گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
sonixax - 11-08-2013
Theodor Herzl نوشته: دولتهای چپ از هر نوع آن که طرفدار سیستم آموزش عمومی و رایگان همگانی هستند!
اینها را ما نگفته ایم :
Mehrbod نوشته: اینکه شما بیشتر زندگی بهامند[2] و ارزشمند یک فرزند از خُردسالی تا بزرگسالری را بگیرید و او را وادار به بیدار شدن زوری از خواب و رفتن به یک آموزشگاه بیخود کنید براستی نه اخلاقی است نه سودمند (برای کودک), ولی
خب چون ما در زمانهیِ[3] سرمایهداری و سامانهیِ فندین زندگی میکنیم, کودکان (بویژه پسران) را باید مانند روبات بار بیاورند تا فردا از پس برآوردن[4] نیازهای همبود[5] اشان بربیایند: اگر از کودکی
مانند روبات بیدار نشوید, چگونه میخواهید برای ٦٠ سال همچون یک برده هر روز بیدار شده و بروید شرکت بهرهدهید؟
مزدك بامداد نوشته: پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
kourosh_bikhoda - 11-08-2013
Mehrbod نوشته: (((:
این ایکس و شعرها ارزش عملی ندارند. در ناجای ایران یک طرحی هست که اسمش رو نمیدونم ولی مفهومش اینه که حقوق سرهنگ و گروهبان زیاد با هم تفاوتی نمیکنه. در واقع کمابیش همه به یک میزان حقوق ثابت و پایه بگیرند. همین مر باعث میشه درجه های ارشد ناراضی باشند و به روش های غیرمعمول کسب درآمد کنند.
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
kourosh_bikhoda - 11-08-2013
Theodor Herzl نوشته: اینکه جمهوری اسلامی ، اسلام واقعی رو نشون داده یک حرف بیجا است ، اسلام مردم ایران از همان ابتدا بسیار لیبرال تر از عربها بوده است . قبل از انقلاب خیلیها مشروب میخوردند ، کاباره میرفتند ، نماز هم میخوانند و روزه هم میگرفتند. همین الان هم اینگونه است ، به این جامعه ضدّ اسلام اینترنتی نگاه نکنید ، همین ایرانیها دختر و پسرهای جوان که آزادانه سکس میکنند و الکل مینوشند به آنها بگویی بالای چشم محمد ابرو است ، میخواهند شما را خفه کنند! در یک حکومت مارکسیستی حداقل اینکه مردم آزادیهای اجتماعی را داشتند اگر سال ۵۷ این اتفاق میافتاد!و ۱۰-۱۵ سال بعد هم با سقوط بلوک شرق ایران به یکی مثل حکومتهای سوسیال دموکراسی اروپا تبدیل میشد
از کجا معلوم؟ شاید هم تبدیل به کره شمالی میشدیم.
احمد کسروی در جایی گفته بود که ما یک حکومت به آخوندها بدهکاریم تا اینها رو هم خوب بشناسیم. شاید بعد از سوسیالیسم تازه باید راه انقلاب 57 رو میرفتیم و روز از نو روزی از نو. تازه به قول شما جمهوری اسلامی خیلی اسلام دموکرات تری داره! تصور کنید اگر اسلام اصلی رو برامون می آورد دیگه الان من پای آخوندارم میبوسیدم.
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
مزدك بامداد - 11-08-2013
kourosh_bikhoda نوشته: از کجا معلوم؟ شاید هم تبدیل به کره شمالی میشدیم.
احمد کسروی در جایی گفته بود که ما یک حکومت به آخوندها بدهکاریم تا اینها رو هم خوب بشناسیم. شاید بعد از سوسیالیسم تازه باید راه انقلاب 57 رو میرفتیم و روز از نو روزی از نو. تازه به قول شما جمهوری اسلامی خیلی اسلام دموکرات تری داره! تصور کنید اگر اسلام اصلی رو برامون می آورد دیگه الان من پای آخوندارم میبوسیدم.
آری اگر امریکا به ما میتاخت و بمب و ناپالم میانداخت، میشدیم ،
ولی بازهم دستکم در برابری و برادری و آموزش و پرورش رایگان و
بهداشت و ... بسر برده و روزگار بازهم بهتری از کره داشتیم، چون
آن بیچاره ها هتّا نفت هم ندارند، زمین کشاورزی بزرگی هم ندارند
و یکی از کشورهای کم بنمایه بودند که سالها از سوی امپراتوری
ژاپن چاپیده شده بود و آمریکایی ها هم که به مانند کره ی جنوبی
میلیارد ها پول در آن نریخته بودند !
