پیشگیری از خستگی -
Rationalist - 08-29-2012
درود به همه ی دوستان!
هدف از ایجاد این جستار چنین است که به طور دانشیک و تخصصی به جلوگیری از ایجاد “حس خستگی” در وجود آدمی بپردازیم.
خستگی یکی از محدود کننده ترین عامل های پیشرفت آدمی است که وجود آن رنج آور می باشد.
به باور من برای پژوهش در هر جستاری در ابتدا باید به شناخت و درک کافی از آن جستار و مفاهیم در ارتباط با آن پرداخت.
از این رو تحلیل محرک های خستگی آور و تحلیل فرایند ایجاد خستگی را از جنبه روانی و فیزیولوژیکی در وجود آدمی لازم می دانم.
در این رابطه از هر گونه دانشی که بتواند در این هدف به ما یاری رساند؛استقبال می گردد.
امیدوارم هموندان این انجمن، دانش باارزش خودشان را در اختیار ما نیز قرار دهند.
در ضمن دوستان مهربورزند و از پیشنهاد راهکارهایی همچون(
پیاده روی،استراحت،تنفس عمیق،نرمش و...)
خودداری کنند!
پیشگیری از خستگی -
Theodor Herzl - 08-29-2012
خوش آمدید دوست گرامی به تالار دفترچه
پیشگیری از خستگی -
Theodor Herzl - 08-30-2012
Rationalism Ideology نوشته: از این رو تحلیل محرک های خستگی آور و تحلیل فرایند ایجاد خستگی را از جنبه روانی و فیزیولوژیکی در وجود آدمی لازم می دانم.
من دقیقا نمیدانم چه اتفاقی درون بدن انسان میافتد که باعث ایجاد حس خستگی میشود ، لطفا کمی توضیح بدهید در این مورد ، جالب است.
پیشگیری از خستگی -
Mehrbod - 08-31-2012
Rationalism Ideology نوشته:
[FONT=DejaVu Sans Mono]در ضمن دوستان مهربورزند و از پیشنهاد راهکارهایی همچون(پیاده روی،استراحت،تنفس عمیق،نرمش و...) خودداری کنند!
ولی چرا؟ بدید من آسودگی تن آسودگی روان میاورد و واژگون.
با این همه چشم، میکوشیم راهکارها را در همان دامنه روانی کوتاه کنیم.
پیشگیری از خستگی -
Mehrbod - 08-31-2012
نقل قول:من دقیقا نمیدانم چه اتفاقی درون بدن انسان میافتد که باعث ایجاد حس خستگی میشود ، لطفا کمی توضیح بدهید در این مورد ، جالب است.
خستگی در اینجا اگر همان خستگی روانی باشد، چهرههای گوناگونی دارد:
- ناامیدی
- دلسردی
- بیانگیزگی
- ...
بیشتر اینها ولی از یک گوهر که همان
پیشبینی[sup][aname=rpae356][[/aname][anchor=pae356]1][/anchor][/sup] آینده باشد سرچشمه میگیرند. مغز آدم میکوشد همواره و در هر دم آینده را
پیشدیده[sup][aname=rpa1772][[/aname][anchor=pa1772]2][/anchor][/sup] و
بُنمایههای[sup][aname=rpa9438][[/aname][anchor=pa9438]3][/anchor][/sup] زیستی (انرژی، توان، انگیزه، ..) را در راستایی که بیشترین سود را (از دید
فرگشت[sup][aname=rpa6475][[/aname][anchor=pa6475]4][/anchor][/sup]) میرساند ببرد.
روی هم رفته خستگی یک فرایند
پدافندین[sup][aname=rpa98df][[/aname][anchor=pa98df]5][/anchor][/sup] از سوی مغز است که انرژی در جایی که نیاز نیست هدر نرود و مانند هر سیستم دیگری
لغزش و باگ فراوان هم دارد. برای نمونه شما میکوشید یک کاری را انجام دهید و 6 ماه بیشتر از آنکه گمان میکردید هم بدرازا میکشد، در
اینجا کم کم ناخودآگاهتان انگیزههای شما را دیگر
دگرانده[sup][aname=rpa798d][[/aname][anchor=pa798d]6][/anchor][/sup] و گرایشتان بسوی چیزهای دیگر میرود و اندکی دلسردی اینجا و اندکی
ناامیدی آنجا و نداشتن انگیزه برای پیشبردِ کار همگی روی هم انباشته شده و مایه این میشوند که کارتان را نیمهکاره ول کرده و به سراغ یک چیز دیگر بروید.
