام اندیشه های سیاسی در آن فرصت برای فعالیت داشته باشند. در کمونیسم همانطور که گفتیم به لحاظ ماهیت دولت کمونیستی که ایجاب میکند دولت نهادی مقتدر و انحصارگرا باشد اساسا اجازه فعالیت سیاسی دیگر احزاب به آن داده نمیشود. و به همین خاطر است که در تمام کشورهای کمونیستی یک حزب حاکم وجود دارد. اینکه چرا یک دولت کمونیستی خودبه خود یک بستر برای ایجاد اقتدار و انحصار میشود را در پست پیشین گفتیم.
Mehrbod نوشته: پرداختن به کمونیسم در جامهیِ شوروی بد بود هم آشکار[7] است, بویژه اینکه شما نمیتوانید نخست در کار یک کشور تا میتوانید سنگ بیاندازید و چوب لای چرخش بکنید,
سپس که به بیراهه رفت و کژکاریهایی هم اینجا و آنجا یافت آنها را فهرستوار در کوس و کرنا کرده و با سفستهیِ "تو هم بدی, تو هم بدی" سرمایهداری را گزینهیِ[8] بهتر جابزنید.
سفسطه ی فرافکنی است. سرکوب داخلی شوروی ربطی به فشارهای بیرونی نداشت و همانطور که در پستهای پیشین آوردیم ترور و ایجاد رعب و وحشت از ابتکارهای خود دولت استالین و دار و دسته بود. وگرنه ممکن ایران هم در فشار از سوی کشورهای غربی است پس میتوان جنایات و فسادش را با توجه به استدلال شما موجه دانست.
Mehrbod نوشته: آری, از نوشتههای شما بدرستی روشنه که تنها و تنها پیرامون[9] شوروی سخن میگویید:
از اثرات نخواندن و توجه نکردن به نوشته ها و تلاش برای پاسخ دادن به هر قیمتی. جناب مزدک به روشنی در دفاع از شوروی گفتند :
نقل قول:. آمریکا همه ی آمریکای لاتین و کوبا و ...
را میچاپید ولی شوروی به دیگر مردم بیبهره جهان یاری میرسانید. پس از جنگ جهانی دوم هم
که آمریکا به کشورهای اروپایی، برای کمونیست نشدنشان پول ریخت ( Marshall Plan )
ولی شوروی باید به تنهایی از پس ویرانی ها بر میآمد. سپس هم که جنگ سرد و کارشکنی و
فروبند
[SUP][8][/SUP] ها و
همپیشی
[SUP][9][/SUP] جنگ افزاری از سوی امپریالیسم که جهانی را میخورد،
آغازید
[SUP][10][/SUP]. آنها
از ویتنام و کره و کوبا و .. گرفته تا شیلی و ایران.. تاخته و یا با نوکران خود کودتا کردند و هتّا
از تاختن به یک کشور نخودی مانند گرانادا که مفت خورانش را بیرون کرده بود، نشرمیدند.
همه یاینها هزینه های فراوان روی دوش شوروی نهاد و شوروی سرانجام شهید راه
دادگری
[SUP][11][/SUP]
و دادخواهی گردید. با اینهمه دستاورد های انها بسیار
سترگ
[SUP][12][/SUP] بود و از یک کشور واپسمانده ی
تزاری، به جایگاه دومی
اَبَرکشور
[SUP][13][/SUP] جهان دست یافتند
سخن من را هم هر دانش آموز دبستانی میخاند متوجه میشد که در همین مورد بوده با آن اشارات مستقیمی که به شوروی و استالین داشتم :
نقل قول:پیش از آنکه برای ما بدیهیات را شرح دهید و با دانایی ما شوخی کنید لطف بفرمایید توضیح دهید که به چه حسابی مشروع است که یک حکومت برای برپایی یک سیستم سیاسی اقتصادی که قرار است موجب رهایی انسانها شود میلیونها انسان را از حق زندگی کردن که اساسی ترین حق انسانی هر انسانی است محروم کند؟ اگر نمیخواهید باور کنید که استالین میلیونها انسان را برای اهداف ایده یولوژیک کشت و گورهای دست جمعی و اردوگاههای کار اجباری و .... تماما برای اهداف سازمانی و فردی استالین بوقوع پیوستند و نه در جهت اهداف و منافع توده ها مشکل ما نیست ضعف دریافتهای تاریخی خودتان است و یا اینکه باز خودتان را به آن راه زده اید.