•
[ATTACH=CONFIG]2889[/ATTACH][ATTACH=CONFIG]2890[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]2891[/ATTACH]پارسیگر
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
مزدك بامداد - 11-08-2013
Dariush نوشته: اگر یک سیستم دموکراتیک در آنجا برقرار میبود
داستان بر سر همین "
اگر" است دیگر، اگر خاله من چیز داشت میشد دایی من!
واژگشت و شورش هم که از روی بیکاری و سرگرمی که روی نمیدهد، چون همه ی
درها بسته است که دادخواه به سزایش برسد و چون این اگر ها نیست و چون
دمکراسی ها نیم بند و نمایشی است و بدست رسانه های زورداران کنترل میشود
و ...، این است که راه دیگری برای بی بهرگان تا کنون جز شورش و نبرد و واژگشت
نبوده است وگرنه کسی بیمار نیست که خود را جلوی تفنگ های دولت سرگوبگر
و نوکر سرمایه بیندازد!یا اینکه بهتر است به دید شما، ما دندان روی جگر نهاده و
شکیبا باشیم که دوستان سرمایه دار شما کی یک دمکراسی راستین را درست
خواهند کرد و سود های خود را دو دستی پس خواهند داد؟
•
پارسیگر
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
مزدك بامداد - 11-08-2013
sonixax نوشته: شمالی ها خواستار هر چه که بودند چون در اقلیت نبودند پیروز شدند . من پیشتر هم گفته ام اینکه بحثی اخلاقی و درست هست یا نیست دخلی به اینکه اکثریت آن را میخواهد یا نمیخواهد ندارد .
در باقی دنیا هم برده داری همین طور و بر پایه خواست اکثریت برچیده شد نه بر پایه خواست اقلیت ! به طور کلی اقلیت در برابر اکثریت نه ثروت ، نه قدرت و نه توانایی کافی برای پیروزی داشته .
شاید امروزه با پیشرفت تکنولوژی اندکی روند کار سخت تر شده باشد ولی باز هم نهایتن اکثریت میتواند اقلیت را به زیر بکشد .
اینهم باز یکی دیگر از آموزه های تازه ای هست که شما از شکم برساخته اید!
روشن است که کمینگان هم میتوانند بر بیشینگان پیروز شوند و چه بسا
در تاریخ دیده شده که سپاهی اندک، سپاهی بارها بیشتر را شکست داده
است ( مانند جنگ اسکندر بزرگ و داریوش سوم، جنگ بهرام چوبینه
که ١٢۰۰۰ سوار داشت با سپاه سیسد هزار تنی چین و شکست دادن
آنها، ). بر این پایه کمینگان میتوانند با در دست داشتن ابزار توانمندی, مانند
پول/بنمایه و فند و تاکتیک و راهبرد و سازماندهی بهتر ( مانند ۳۰۰ تن
یونانی در برابر سپاه میلیونی خشایارشا) به بیشینگان نیز پیروز شوند و پیروزی
شمال بر جنوب هم پیوندی چندان به بیشنگی انان نداشت ، بساکه اگر اندک
آگاهی از تاریخ داشتید، برای این بوده که ساختاوری و فراورش در شمال
پیشرفته بود و در جنوب واپسمانده و بیشتر به کشاورزی پلانتاژی /برده داری،
پرداخته بودند. شمال میتوانست بارها و بهتر از جنوب، جنگ افزار و تفنگ های
نوین و پر هوداد بسازد . پس بردن جنگ نه تنها برای بیش بودن و سیاهی
لشگر بود و نه تنها برای اینکه سزامندی فرامنشانه داشتند، بسادگی برای
داشتن بنمایه های بیشتر و ساختاوری پیشرفته تر بود. با انیهمه جنوبی ها
برای پدافند از خانه و کاشانه و دارایی های خود ( چون شمالی ها تنها برای
آزاد کردن بردگان که به سوی جنوب سرازیر نشده بودند، در پی دارایی های
انباشته ی زادمان های فئودال های جنوبی نیز بودند!) چنان با دلیری فراوان
جنگیدند که
کشتگان و زخمی های شمالی ها دو برابر جنوبی ها و نزدیک
یک میلیون کشته و زخمی شمالی بود. اینهم باز آموزش رایگان تاریخ و فرنودسار
و فلسفه و ... برای شما گرامی!