در گذشتهها و در روند فرگشت این رویکرد بسیار سودمند بوده، ولی در جهان امروز اینگونه نیست. ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که برداشت ما از چیزها
بسیار زمانبر میباشد. برای نمونه چندین و چند سال به درس و دانشگاه رفتن و کار (career) و ... پرداختن همگی سرمایهگذاریهای
بلند-زمانی[sup][aname=rpab3bc][[/aname][anchor=pab3bc]7][/anchor][/sup] هستند که در گذشتهها
بگرایند[sup][aname=rpa80d6][[/aname][anchor=pa80d6]8][/anchor][/sup] نبودهاند.
برای نمونه یادگیری پیانوزنی یک فرایند
نارژگین[sup][aname=rpa7d2b][[/aname][anchor=pa7d2b]9][/anchor][/sup] یا non-linear است، یک کسی شاید 5 سال پیانو بزند بی اینکه کوچکترین
دگرسانیای[sup][aname=rpa514d][[/aname][anchor=pa514d]10][/anchor][/sup] در تراز کارش دیده شود ولی یک روز ناگهان در میانههایِ سال پنجم که پیانو زد با شگفتی دریابد که بخوبی شوپن انگشتانش روی کیبرد
میتنزند[sup][aname=rpa19ee][[/aname][anchor=pa19ee]11][/anchor][/sup].
فرآیندهای نارژگین - که بیشتر پدیدههای طبیعی در این دستهاند - کمی تا اندکی با دریافت ما از واقعیت جور نیستند. برای نمونه یادگیری همیشه
فرایندی نارژگین است. شما یک چیزی را میخوانید و میخوانید و چیزی سر در نمیاورید، ولی روز سوم ناگهان همه چیز برایتان مانند
مـُـهــا[sup][aname=rpa6ecb][[/aname][anchor=pa6ecb]12][/anchor][/sup] آشکار و دریافتنی میشود.
این دسته از دلسردیها را با دانستن چگونگیِ کارکردِ فرایندهای نارجگینی میتوان باسانی پیچاند.
هرآینه, در همه اینها نباید فراموشید که شاید براستی جایی نیاز هم به دلسردی و ناامیدی برود؛ رویهمرفته باید با نگرشی
بسیار خردمندانه و دوراندیشانه پیشرفته و نگذاشت که احساس یا انگیزههایی مانند غرور مایهیِ
گُزیرشهای[sup][aname=rpab205][[/aname][anchor=pab205]13][/anchor][/sup] نافرنودین و بیسرانجام شوند.
----
[aname=pae356]1[/aname]. [anchor=rpae356]^[/anchor] piš{pišvand}+bin+i{pasvand}::Pišbini || پیشبینی: prediction
[aname=pa1772]2[/aname]. [anchor=rpa1772]^[/anchor] piš{pišvand}+didan::Pišdidan || پیشدیدن: پیشبینی کردن Ϣiki-En to predict
[aname=pa9438]3[/aname]. [anchor=rpa9438]^[/anchor] bon+mâye::Bonmâye || بنمایه: منبع Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ resource || بنمایه: منبع زیستی biological resource
[aname=pa6475]4[/aname]. [anchor=rpa6475]^[/anchor] far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
[aname=pa98df]5[/aname]. [anchor=rpa98df]^[/anchor] pad+âfand+in{pasvand}::Padâfandin || پدافندین: دفاعی Ϣiki-En defensive
[aname=pa798d]6[/aname]. [anchor=rpa798d]^[/anchor] Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
[aname=pab3bc]7[/aname]. [anchor=rpab3bc]^[/anchor] Boland-Zamân || بلند-زمان: مدت طولانی long-term
[aname=pa80d6]8[/aname]. [anchor=rpa80d6]^[/anchor] be+gerâyand::Begerâyand || بگرایند: احتمالا Ϣiki-En, Ϣiki-En likely; probably
[aname=pa7d2b]9[/aname]. [anchor=rpa7d2b]^[/anchor] nâ+raž+gin::Nâražgin || None: نارژگون; ناخطی; غیر خطی non-linear
[aname=pa514d]10[/aname]. [anchor=rpa514d]^[/anchor] digar+sân+i{pasvand}::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=pa19ee]11[/aname]. [anchor=rpa19ee]^[/anchor] Tanzidan || تنزیدن: رقصیدن to dance tanzen
[aname=pa6ecb]12[/aname]. [anchor=rpa6ecb]^[/anchor] Mohâ || مها: بلور Ϣiki-En, Dehxodâ crystal
[aname=pab205]13[/aname]. [anchor=rpab205]^[/anchor] Gozireš || گزیرش: تصمیم گیری decision making
پیشگیری از خستگی -
Rationalist - 08-31-2012
David Hume نوشته: من دقیقا نمیدانم چه اتفاقی درون بدن انسان میافتد که باعث ایجاد حس خستگی میشود ، لطفا کمی توضیح بدهید در این مورد ، جالب است.