سپس شما ناگهان سربرآوردید که :
نقل قول:١. سفستهیِ
سفرنگ
[SUP][7][/SUP] تاریخ:
a. شوروی میلیونها آدم را از حق زندگی محروم کرده بود, شوروی نمونهیِ ناب کمونیسم بود (و نباید هیچ عیبی هم میداشت), پس کمونیسم بد است
در حالیکه این سفسطه شما بود که سخن مرا تحریف کردید و هرچه که من میگویم داشتم در مورد شوروی سخن میگفتم شما به کتتان نمیرود و همینطور باری کل کل و کم نیاوردن پاسخ میدهید:
Mehrbod نوشته: ١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی[9] زشت به کمونیستها (آدمکشهای تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار[10] نمیگیرید.
Dariush نوشته: بازهم که همینطور بی توجه به متن سخنان من و مزدک گرامی برای خودتان یک چیزی پراندید. انتقاد من به دفاع ایشان از شوروی بود و اینکه ایشان میگفتند شوروی همه جا به دنبال عدالت و کمک به دیگران بوده و ما نشان دادیم که استالین بیش از آنکه در پی کمک و عدالت بوده باشد به دنبال اهداف سازمانی و فردی خود بوده. اصلا سخن در مورد کمونیسم نبود که عزیزم ما در مورد شوروی سخن میگفتیم! شوروی ؛ نه کمونیسم. عجبا!
و باز آمدید یک بخش دیگر از نوشته های مرا که مربوط به این بحث نبود را گرفتید و گفتید که بله مشخص است که شما در مورد شوروی سخن میگفتید اینها از روشهای نااخلاقی و کودکانه گفتگو است که برای من به شخصه چیزی جز ذهن نابالغ شخص مقابل نمیرساند.
Mehrbod نوشته: این پرت و پلا که میگویید باز شدن مشت شما در سفستهیِ "همراهی با بَدان بود", که چون علی
با داس و تبر اسلام گسترانده[10] بود, پس هر کس که با داس و تبر کاری بکند هم آدم بدی است.
بازهم سخنی بیربط به آنچه من گفتم فرمودید. سخن من در ایراد به سخن شما بود که میگفتید چون ما از شرایط آن زمان خبر نداریم پس نمیتوانیم پیرامون کشتن مخفیانه و دست جمعی و فله ای هزار و صد نفر چیزی بگوییم. من هم گفتم :
Dariush نوشته: آری دیگر مثلا ما از همه ی ایستارها و شرایط و داده های زمان محمد اطلاع نداریم پس نمیدانیم سربریدن ۹۰۰ نفر در یک روز توسط او خوب بوده یا بد بوده
بنابراین سخن من در مورد روش انجام یک کار نبود بلکه مربوط به ایراد نا بجایی بود که شما از م گرفتید در مورد قتل عام دست جمعی انسانها در زمان استالین.