[TABLE="class: infobox vevent, width: 315"]
[TR]
[TH="bgcolor: #B0C4DE, colspan: 2, align: center"]Belligerents
[/TH]
[/TR]
[TR]
[TD]
United States
[/TD]
[TD]
Confederate States
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TH="bgcolor: #B0C4DE, colspan: 2, align: center"]Commanders and leaders
[/TH]
[/TR]
[TR]
[TD]
Abraham Lincoln
Edwin M. Stanton
Ulysses S. Grant
William T. Sherman
David Farragut
David D. Porter
and others
[/TD]
[TD]
Jefferson Davis
Judah P. Benjamin
Robert E. Lee
Joseph E. Johnston
Raphael Semmes
Josiah Tattnall
and others
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TH="bgcolor: #B0C4DE, colspan: 2, align: center"]Strength
[/TH]
[/TR]
[TR]
[TD]2,100,000
[/TD]
[TD]1,064,000
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TH="bgcolor: #B0C4DE, colspan: 2, align: center"]Casualties and losses
[/TH]
[/TR]
[TR]
[TD]140,414
killed in action[SUP]
[2][/SUP]
~ 365,000 total dead[SUP]
[2][/SUP]
275,200 wounded
[/TD]
[TD]72,524 killed in action[SUP]
[2][/SUP]
~ 260,000 total dead
137,000+ wounded
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
•
پارسیگر
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
مزدك بامداد - 11-08-2013
sonixax نوشته: اینها را ما نگفته ایم :
بیجاست. بازهم دست به سفسته زدید!
ما اینرا برای همبود سرمایه داری گفتیم که کار کردن
تنها به چاقتر شدن انگل ها می انجامد ( برای کارفرما)
نقل قول:نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد
پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
Mehrbod - 11-08-2013
Dariush نوشته:
این سخنان برای ما بسیار آشنا هستند و چنانکه میبینیم این دوتن به خود این حق را میدهند کسانی که سیستم زندگی ای غیرآنچه اینان تجویز میکنند را میپسندند سرکوب کنند. آن یکی آدم هم خیلی خون دوست داشت و همش میگفت بریزید خونها و بکشید دشمنان اسلام را. پس مقایسه من بیجا نبود و ربطی به پرداختن به سخنگو نداشت.
من به شما میگویم سفستهیِ همراهی با بَدان (مزدک مانند خمینی سخن میگوید) کردهاید, شما بازمیگویید که نه سفسته نبود, چون ایشان براستی مانند خمینی سخن میگویند!؟ ((:
Dariush نوشته: ؟!
من در آن پاراگراف کجا بیجهت به ایشان گفتم که دارید سفسطه میکنید؟ گفتم که ایشان فرافکنی میکنند چرا که علت تمام کاستی های و ایراداتی که ما به شوروی میگیرم را به کسانی یا چیزهایی بیرون و نامربوط به آنچه که ما میگوییم ربط میدهند. این میشود فرافکنی.
ما گفتیم «سفستهیِ انگ», «سفستهیِ پرداختن به سخنگو», برابر همینی که شما پیوسته بجای پرداختن به سخن ایشان
دارید از اینکه مانند این و آن سخن میگویند و نمیدانم تکبعدی هستند, دوبعدی نیستند, پیر هستند (من بجایش جوان خام هستم) و ... میکنید.
Dariush نوشته: انگار ما باید اینجا درس سیاست و دموکراسی هم بدهیم. عزیزم مشروعیت هر سیستمی برپایه ارده ی همان مردم. اینکه آنان بخواهند کمونیستی زندگی کنند یا سرمایه داری و یا اسلامی به خودشان مربوط است و نمیتوان آنان را از برپاسازی حکومت دلخواهشان منع کرد و منع کردن در این مورد غیراخلاقی است. پس چه شد؟ بستن تمام راههای دموکراتیک برای تغییر یک سیستم حکومتی توسط آن سیستم در واقع خودش غیراخلاقی است و مایه نامشروع شدن آن میشود.
درسته, شما هم ازسوی نئولیبرالیسم شستشوی مغزی رفتهاید, آنهم جاییکه سردمداران خود "لیبرالیسم" از بیخ واژگشتیگ (انقلابی) و جنگافروز بودهاند!
دادمندی و دادوندی هم دو چیز جداگانه هستند, اگر ٩٠% مردم به اینکه باید زنان را کتک زد میباوریدند و همداستان بودند,
کتک زدن زنان دادمند خواهد بود, ولی دادوند نخواهد بود. دادمندی از خواست بیشینگان میاید, دادوندی از خرد و فرنودسار.
