دفترچه

نسخه‌ی کامل: خیانت در زناشویی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
Dariush نوشته: یعنی شما اگر خبردار شوید معشوق‌تان بی‌خبر از شما با دیگری میخوابیده، میگویید همه چیز مربوط به فرگشت است و میروید پیِِ کارتان؟

به گاه عاشقی هم من دوست دارم همینکار را بکنم, ولی رشک درونی‌ام دست برتر را دارد و به این آسانی‌ها نمیتوانم از معشوقه‌ بگذرم.



Dariush نوشته: پس از این، ما از لحاظ فرگشتیکی و طبیعی، تمایلات بیشماری داریم ولی آیا پیروی از آنها میتواند همیشه اخلاقی باشد؟

چرا که نه, ولی ستیز با چیزیکه از توان امان بیرونه (دستکم امروز) آنچنان پیشبردین[sup][aname="rpa9db7fbe2800d48339043941cde966090"][[/aname][anchor="pa9db7fbe2800d48339043941cde966090"]1][/anchor][/sup] نمیزند!



Dariush نوشته: یک پرسش هم اینجا به نظرم بی‌پاسخ ماند. اگر زنی چشمتان را بگیرد و بعد بدانید که او شوهر دارد، آیا همچنان دنبالش میروید؟

من آری, هتا بیشتر از دختری که همسر ندارد هم به نگرم خوشی میدهد (تاکنون با همسردار نبوده ام), همین پنهاندن کار خودش سرگرم‌کننده است.

راستش را بخواهید من هماکنون اش هم چندین دختر در زندگی‌ام هستند که دوستْ پسرهایِ خودشان را دارند ولی آنجا بیش از
اندازه با من می‌لاسند, یک سدای درونی آنجا هست که به شما خوشباورانه میگوید که این از روی "ویژگیِ" بیش از اندازه‌ اتان است, ولی
یک سدای فرنودین‌تر[sup][aname="rpad25cf5d94e004432be58e46a25097313"][[/aname][anchor="pad25cf5d94e004432be58e46a25097313"]2][/anchor][/sup] نیز میگوید که این خبرها نیست و دخترِ نامبرده - یا هر دخترِ دیگری - فردا هم اگر با شما بود با یکی دیگر پشت سرتان خواهد لاسید.










----
[aname="pa9db7fbe2800d48339043941cde966090"]1[/aname]. [anchor=rpa9db7fbe2800d48339043941cde966090]^[/anchor] Pišbordin || پیشبردین: کاربردی, کاربستی, عملی Pragmatic
[aname="pad25cf5d94e004432be58e46a25097313"]2[/aname]. [anchor=rpad25cf5d94e004432be58e46a25097313]^[/anchor] Farnudin (far+nudin) || فرنودین: منطقی Logical
مهربد گرامی، ما اینجا با نوعی تعهد روبرو هستیم . من نمیگویم خیانت چیزی شبیه به جنایت است و یا اینکه حفظ رابطه در هر حالت الزامی است . چیزی که میگویم این است که دختری که با من رابطه عاشقانه دارد، یک تعهدِ اخلاقی را پذیرفته و مطمئنا از آن خبر دارد (به خصوص من که اینرا حتما با شخص در میان میگذارم که در این مورد قدری حساس هستم ) . حال اگر در حینِ ارتباط با من بخواهد با شخصِ دیگری بخسبد، باید مسئولیتِ اخلاقیِ آنرا نیز بپذیرد؛ حالا هرچقدر هم بخواهد از فرگشت برایم داستان تعریف کند . ما به عنوانِ انسان ، وقتی تعهدی را میپذیریم، از برایمان تعهدِ اخلاقی بهمراه می‌آورد.
از سویی، به لحاظ فرگشتی، خیانتِ زن اگر توجیه شدنی باشد، به همان طریق هم به لحاظِ فرگشتی اعمالِ محدودیتِ منِ مرد بر زن توجیه پذیر است دیگر (برای انتقالِ ژنِ خودم).
پ.ن:خوب شد شما نیچه نخواندی، وگرنه چه میشد؟!


Mehrbod نوشته: من آری, هتا بیشتر از دختری که همسر ندارد هم به نگرم خوشی میدهد (تاکنون نکرده‌ام), همین پنهاندن کار خودش سرگرم‌کننده است.