Mehrbod نوشته: بجای ترزبانِ[11] چند خط در سال کژفرنودها[12], بهتر نیست زمان کنار گذاشته و یکبار از نو؟ آنها را بخوانید؟
این دیگر براستی تلاش وقیحانه ایست به روش استالینی برای ترور شخصیت و بی اهمیت جلوه دادن کارهای دیگر شخص مقابل که در جایی دیگر انجامیده برای تحقیر او. من هرگز برای ترجمه چند خط سفسطه در سال منت بر کسی نگذاشته و سخنی از آن به میان نیاوردم و همیشه هم گفته ام که هر کس که خطایی یا ایرادی را در آنها میابد لطف میکند اگر آن را اصلاح کند و هتا اجاز دادم که دیگر کاربران نوشته های مرا خودشان در آن جستار ویرایش کنند. از این کارهای رذیلانه که براستی چهره شما را در نزد من به کلی دگرگون ساخت و آنرا تهی از هرگونه اعتبار کرد نمیدانم چه قصدی دارید اما هرچه که هست در من کمترین تاثیری ندارد. من اگر روحیه ای چون شما میداشتم پیرامون این جار و جنجالهایی که در این مدت کرده اید و منتهایی که بر سر سایت و کاربرانش گذاشته اید برای نوشته ها و کارهایی که کرده اید مینوشتم.
Mehrbod نوشته: پس با این نگاه شما ستیز با بردهداران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی و
استبدادهایِ امروزین (نبود آزادی برای بردهداران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!
شستشوی مغزی نئولیبرالیستها: درسته که ما خودمان با جنگافروزی و واژگشت[13] به اینجا رسیدهایم, ولی دیگران باید
براه واژگشتهایِ[13] مخملین! و راههایِ دموکراتیک خواستههایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".
من این را به شعور و قضاوت خوانندگان وا میگذارم که شما چگونه از پاسخ دادن به پرسشهای من طفره میروید و هزار و یک جور سفسطه و سخن نامربوط بیان میکنید. من پرسشم را خیلی شفاف و روشن پرسیدم:
Dariush نوشته: هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟
پاسخ شما به این پرسشها این بود:
Mehrbod نوشته: پس با این نگاه شما ستیز با بردهداران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی و
استبدادهایِ امروزین (نبود آزادی برای بردهداران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!
شستشوی مغزی نئولیبرالیستها: درسته که ما خودمان با جنگافروزی و واژگشت[13] به اینجا رسیدهایم, ولی دیگران باید
براه واژگشتهایِ[13] مخملین! و راههایِ دموکراتیک خواستههایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".
(((:
ربط اینها با هم چیست و اینکه من کی خود را لیبرالیست نامیدم را خوانندگان قضاوت خواهند کرد.
Mehrbod نوشته: درسته, گیرندههایِ من انگار[20] درست کار نمیکنند و همانندیهایِ شما به خمینی و خامنهای و اینها تنها از سر بامزگی و نکتهسنجی هستند و پیر[21] و جوان خواندن و این و آنهم همینجوری, برای خوشمزگی! (:
من خوشمزگی نکردم.بلکه یک شباهت معنادار میان سخنان دو کس را بیان نمودم. پیر بودن هم هرگز معنای بدی ندارد و ایشان خودشان بارها خود را پیر و مسن خوانده اند. همچنین گفتم که منظور من از پیر مراد معنای تحت الفظی آن به معنای کسی که عمر زیادی کرده است نبود. این یک عبارت ادبی است.
Mehrbod نوشته: سخن ما هم جز این نبود, سرمایهداری چون آمریکا که دنبال یاری رساندن به دیگران نیست و هتّا از بود کشورهای
بدبخت و ندار سود هم میکند, زیرا نیروی کار و هوش آنها را میتواند بآسانی و ارزانی, آنهم با منت بدزدد.
این شما هستید که زیرکانه جهانبینی هنبازگرایان[14] که همهیِ هومنان[15] را از یک تن و پیکر میبینند و درد هر
اندام را درد همهیِ هومنی[16], با جهانبینی سرمایهداران و رویکردهای پلید و بهرهکشانهیِ ایشان, یکسان جامیزنید.