برای اینکه باز آسانتر دریافت کنید, یک زمانی در جهان بردهداران بیشینگان بودند و بردهداری دادمند بود, ولی اندک گروهی از مردم خِردگَر و فرهیخته برخاسته و گفتند که بردهداری کاریست
نکوهیده و نادادوند, و در راستای آزادسازی بردگان ناچار از واژگشت و جنگ و خونریزیها هم شدند ولی کار آنها امروز نه تنها نکوهیدنی به شمار نمیرود, که ستودنی هم میباشد مگر آنکه هر آینه مغزشستشو رفتهیِ نئولیبرالیسم یا همچو چیزی باشیم.
Dariush نوشته: Mass grave found containing Stalin victims
همین یکی را برای ما توجیه بفرمایید که چگونه در راه خدمت اسلام و مسلمین میشود ۱۱۰۰ نفر را تیرباران کرد و یکجا در گور دست جمعی دفن کرد .مشتاقم بشنوم که چگونه این کار به نفع هومنی بوده و در راه اهداف سازمانی نبوده (یعنی ایجاد رعب و وحشت در دل مردم که جرات نکنند چیزی بگویند وگرنه اینطور وحشیانه یکجا کشته میشوند.)
سفستهیِ سفرنگ تاریخ + سفستهیِ زهرآگینش سرچشمه:
١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی زشت به کمونیستها (آدمکشهای تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار نمیگیرید.
٢- سفرنگ تاریخ: ما اینجا به همهیِ دادهها و شرایط و ایستارهای آن زمان دسترسی نداریم و هیچ پیوند علّی هم میان کمونیسم و تیرباران ندیدیم, جدای اینها در جنگ هم حلوا پخش نمیکنند و
کسیکه میخواهد بهرهکشد, مانند کسیکه میخواهد بردهداری کند, باید سرکوب شده و به گوشه رانده
شود; گاه این برخورد بسته به شرایط و زمانه ناجور است, ولی در یک سامانهیِ درست به همان زندانِ تنها بسنده میشود و جز این نیست (چنانکه همهیِ مکتبهایِ کمونیسم هم با اعدام و مرگ میستیزند).
Dariush نوشته: پوه...
اگر شما هم نمیتوانید دریابید که کشورهای دیکتاتوری و استبدادی برای به رخ کشیدن خود گنده گوزی میکنند تا مثلا خود را بزرگ جلوه داده باشند و تمام اینها در واقع برای تغذیه سیستم پروپاگاندای خودشان است و مصرف داخلی دارد پس شما هم با ایشان در یک دسته قرار میگیرد. هم اکنون عربستان هم بزرگترین برج جهان را با یک کیلومتر ارتفاع دارد میسازد . پس حتما این هم از دستاوردهای خارق العاده سیستم حکومتی اسلامی عربستان است!
سفستهیِ نادان خواندن دیگران: نخست سفسته کنید که شوروی در پیت بود و هرکس اینرا نپذیرفت
نادان است, سپس زمانیکه به شما نمایاندند سفسته کردهاید یک "پوه ..." نوشته و از نو سفسته را تکرار کنید.
Dariush نوشته: ؟!
من این را نگفتم جوان. گفتم دستاوردهای فضایی و نظامی و هتا علمی یک کشور زمانی که در آن مردم را به زور به اردوگاههای کار اجباری میبرند و از آنها کار میکشند زمانیکه دستگاههای مخوف اطلاعاتی و سرکوب هست زمانی که در آنجا زندانهای عظیم هست زمانیکه تمام سرمایه های کشور را دولت قبضه کرده و یک سیستم اقتدار مرکزی عظیم ساخته و زمانیکه مردمش در فقر و گرسنگی دست و پا میزنند از بیخ این دستاوردها به درد لای جرز هم نمیخورند و همانطور که گفتم نمیشود نامش را دستاورد گذاشت. هر حکومتی که یک انگیزه برای رخ نمایی داشته باشد و همچنین تمام منابع خام و انسانی کشوری به عظمت شوروی را در اختیار داشته باشد و تمام سرمایه های مردم را قبضه کند و در راستای اهداف ایده یولوژیک خود بکار برد میتواند به چنین چیزهایی دست یابد.
پس روشن شد سفستهیِ شما (زهرآگینش سرچشمه) را درست آورده بودم. گویا نمیدانید که بستن یک زاب زشت به چیزی, معنی و کارکرد آنرا نمیدگراند.