راستش را بخواهید من هماکنون اش هم چندین دختر در زندگی‌ام هستند که دوستْ پسرهایِ خودشان را دارند ولی آنجا بیش از
اندازه با من می‌لاسند, یک سدای درونی آنجا هست که به شما خوشباورانه میگوید که این از روی "ویژگیِ" بیش از اندازه‌ اتان است, ولی
یک سدای فرنودین‌تر[2] نیز میگوید که این خبرها نیست و دخترِ نامبرده - یا هر دخترِ دیگری - فردا هم اگر با شما بود با یکی دیگر پشت سرتان خواهد لاسید.
E415
شما اگر دوستِ من در فضای حقیقی بودید و من متاهل بودم، بیشک اجازه نمی‌دادم در شعاعِ یک مایلیِ خانه‌ام ظاهر شوید!
Mehrbod نوشته: پس رویهمرفته هیچ جای گلایه هم ندارد (:

اوه، اما دارد مهربد جان.
جای گلایه وقتی‌ دارد که مردان را با ایده‌های رمانتیک فریب می‌دهند، و اگر هر مردی بداند کُل این بازی چیزی بجز دادن چیز و گرفتن سکس نیست خیلی بعید است که زیر بار کمرشکن ازدواج برود. بیشتر مردها ازدواج می‌کنند چون دچار این توهم هستند که «این یکی استثنایی‌ست». هیچ بیزنس‌منی حاضر نیست وارد قرارداد اقتصادی بشود که احتمال شکست هرچه در آن هزینه‌ای کرده‌اید پس از سه سال بالای ۹۰٪ است، و تازه سالها پس از آنهم باید همچنان ضرر بدهید(در قالب Alimony و Child support و ...). اما مردان همچون بیزنس‌منها با ازدواج برخورد نمی‌کنند، پای سفره عقد که می‌نشینند ناگهان می‌شوند قمار بازان حرفه‌ای! زیرا این دروغ را از بچگی به آنها خورانده‌اند که زن از تو توقعی بجز سود مادی دارد و مثل قصه‌ی شاه پریون پای خوب و بد با تو خواهد ساخت و عشق خطاپوشی آن بیرون وجود دارد که هرچه زمین بخورید باز در بلند شدن کمکتان می‌کند و .... خلاصه گمان می‌کنند عشق درون‌گروهی که مادر به بچه نشان می‌دهد را می‌توانند از زنان انتظار داشته باشند، نه اینکه «این قراردادی‌ست اقتصادی-اجتماعی و اگر یکی بهتر پیدا بشود من می‌مانم و حوزم».

جای گلایه همچنین وقتی دارد که زبرهمسری زنان افسارگسیخته و رها می‌شود و اجازه‌ی No fault divorce پیدا می‌کنند، اما بی‌بند باری مردان تحقیر و تعقیب قانونی و مایه‌ی از دست دادن بسیاری حقوق و ... می‌شود. جای دیگری که برای گلایه هست اینست که آنچه دو میلیون سال قبل کار می‌کرده امروز دیگر جواب نمی‌دهد و دارد به ورشکستگی اخلاقی و اقتصادی جوامع مدرن می‌انجامد، زیرا «خوب بودن مردان»(یا دستکم آنچنانکه زنان فکر می‌کنند مردان خوب باید باشند)مجازات، و «عوضی بودن» ایشان مورد تشویق قرار می‌گیرد. یک جای دیگری که برای گلایه پیدا می‌کنم اینست که در سرتاسر این فاحشه‌گری قانونی، ذره‌ای صداقت وجود ندارد و مردان از همه سو بازی می‌خورند.
Mehrbod نوشته: من آری, هتا بیشتر از دختری که همسر ندارد هم به نگرم خوشی میدهد (تاکنون با همسردار نبوده ام), همین پنهاندن کار خودش سرگرم‌کننده است.

