پاتوق شب نشینی -
Anarchy - 05-25-2015
با اجازه شما دوستان ، من پست شماره 10000 رو میزنم
!!
پاتوق شب نشینی -
Ouroboros - 05-25-2015
این پست در صفحهی هزارم میرود؟! من هم اثری از خودم به جا بگذارم در این برگه!
پاتوق شب نشینی -
Anarchy - 05-25-2015
Ouroboros نوشته: این پست در صفحهی هزارم میرود؟! من هم اثری از خودم به جا بگذارم در این برگه!
دیر رسیدی برادر ... پست شما رفت تو صفحه هزار و یک !! من دو روزه منتظر بودم تا پست شماره 10000 رو بزنم و در تاریخ دفترچه جاودانه بشم
!!!
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 05-25-2015
Ouroboros نوشته: خب به نظر میرسد که فقط روش بحث کردنتان نیست که به آرش شبیه شده و حس طنازی او را هم اتخاذ کردهاید.
کجا رفت حس شوخ طبعی شما امیر جان؟!
پاتوق شب نشینی -
Ouroboros - 05-25-2015
Dariush نوشته: کجا رفت حس شوخ طبعی شما امیر جان؟!
ببخشید داریوش جان، آدمی که گمان میکند به حقیقت رسده یبس میشود.
من از شما بسیار توقع دارم و اینست که خیلی زود خشمگین میشوم!
Anarchy نوشته: دیر رسیدی برادر ... پست شما رفت تو صفحه هزار و یک !! من دو روزه منتظر بودم تا پست شماره 10000 رو بزنم و در تاریخ دفترچه جاودانه بشم !!!
زیاد ذوق نکنید، دیر آمدن کلا بهتر است از زود آمدن!
خب دوستان من دیگر از این بحثها جانم به ملال آمد.
اگر در زندگی من وضع به همین منوال ادامه پیدا بکند شاید غیبتم اینبار بسیار طولانیتر بشود. واقعیت اینست که من همیشه تحت برنامه زندگیام را به آشوب کشیدهام و هر وقت بیبرنامه زندگی کردهام همه چیز در یک جهت مشخص حرکت کرده. من الان معتقدم به اینکه سرنوشتی(نه در معنی تقدیر الهی، در معنی رسالت و وظیفهای فراتر از خود خویشتن)دارم، وجودم بیهدف و بیدلیل و بیسرانجام نیست. این مرا در نظر بیشتر مردم(از جمله خودم تا چند سال پیش)، به سندروم «دن کیشوت» مبتلی میکند و متوهم جلوه میدهد. تنها راه من برای اطمینان از اشتباه بودن این تصور، به نبرد آن رفتن با عینیت است، به واقعیت تبدیل کردن این تصور. چون کلا بخشی از فلسفهی من حداقلی کردن وابستگی خودم و آدمهای اطرافم به تکنولوژیست، حضور در این انجمن به اولویتی بسیار پائین برایم تبدیل میشود. اما میخواهم بگویم این نبودن به دلیل بیفایده دیدن اینجا یا بیزاری از محیط آن نیست، بالعکس من کارکردی که اینجا دارد را عینی و قابل اندازهگیری، و جمع آنرا بیشتر از برخی اعضای خانوادهام دوست دارم! این روشی که تازه مد شده و همه در آن به این انجمن بد و بیراه میگویند احساس واقعی من نیست. دوری از اینجا برای من صرفا به خاطر آنست که کارهای بهتر و مهمتری در زندگی دارم، نه اینکه اینجا را مهم یا خوب تلقی نمیکنم. خلاصه، خوش باشید و خوش بگذارنید. این بحثها را هم بعدا که باز گشتم ادامه میدهیم. تا بعد.
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 05-25-2015
ای بابا؛
ما دلمان برایت تنگ میشود امیر:e058:.
امیدوارم هرجا که هستی خوش باشی و سلامت.
پاتوق شب نشینی -
Soheil - 05-25-2015
Ouroboros نوشته: منهم قصدم هرگز اذیت کردن شما نبوده،
موضوع اصلی بیزاری منهم نه اشخاص همجنسگرا یا حتی عمل همجنسگرایی که بهرهبرداری و نوع استفادهای که از آن میشود بوده.
پیش ما بمانید!
دوست عزیز با توجه به واکنش های احساسی ای که داشتم احساس کردم بهتره اینجا نباشم
تا حداقل بخشی از احساسات شدیدم فرو بشینه.... فک نکنم بتونم در برابر پستهای شما
سکوت کنم و مطمئنا پاسخ هام احساسی و پرخاشگرانه خواهد بود...
البته این جدا از مسائل دیگه هست که پیشتر گفتم.... مثلا ناراحت شدن از جو اینجا.... پس
این تصمیم به نفع همه اس....
بدهی ای به من ندارید که بخوام انتظاری از شما داشته باشم. حتی برعکس کلی چیز از شما یاد
گرفتم.... اما به هر حال نمیخوام ناراحتیم رو از شما پنهان کنم و وانمود کنم که هیچی نشده...
شاید بهترین درسی که از این وقایع بتونم بگیرم این باشه که هیچوقت کسی رو برای خودم زیادی
بزرگ نکنم.... هر شخصصی ممکنه اشتباه کنه از جمله امیر.. هتا اگر در مورد همجنسگرائی حق
با شما باشه باز هم این واقعیت رو تغییر نمیده که من زیادی شما رو بزرگ کرده بودم ...
پاتوق شب نشینی -
Soheil - 05-25-2015
درود :e303:
خوشحالم که هستی...
جواب پ. خ. من رو ندادی برادر... با من قهری؟؟
پاتوق شب نشینی -
Alice - 05-25-2015
بعضی کارا خیلی زشت و توهین آمیزه. (مخاطب شخص "خاصی" نیست)
پاتوق شب نشینی -
Soheil - 05-25-2015
Alice نوشته: بعضی کارا خیلی زشت و توهین آمیزه. (مخاطب شخص "خاصی" نیست)
میدونم مخاطبت من بودم..
خوبی خواهر؟؟
روزهاتو چطور سپری میکنی؟؟