گرامی؛ هدف این جستار هم همین می باشد!
اگر تمایل به پژوهش در این رابطه دارید؛ می توانیم به طور گروهی به پژوهش در این جستار بپردازیم که به گمان من ثمره ای نیکوتر خواهد داشت.
پیشگیری از خستگی -
Mehrbod - 08-31-2012
Rationalism Ideology نوشته: گرامی؛ هدف این جستار هم همین می باشد!
اگر تمایل به پژوهش در این رابطه دارید؛ می توانیم به طور گروهی به پژوهش در این جستار بپردازیم که به گمان من ثمره ای نیکوتر خواهد داشت.
ریشنالیسم گرامی پیشامدانه شما هم دستی در دانشهای زیستی دارید؟
این را میپرسم چون بیشتر از نیمی از کاربران این فروم در رشتههای ژنتیک و پزشکی و زیست و اینها گویا کار میکنند
پیشگیری از خستگی -
Rationalist - 08-31-2012
Mehrbod نوشته: ولی چرا؟ بدید من آسودگی تن آسودگی روان میاورد و واژگون. با این همه چشم، میکوشیم راهکارها را در همان دامنه روانی کوتاه کنیم.
درود؛ مقصود من چنین بود که به جای سطحی نگری و پرداختن به راهکارهای پیش پا افتاده،به طور تخصصی و دقیق تر به تحلیل روانی و فیزیولوژیکی فرایند “خسته شدن” بپردازیم و بتوانیم از آن جلوگیری نماییم.
Mehrbod نوشته: در گذشته و روند فرگشت این رویکرد بسیار سودمند بوده، ولی در جهان امروز اینگونه نیست. ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که برداشت ما از چیزها بسیار زمانبر است. برای نمونه چندین و چند سال درس و دانشگاه رفتن و کار (career) و .. همه اینها سرمایهگذاریهای بلندزمانی هستند که در گذشته نبودهاند. برای نمونه یادگیری پیانوزدن یک فرایند نارجگین یا non-linear است، یک کسی شاید 5 سال پیانو بزند بی اینکه کوچکترین دگرشی در تراز کارش دیده شود ولی ناگهان یک روز که پیانو میزند با شگفتی میبیند بخوبی شوپن انگشتانش روی کیبرد میتنزند. فرآیندهای نارجگین - که بیشتر پدیدههای طبیعی در این دستهاند - کمی تا اندکی با دریافت ما از واقعیت جور نیستند. برای نمونه یادگیری همیشه فرایندی نارجگین است. شما یک چیزی را میخوانید و میخوانید و چیزی سر در نمیاورید، ولی روز سوم ناگهان همه چیز برایتان مانند بلور آشکار و ساده میشود. این دسته از دلسردیها را با دانستن چگونگی فرایندهای نارجگینی میتوان باسانی دور زد.
چگونه می توان با آگاهی از فرایندهای نارجگین(آنچه من از نوشتارتان به عنوان فرایند های بلند مدت و گسترده درک کردم) دلسردی ها و بی انگیزگی ها را از میان برد؟ برای نمونه: ما در پروژه های بلند مدت کاری به دستمزد مطلوب و پیچیدگی های آن پروژه به خوبی واقفیم و آگاهانه انجام آن را با انگیزه ای فراوان آغاز می کنیم ولی در میان راه، دلسردی ها و بی انگیزگی های فراوانی،مانع از پیشرفت در کار می شوند. به باور من از دید روانشناختی که به جستار بنگریم؛ درک کافی از "ضمیرناخودآگاه”* و ایجاد دگرگونی در جهت خردگرایی در آن، بسیار اهمییت می یابد.
* تعریف من از این واژه: هر پدیده و فرایند غیر ارادی و یا ناآگاهانه در وجود آدمی. همچون کارکرد ماهیچه قلب،رویا دیدن.
پیشگیری از خستگی -
Rationalist - 08-31-2012
Mehrbod نوشته: ریشنالیسم گرامی پیشامدانه شما هم دستی در دانشهای زیستی دارید؟
این را میپرسم چون بیشتر از نیمی از کاربران این فروم در رشتههای ژنتیک و پزشکی و زیست و اینها گویا کار میکنند
مهربد گرامی، من به طور خاص و تخصصی در یک شاخه دانشیکِ به خصوص کار نمی کنم.