دستآورد همیشه دستآورد است, نون اینکه این دستآورد چگونه بدست آمده میتواند براه ناجوری بوده
باشد (با فشار و زندانی کردن و ..) یا براه خوبی بدست آمده باشد (با ساخت آموزشگاه و دانشگاه و ...); اینکه شما دستآورد
را نادستآورد بخوانید زیرا از راه ناجوری بدست آمده, مانند این است که پولی که براه دزدی بدست آمده را پول نخوانید و بگویید از بیخ پول نیست!
نکتهیِ دوم, شما اینجا تنها داویدهاید که این دستآوردها براه ناجور فشار و زندان و ... بدست
آمدهاند, هنگامیکه ما خُب هر روز میبینیم در بیشمار کشور جهان, از جمله همین ایران خودمان,
این همه زور و فشار میآورند و از این دستآوردها هم دیده نشده و نمیشود, پس اینجا هم سخن شما پوچ میشود.
Dariush نوشته: مغلطه ی تو هم بدی را هم مرور کنید بد نیست.
نادرست گرفتهاید. ما اینجا نخست مارکس را داریم و نکوهش سازوکار سرمایهداری را, اکنون شما و هواداران سرمایهداری راه افتادهاید
بجای پاسخگویی دربرابر نکوشهایِ بجا, به سفستهیِ "تو هم بدی, تو هم بدی" دست یاختهاید و تازه بامزه است, همان را به خودمان هم بازمیگردانید!
Dariush نوشته: دیدگاه تک بعدی شما از این نشات میگیرد که شما با داس و تبر در دست و کینه و خشم در دل میخواهید همچون مولا علی همه کس را به راهی که می اندیشید ببرید و مشروعیت سیاسی برایتان محلی از اعراب ندارد.
سفستهیِ همراهی با بَدان: اگر علی با داس و تبر اسلام را گستراند, پس شما نباید برای گرفتن حق خودتان دست به داس و تبر
ببرید (گور بابای کاوهیِ آهنگر و گورِ بابای حق شما),
بنشینید تا ما برایتان دموکراستی (= دموکراسی راستین) راه بیاندازیم و کم کم خودمان به شما حق اتان را میدهیم!
Dariush نوشته: باز هم نادرست است. نخست آنکه بسیاری از دوستان من در آمریکا تحصیل میکنند و بورسیه شده اند(هزینه تحصیلشان را خود آن دانشگاه میپردازد). دوم آنکه از حقوق اولیه هر کسی است که هر جا که خواست زندگی و کار کند. شما اگر کشوری داشتید در ترازی نسبی از رفاه و امنیت و آسایش در جهان آنگاه همانقدر که متخصص از کشورتان میرود همانقدر هم از کشورهای دیگر وارد میشود چرا که پس از شرایط سیاسی و اقتصادی دیگر فاکتورها سلیقه ای میشوند و سلیقه ها نیز آنقدر پراکندگی دارند که کسی این تعادل تا حد قابل قبولی برقرار باشد.
سخن ما هم جز این نبود, روشنه آمریکا به ابرهوشمندها بورسیه میدهد و کشورهای
دیگر را از آنها هم تُهی میکند, ولی به بدبختها, کمهوشها و ... نان هم نمیدهد.
Dariush نوشته: سپس آنکه در آلمان هم اگرچه هزینه تحصیل کم است اما زندگی بسیار زیاد است و کسی چون من اگر در آنجا کار نکنم یا اینکه پولدارزاده نباشم هرگز نمیتوانم از عهده تامین مخارج زندگی در آنجا برآیم .یعنی در واقع هزینه تحصیل را از طریق هزینه زندگی از من میگیرند. پس میبینیم که این هم کمابیش ترفندی است برای کشاندن توریست و کارگر از کشورهایی چون ایران و هند و پاکستان به بهانه تحصیل و ساختن متخصص. دیگر اینکه کشوری چون آلمان بسیار به سختی به دانشجویانی که از کشورهای دیگر آمده اند اجازه ماندن و زندگی کردن در آنجا را میدهد پس حتما خودش نمیخواهد متخصصان را نگهدارد.
نادرست است, برخی از کشورهای اروپایی مانند سوئد چنین کاری میکنند, ولی
آلمان و هلند و .. (که من اینجاها زیستهام) چنین* نیستند = سفستهیِ تعمیم نادرست.