من بسیار بوده‌ام، بکارتم را حتی به زن شوهردار باختم(یا بردم؟). خوشی بیشتری می‌دهد چون او شما را به رغم وجود همسرش انتخاب کرده و (در مرحله‌ای ناخودآگاه شاید) اینرا می‌دانید که زنان زبرهمسر هستند و انتخاب شما به عنوان «فاک‌بادی» به جای همسرش معنی آلفا بودنتان است و اینها همه می‌شوند خوراک آن ابر-ایگوی لامصبی که داری 21
Dariush نوشته: یعنی شما اگر خبردار شوید معشوق‌تان بی‌خبر از شما با دیگری میخوابیده، میگویید همه چیز مربوط به فرگشت است و میروید پیِِ کارتان؟

پس از این، ما از لحاظ فرگشتیکی و طبیعی، تمایلات بیشماری داریم ولی آیا پیروی از آنها میتواند همیشه اخلاقی باشد؟

یک پرسش هم اینجا به نظرم بی‌پاسخ ماند. اگر زنی چشمتان را بگیرد و بعد بدانید که او شوهر دارد، آیا همچنان دنبالش میروید؟

اخلاقی که هرگز نیست(طبیعی بودن به معنای درست بودن نیست)، ولی بحث من اینست که اخلاقیات مطرح نیستند. شما می‌توانید به هرچه می‌خواهید پایبند باشید، اما هنگامی که لحظه‌ی عمل فرا برسد مغز انسانی که دویست هزار سال قدمت دارد بازی را به مغز پستانداری که شصت میلیون سال قدمت دارد یا مغز خزندگی که دویست میلیون سال قدیم است می‌بازد و غریزه به عقاید غلبه می‌کند. همینست که من طرفدار ترنس‌اومانیسم هستم، اینکه بتوانیم به راستی همانطورکه می‌خواهیم باشیم نه آنطورکه طبیعت برایمان تصمیم گرفته. ولی هنوز این توانایی را نداریم:

Ouroboros نوشته: شما می‌توانید «بخواهید»، می‌توانید «خیلی» بخواهید، اما در نهایت قادر نخواهید بود یکسری چیزها را دگرگون بکنید. برای مثال شما می‌توانید مدافع حقوق حیوانات باشید، از رنج و عذابی که بشر به خود اجازه داده تا بر جانداران زنده تحمیل بکند بنالید، کشتن حیوانات را با کشتن انسانها یکسان بشمرید و تا می‌توانید به ستایش جایگاه جانوران زنده بپردازید.. اما هنگامی یک عنکبوت بپرد روی سینه‌تان، تنها فکر/رفتاری که خواهید داشت، اینست : «چگونه او را بکشم».
خب من همین را میخواستم .
شما میتوانید به وضع کنونیِ جهان و روابط انسانی معترض باشید چون شما ترنس اومانسیت هستید، اما برای دیگران موضوع فرق میکند و من فکر میکنم نباید گله‌ای داشته باشند . چرا که اگر چنین است، باید چنین میشد! خیانتِ زن به مرد قابل قبول است ، محدود کردنِ زن توسط مرد نیز قابل قبول است : هر دو توضیحاتِ بیولوژیکی دارند .
من واقعا هنوز نمیدانم کدام درست است!
Dariush نوشته: دوستان نظرتان در موردِ رابطه با زنِ شوهردار چیست؟
پرسش را میتوان اینگونه نیز پرسید که اگر روزی واردِ خانه شده و زنِ خود را در رختخواب با مردی غریبه دیدید چه میکنید؟

به نظر من زمانی که هزینه های فراوانی که مردان در قبال رابطه(ازدواج) می پردازند( که در جستار های پدافند از حقوق مردان به بسیاری از آنها اشاره شد) وجود نداشته باشد،واکنش شدیدی هم در پی نخواهد آمد.حداقل خود من اینگونه می اندیشم.بی شک اگر برای رابطه ای بیش از اندازه هزینه بپردازم،در صورت کشف "خیانت"(؟) تا مدت درازی دپرس خواهم بود.
Dariush نوشته: خب من همین را میخواستم .
شما میتوانید به وضع کنونیِ جهان و روابط انسانی معترض باشید چون شما ترنس اومانسیت هستید، اما برای دیگران موضوع فرق میکند و من فکر میکنم نباید گله‌ای داشته باشند . چرا که اگر چنین است، باید چنین میشد! خیانتِ زن به مرد قابل قبول است ، محدود کردنِ زن توسط مرد نیز قابل قبول است : هر دو توضیحاتِ بیولوژیکی دارند .
من واقعا هنوز نمیدانم کدام درست است!