هر دانشی که بر اساس جهانبینی شخصی ام(خردگرایی) در دوره ای از زندگی بدان نیازمند باشم، از آن سود می برم.
از این رو تا به حال بیشتر در فلسفه،روان شناسی،نرم افزار رایانه و زمین شناسی مطالعه داشته ام.
پیشگیری از خستگی -
Mehrbod - 08-31-2012
Rationalism Ideology نوشته: درود؛ مقصود من چنین بود که به جای سطحی نگری و پرداختن به راهکارهای پیش پا افتاده،به طور تخصصی و دقیق تر به تحلیل روانی و فیزیولوژیکی فرایند “خسته شدن” بپردازیم و بتوانیم از آن جلوگیری نماییم.
آری، این یکی از بهترین فکرهاییست که این چند ساله دیده بودم!
Rationalism Ideology نوشته: چگونه می توان با آگاهی از فرایندهای نارژگین(آنچه من از نوشتارتان به عنوان فرایند های بلند مدت و گسترده درک کردم) دلسردی ها و بی انگیزگی ها را از میان برد؟
نارژگینی[sup][aname=rpaa0f0][[/aname][anchor=paa0f0]1][/anchor][/sup] برابر پارسی برای non-linearity یا "غیر خطی" است. بیشتر فرایندهای
طبیعی نارژگینی هستند، برای نمونه آسیب دیدن تــَن خود یک فرایند نارژگین است.
نمونهوار اگر یک آدم بگوییم از 10 متری بیافتد کمابیش آسیبی نمیبیند، ولی از 15 متری بیافتد یک پایش میشکند، از 16 متر هر دو پایش میشکند، از 17 متر میمیرد!
[ATTACH=CONFIG]779[/ATTACH]
این فرایند در کارکردن، یادگیری و بسیاری جاهایِ دیگر به چشم میخورد. در فراگیریِ دانش به آن Learning Curve یا «خم یادگیری» میگویند، زیرا
در آغاز یادگیری چیز چندانی دریافته نمیشود، ولی پس از سپراندن یک گیرِ آغازین، همه چیز
ناگهان روشن و دریافتنی شده و فرایند فراگیری میشتابد.
Rationalism Ideology نوشته: برای نمونه: ما در پروژه های بلند مدت کاری به دستمزد مطلوب و پیچیدگی های آن پروژه به خوبی واقفیم و آگاهانه انجام آن را با انگیزه ای فراوان آغاز می کنیم ولی در میان راه، دلسردی ها و بی انگیزگی های فراوانی،مانع از پیشرفت در کار می شوند.
دانستن فرآیند کمک میکند که اینگونه نشود. زمانیکه شما بدانید یک پروژه چگونه کار
میکند، چشمداشتهای نامنطقی از آن نکرده و میگذارید روند طبیعی خودش را بپیماید.
این اندکی پاد-بینادلانه (counter-intuitive) است. بنمونه هنگام کار کردن بیشتر ما میخواهیم که هر روز دستکم یک گامی
پیشرفته باشیم، هنگامیکه در واقعیت کارْ شاید دو هفته یک گام هم پیشنرود، ولی روز 15 ام به اندازه همه دو هفته و بیشتر پیشرفت کند!
با نگرش و آموختن چگونگی کارکردِ سیستمهای نارژگینی میتوان این "
بینادلی[sup][aname=rpac3c5][[/aname][anchor=pac3c5]2][/anchor][/sup]" یا intuition را در خود ساخت.
Rationalism Ideology نوشته: به باور من از دید روانشناختی که به جستار بنگریم؛ درک کافی از "ضمیرناخودآگاه”* و ایجاد دگرگونی در جهت خردگرایی در آن، بسیار اهمییت می یابد.
* تعریف من از این واژه: هر پدیده و فرایند غیر ارادی و یا ناآگاهانه در وجود آدمی. همچون کارکرد ماهیچه قلب،رویا دیدن.
درباره ضمیر یا نهان ناخودآگاه جای گفتگوی زیادی است.
اینکه چگونه اندیشهها و انگیزههای خودآگاهانه ما در ناخودآگاه میبازتابند، و اینکه چگونه ضمیر ناخودآگاه آرزوها و خواستههای ما را به خودآگاهمان میاورد و بسیاری دیگر.
----
[aname=paa0f0]1[/aname]. [anchor=rpaa0f0]^[/anchor] nâ+raž+gin::Nâražgin || None: نارژگون; ناخطی; غیر خطی non-linear
[aname=pac3c5]2[/aname]. [anchor=rpac3c5]^[/anchor] bin+â{miyânvand}+del+i{pasvand}::Binâdeli || بینادلی: شهود Ϣiki-En intuition