اینها هم سفسطه هستند. اینکه امریکا هرگز به دنبال کمک دیگران نبوده و نیست خود یک سفسطه مصادره به مطلوب است و جای بحث دارد. دیگر آنکه همین الان بسیاری از اساتید و دانشمندانی که در ایران هستند (و تعدادی از اساتید دانشگاههایی که من در آن درس میخواندم و میخوانم) در بهترین دانشگاههای آمریکایی درس خوانده اند و اکنون بازگشته اند و در کشور خود کار میکنند. زمانی دزدی متخصصان میبود که به کسانی که از کشورهای دیگر میایند اجازه درس خواندن بدهد اما پس از فارغ التحصیلی به زور آنها را همانجا نگه دارد. در حالیکه آنها براحتی و به میل خود میتوانند به کشور خود بازگردند و اگر بازنمیگردند یا یک ایرادی در سیستم کشورداری وطن شان وجود دارد و یا اینکه دوست ندارند که بازگردند (سلیقه) و ما هم نشان دادیم که اگر شما یک کشور درست و حسابی برپا کنید همانقدر نخبه و متخصص که میروند همانقدر هم از کشورهای دیگر به کشور شما می آیند. پس این کلمه دزدی دزدی که هی میگویید بیمعناست.
Mehrbod نوشته: به صحرای کربلا زدید؟ ما از اینکه در آلمان شما هزینهیِ رایگان برای گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و بیمهیِ درمانی (چیزهاییکه در آمریکا
خوابشان را باید ببینید و سر همین بیمه دیدیم دولت چگونه shut downکرد!) و ... میگیرید هتا اگر پناهنده و بیکار و ... باشید, گفتیم و کسیکه از اینها بهرهیِ
رایگان میبرد و زمان بازدهی و کار که رسید, در برابر پیشآوردهای[17] فریبنده و آزاننده[18] به آمریکا میکوچد, بدرستی همان دزدی نیروی کار است و بس.
پیوند اینها به ویزای[19] آموزشیک چه بود را هم دیگر اسپاگتی دانا داناد!
بازهم بیربط بود. من گفتم که آلمان خودش به سختی به دانشجویان و متخصصان اجازه ی اقامت میدهد و این به این معناست که حتما نمیخواهد که آنها را نگه دارد و نشان هم دادیم که برای درس خواندن در آلمان از شما تعهد میگیرند که حتما پس از تحصیل به کشورتان بازگردید.
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
sonixax - 11-09-2013
مزدك بامداد نوشته: همین گریه و زاری بیش از آنچه میپندارید، کارساز است!!
آها پس برای همین شوروی به رحمت ایزدی رفت ؟ :))
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
folaani - 11-09-2013
مزدك بامداد نوشته: نه اینجور نیست، دیدیم که نختسین ماهواره را هم شوروی ساخت.
بقول بروبچ خودتون، وقتی آستانهء علم و فناوری های پایهء لازم برای چیزی به حد لازم برسن، اون چیز بهرحال کمی دیرتر یا زودتر توسط کسی محقق میشه.
اولین بودن در این زمینه فکر نمیکنم اثبات کنندهء چیزی باشه. مگر اینکه چیزی باشه فراتر از تصور و زمان خودش.
شاید آدم به ماه فرستادن آمریکا بیشتر این ویژگی رو داشته بوده باشه.
بعدم اینا ماهواره میفرستن، ولی من که چشمم آب نمیخوره جز کاربرد نظامی و جاسوسی یا صنعتی و تجاری به بهره برداری دیگری برسه. یعنی یه رسانهء عمومی نمیشه. نمیاد مثلا کانال فیلم و مستند و محیط زیست و رسانه های آزاد درست کنه.
اگرم بکنه بازم الگوبرداری از کشورهای لیبرال دموکراسیه.
اصلا فکرش رو بکن مثلا استالین، یک دیکتاتور خشن و زمخت، کجا و این حرفها کجا.
اینطور آدما به این چیزا فکر نمیکنن.
اصلا نمیخوان مردم آگاهی و قدرت زیادی پیدا کنن.