فرگشت هیچ کاری با درستی/غلطی ندارد، تنها به توصیف آنچه هست می‌پردازد. جهان عینی لزومی ندارد که «درست» باشد. از این گذشته، رانه‌ی اصلی فرگشت بقاست، چنانکه اگر عملی برای بقای اصلح گونه مفید باشد پاداش می‌گیرد، اگرنه مایه‌ی نابودی آن می‌شود. درست و نادرست و اخلاقی و .... مفاهیم ذهنی برای توصیف چیزهایی‌ست که بر ما می‌رود و ربطی به حالات طبیعی چیزها ندارد. پس بله، تمام آن رفتارها توضیح فرگشتیک دارند، اما توجیه اخلاقی؟ به کلی بحث دیگری‌ست.
راستش من حسِ خوبی در این مورد ندارم . اینکه خودم بخواهم دنبالِ زنِ شخصِ دیگری بروم. خودم احتمال میدهم این مربوط به تجربه‌ی عشقیِ نخستِ من باشد! اما به هر حال مثلِ معروفِ هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند بی‌تاثیر نیست (اگرچه پرتاثیر هم نیست).
اما از دختران و زنان حدود سی سال بیش از دخترانِ بیست ساله خوشم می‌آید . هتا در سنین 20 سالگی بیشتر به زنان و دخترانِ 30 ساله تمایل بیشتری داشتم . به نظرم بیشتر به این دلیل است که به وقار و جدیت در زنان بیشتر تمایل دارم . به همین خاطر شده که گاهی به طرف زنانِ شوهر دار بروم ولی همیشه قدری عذاب وجدان داشتم . اما دلیل خوشایند بودنِ رابطه با یک زنِ شوهر دار به نظرم در همان حسِ پیروزمندیِ چیرگیِ یک مرد بر مردی دیگر نهفته است.
Dariush نوشته: خب من همین را میخواستم .
شما میتوانید به وضع کنونیِ جهان و روابط انسانی معترض باشید چون شما ترنس اومانسیت هستید، اما برای دیگران موضوع فرق میکند و من فکر میکنم نباید گله‌ای داشته باشند . چرا که اگر چنین است، باید چنین میشد! خیانتِ زن به مرد قابل قبول است ، محدود کردنِ زن توسط مرد نیز قابل قبول است : هر دو توضیحاتِ بیولوژیکی دارند .
من واقعا هنوز نمیدانم کدام درست است!

من گمان نمیکنم این اندازه که امیر میگوید یکسویه باشد فرایند - گرچه هتا اگر نبود هم محدود کردن زن یا مرد اخلاقی نبود - , هر زن یا مردی اگر براستی
کس دیگر باشد که سودرسانی بالاتری داشته باشد (بگوییم ژنهای بهتری دارد, زیباتر, باهوشتر, etc) فرگشتانه[sup][aname="rpa64b5be5b565345b5b016acf1deee7c95"][[/aname][anchor="pa64b5be5b565345b5b016acf1deee7c95"]1][/anchor][/sup] باید وی را بگزیند* هتا اگر به معنی خیانت باشد.

ولی میدانیم که خیانت و به گرایند[sup][aname="rpac058c0cccc9341b2b058d7cc50ab6c4c"][[/aname][anchor="pac058c0cccc9341b2b058d7cc50ab6c4c"]2][/anchor][/sup] بالا میتواند پایان دهنده‌یِ پیوند زناشویی (پیشاتاریخی‌اش: جفت[sup][aname="rpae0e1c6f60da146ac8df6ddd640f5bce5"][[/aname][anchor="pae0e1c6f60da146ac8df6ddd640f5bce5"]3][/anchor][/sup] شما) نیز
باشد, پس اینجا ما یک "قمار" داریم و بازیگرهای آن ما هستیم و بانکدار هم بیگمان همان فرگشت است! (:

پس گرایش به خیانت در زن و مرد پیوند یکراستی به گرایند کامیابیِ ایشان در این خیانت کردن اشان دارد, اگر بگوییم بیشتر
زمانها این قمار سودآوری داشته باشد, پس بی هیچ گمانی گرایش آن نیز خواهد فرگشت که میبینیم انگار همینجور هم بوده است.