Dariush نوشته: -------------------------------------------------
بنابراین پیش از آنکه بخواهید از من سفسطه یابی کنید دست به کیبرد ببرید برای دفاع از پیر مراد خود «مزدک بیچاره» قدری با دقت بیشتر نوشته هایم را بخوانید و بدانید که موضوعش چیست به چه چیز میپردازد در پاسخ به چیست چه چیزهایی را نمیگوید و.... .
آری, ایشان لابد پیر خرفت هستند, من هم جوان خام و شما که دست هر سفستهگری را از پشت بستهاید خردگرا! (:
*
تازه چنین هم باشند, ما میدانیم آلمان هم سرمایهداری است, تنها سرمایهداریِ بهتری از سرمایهداریِ پلید آمریکاست که آنرا وامدار همین همبازگرایی است.
پارسیگر
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
sonixax - 11-08-2013
مزدك بامداد نوشته: آری اگر امریکا به ما میتاخت و بمب و ناپالم میانداخت،
حالا کی این همه گریه و زاری تمام میشود و عملن یک کاری میکنید ما هم ببینیم ؟
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم -
sonixax - 11-08-2013
مزدك بامداد نوشته: اینهم باز یکی دیگر از آموزه[1] های تازه ای هست که شما از شکم برساخته[2] اید!
روشن است که کمینگان[3] هم میتوانند بر بیشینگان[4] پیروز شوند و چه بسا
در تاریخ دیده شده که سپاهی اندک، سپاهی بارها بیشتر را شکست داده
است ( مانند جنگ اسکندر بزرگ و داریوش سوم، جنگ بهرام چوبینه
که ١٢۰۰۰ سوار داشت با سپاه سیسد هزار تنی چین و شکست دادن
آنها، ). بر این پایه کمینگان میتوانند با در دست داشتن ابزار توانمندی, مانند
پول/بنمایه[5] و فند و تاکتیک و راهبرد[6] و سازماندهی بهتر ( مانند ۳۰۰ تن
یونانی در برابر سپاه میلیونی خشایارشا) به بیشینگان نیز پیروز شوند و پیروزی
شمال بر جنوب هم پیوندی چندان به بیشنگی انان نداشت ، بساکه اگر اندک
آگاهی از تاریخ داشتید،
شما همیشه عادت دارید فقط نوک دماغتان را ببینید ؟ یا الان چون صرف نمیکنه این طوری هستید ؟
مزدك بامداد نوشته: برای این بوده که ساختاوری[7] و فراورش[8] در شمال
پیشرفته بود و در جنوب واپسمانده و بیشتر به کشاورزی پلانتاژی /برده داری،
پرداخته بودند. شمال میتوانست بارها و بهتر از جنوب، جنگ افزار و تفنگ های
نوین و پر هوداد[9] بسازد . پس بردن جنگ نه تنها برای بیش بودن و سیاهی
لشگر بود و نه تنها برای اینکه سزامندی[10] فرامنشانه[11] داشتند، بسادگی برای
داشتن بنمایه های بیشتر و ساختاوری پیشرفته تر بود. با انیهمه جنوبی ها
برای پدافند[12] از خانه و کاشانه و دارایی های خود ( چون شمالی ها تنها برای
آزاد کردن بردگان که به سوی جنوب سرازیر نشده بودند، در پی دارایی های
انباشته ی زادمان[13] های فئودال های جنوبی نیز بودند!) چنان با دلیری فراوان
جنگیدند که کشتگان و زخمی های شمالی ها دو برابر جنوبی ها و نزدیک
یک میلیون کشته و زخمی شمالی بود. اینهم باز آموزش رایگان تاریخ و فرنودسار[14]
و فلسفه و ... برای شما گرامی!
بر خلاف ادعای مُفتِ شما اگر شمالی ها دنبال کارگر مفت و مجانی میبودند ! یک برده خیلی مفت تر و کم هزینه تر از کارگریست که بعدن اعتصاب کند و پول بیشتر بخواهد و دنبال مرحوم مارکس راه بیوفتد و در صدد دزدیدن مایملک دیگران بر بیاید و ...
مزدك بامداد نوشته: بیجاست. بازهم دست به سفسته زدید!
ما اینرا برای همبود سرمایه داری گفتیم که کار کردن
تنها به چاقتر شدن انگل ها می انجامد ( برای کارفرما)
آها ! پس درس خواندن در نظام سرمایه داری بد است ! در نظامِ کمونیستی خوب است :))))
به قول معروف دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه :))))