برای دیدآورش[sup][aname="rpa5ae45841633d46fdbb7c76ee8cb6d302"][[/aname][anchor="pa5ae45841633d46fdbb7c76ee8cb6d302"]4][/anchor][/sup] فرایند, ما چندین نیروی گوناگون داریم (همان رانه‌ها[sup][aname="rpa669fecadcd874b24bc3a67eeb047ab34"][[/aname][anchor="pa669fecadcd874b24bc3a67eeb047ab34"]5][/anchor][/sup]) که هرکس را زندگی به سوی آماج‌های[sup][aname="rpa36027bc0d9a1400197b868e305b7309a"][[/aname][anchor="pa36027bc0d9a1400197b868e305b7309a"]6][/anchor][/sup] ورتایی‌ای میرانند, همگیِ این رانه‌ها را نیز خود
فرگشت[sup][aname="rpaf714b387069c404595657b8d9944c299"][[/aname][anchor="pa64b5be5b565345b5b016acf1deee7c95"]1][/anchor][/sup] فرگردانیده[sup][aname="rpa96184d91ded041a7814ecd5010607b88"][[/aname][anchor="paf714b387069c404595657b8d9944c299"]7][/anchor][/sup] و میان بسیاری از آنها یک اندرستیز خواه ناخواه داریم: رانه‌یِ وفاداری در برابر رانه‌یِ خیانت, رانه‌یِ پایبندی در برابر رانه‌یِ تنکامگی[sup][aname="rpa70c7e47aeed84f718dc9b20392e4bf20"][[/aname][anchor="pa96184d91ded041a7814ecd5010607b88"]8][/anchor][/sup], رانه‌یِ اخلاقیات در برابر دیگر رانه‌ها, ...

همسنگی[sup][aname="rpab4836cd1c2214fedbcfbe29d86b066ff"][[/aname][anchor="pa70c7e47aeed84f718dc9b20392e4bf20"]9][/anchor][/sup] میان خود این رانه‌ها را نیز گزینش طبیعی پدیدآورده[sup][aname="rpacbd559086ee348348119aa2781007a43"][[/aname][anchor="pab4836cd1c2214fedbcfbe29d86b066ff"]10][/anchor][/sup], اینکه کدام چه اندازه و چه زوری دارند را نیز در دنباله به مانند بردارهای نیرو در راستاهای گوناگون بدیدآورید:

[عکس: 15.gif]

اکنون برآیند[sup][aname="rpaaf833963073e44caaeed1c635c6c57db"][[/aname][anchor="pacbd559086ee348348119aa2781007a43"]11][/anchor][/sup] رفتار یک آدم بسته به بیشمار فاکتور میشود که زیرساختار آنرا این رانه‌ها[sup][aname="rpad93a2d9869ad4d2a85b3ffc6491d284e"][[/aname][anchor="pa669fecadcd874b24bc3a67eeb047ab34"]5][/anchor][/sup] ریخته‌اند, در روی آنها نیز لایه‌هایِ فرهنگی
آمده باشند (که همگی همچنان با زیرساختارهای زیرین میاندرکنند[sup][aname="rpaea5f5a3a1ca14d77abdb59c83587c1ab"][[/aname][anchor="paaf833963073e44caaeed1c635c6c57db"]12][/anchor][/sup]) و سرانجام لایه‌هایِ خودآگاهی و اندیشه در رویه‌ای‌ترین تراز باشند.

نون[sup][aname="rpaa2383cb2516c4ae88938769c72bc9f40"][[/aname][anchor="pad93a2d9869ad4d2a85b3ffc6491d284e"]13][/anchor][/sup] این تعهدی که شما میگویید بخشی خودش از فرگشت[sup][aname="rpa7677ccfb66ec4df283ac54aaabe7b15b"][[/aname][anchor="pa64b5be5b565345b5b016acf1deee7c95"]1][/anchor][/sup] آمده (تعهد فرگشتیک), بخشی از آن خودآگاهانه میباشد (هنود[sup][aname="rpa4041ce473ce04936b446e77f5c3428a8"][[/aname][anchor="paea5f5a3a1ca14d77abdb59c83587c1ab"]14][/anchor][/sup] گرفته از رانه‌های زیرین) و رویهمرفته
چنانکه امیر گفت, شانس چندانی دربرابر مغز خزندگی (Triune brain - WiKi) ندارد و در نگاه من چیزی بیشتر از خوشباوری و خودفریبی نخواهد بود!






* به نگرم بهترین شیوه را فرانسوی‌ها اینجا یافته‌اند که زن و مرد هم یک همسر دارند, هم یک معشوقه: French women don't just tolerate their husbands' affairs - they expect them | Mail Online
و هر دو نیز کمابیش میدانند برای دیگری نیز همین است!




----
[aname="pa64b5be5b565345b5b016acf1deee7c95"]1[/aname]. ^ [anchor=rpa64b5be5b565345b5b016acf1deee7c95]آ[/anchor] [anchor=rpaf714b387069c404595657b8d9944c299]ب[/anchor] [anchor=rpa7677ccfb66ec4df283ac54aaabe7b15b]پ[/anchor] Fargašt (far+gašt) || فرگشت: تکامل; فرگشتن Ϣiki-En Evolution
[aname="pac058c0cccc9341b2b058d7cc50ab6c4c"]2[/aname]. [anchor=rpac058c0cccc9341b2b058d7cc50ab6c4c]^[/anchor] Gerâyand (ger+ây+and) || گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
[aname="pae0e1c6f60da146ac8df6ddd640f5bce5"]3[/aname]. [anchor=rpae0e1c6f60da146ac8df6ddd640f5bce5]^[/anchor] Joftidan || جفتیدن: جفت کردن; جفت شدن To copule
[aname="pa5ae45841633d46fdbb7c76ee8cb6d302"]4[/aname]. [anchor=rpa5ae45841633d46fdbb7c76ee8cb6d302]^[/anchor] Didâvardan (did+âvardan) || دیدآوردن: به دید آوردن; تصور کردن Ϣiki-En To visualize
[aname="pa669fecadcd874b24bc3a67eeb047ab34"]5[/aname]. ^ [anchor=rpa669fecadcd874b24bc3a67eeb047ab34]آ[/anchor] [anchor=rpad93a2d9869ad4d2a85b3ffc6491d284e]ب[/anchor] Râne (rân+e) || رانه: رانه Ϣiki-En, de.wikipedia.org, Ϣiki-Pâ Drive
[aname="pa36027bc0d9a1400197b868e305b7309a"]6[/aname]. [anchor=rpa36027bc0d9a1400197b868e305b7309a]^[/anchor] Âmâj || آماج: هدف Target
[aname="paf714b387069c404595657b8d9944c299"]7[/aname]. [anchor=rpa96184d91ded041a7814ecd5010607b88]^[/anchor] Fargardânidan || فرگردانیدن: به فرگشت واداشتن TFD, Ϣiki-En To evolve
[aname="pa96184d91ded041a7814ecd5010607b88"]8[/aname]. [anchor=rpa70c7e47aeed84f718dc9b20392e4bf20]^[/anchor] Tankâmegi || تنکامگی: بی بند و باری جنسی Ϣiki-En Promiscuity
[aname="pa70c7e47aeed84f718dc9b20392e4bf20"]9[/aname]. [anchor=rpab4836cd1c2214fedbcfbe29d86b066ff]^[/anchor] Hamsangi (ham+sang+i) || همسنگی: توازن . تعادل . هم وزن بودن Dehxodâ, Ϣiki-En Equilibrium
[aname="pab4836cd1c2214fedbcfbe29d86b066ff"]10[/aname]. [anchor=rpacbd559086ee348348119aa2781007a43]^[/anchor] Padidâvardan (pa+did+âvardan) || پدیداوردن: ظاهر کردن . ظاهر ساختن . پیدا کردن . انشاء. تولید. ایجاد Dehxodâ To bring into existence
[aname="pacbd559086ee348348119aa2781007a43"]11[/aname]. [anchor=rpaaf833963073e44caaeed1c635c6c57db]^[/anchor] Barâyand || برایند: نبیجه Result
[aname="paaf833963073e44caaeed1c635c6c57db"]12[/aname]. [anchor=rpaea5f5a3a1ca14d77abdb59c83587c1ab]^[/anchor] Andarkardan (andar+kardan) || اندرکردن: تعامل داشتن/کردن Ϣiki-En To interact
[aname="pad93a2d9869ad4d2a85b3ffc6491d284e"]13[/aname]. [anchor=rpaa2383cb2516c4ae88938769c72bc9f40]^[/anchor] Nun || نون: اکنون; حالا MacKenzie, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ Now
[aname="paea5f5a3a1ca14d77abdb59c83587c1ab"]14[/aname]. [anchor=rpa4041ce473ce04936b446e77f5c3428a8]^[/anchor] Hanud || هنود: اثر, تاثیر Effect
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8